الوقت- بحران سوریه که از مارس 2011 آغاز شد، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است. این بحران که به تبع تحولات خاورمیانه عربی و شکلگیری انقلابهای متعدد و دومینووار در تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن و... آغاز گردید؛ بهتدریج به یکی از پیچیدهترین بحرانهای خاورمیانه تبدیل شده است.
بحران و جنگ داخلی سوریه در سطح داخلی منجر به کشته شدن بیش از 250 هزار نفر، آواره شدن میلیونها نفر و تخریب زیر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سوریه شده است. در حال حاضر بحران سوریه به مثابه «بحران سیاسی عمیق» پس از برگزاری مذاکرات بین المللی و چند جانبه متعدد در سطح منطقه و بین المللی به مراحل حساس خود رسیده است.
در این میان نکته حائز اهمیت در ارتباط با بحران سوریه، نقش آفرینی بازیگران متعدد در تحولات مربوط به آن بوده است. از زمان شکلگیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران مختلف در سه سطح داخلی، منطقهای و بین المللی در حال نقش آفرینی و تأثیرگذاری در راستای اهداف و منافع خود هستند. در همین راستا، میتوان گفت هیچ رویدادی در سالهای اخیر در ایجاد قطببندیهای سیاسی که به نوعی یادآور دوران جنگ سرد است را نمیتوان با تحولات سوریه مقایسه کرد. در این میان موضعگیریها و سیاستهای بازیگران منطقهای و بین المللی شکلی تازهای به معادلات سیاسی بخشیده است، به گونهای که برخی از دوستان قدیم را رویاروی یکدیگر قرار داده و از سوی دیگر رقبای استراتژیک را در عرصه سیاست سوریه به یکدیگر نزدیک کرده است.
بحران سوریه جدا از خواستهها و سرنوشت مردم، بعضی بازیگران خارجی در آن ذینفع هستند که هر کدام منافع خود را دنبال میکنند. در این میان پیگیری منافع برای برخی از بازیگران در تغییر رژیم بشار اسد و برای بعضی دیگر در ابقای آن است، به طور کلی میتوان بازیگران فعال در عرصه بحران سوریه را به دو دسته تقسیم کرد:
گروه نخست، بازیگرانی هستند که با تأکید بر حل منازعه سوریه از طریق مسالمتآمیز خواهان ایجاد اصلاحات اساسی در این کشور بدون هر گونه مداخله خارجی نظامی هستند. در این گروه طیفی از کشورهای قدرتمند و بازیگران جهانی همچون روسیه و چین و بازیگران منطقهای از جمله ایران و حزب الله لبنان قرار دارند.
در گروه دوم کشورهایی مانند آمریکا، عربستان سعودی، ترکیه، اسرائیل و قطر به همراه بیشتر کشورهای اتحادیه عرب قرار دارند. هر چند هر کدامیک از این بازیگران انگیزههای متفاوت و مختلفی را از مداخله در امور سوریه دنبال میکنند اما هدف مشترک برکناری اسد، آنها را در کنار هم قرار داده است. همچنین احساس خطر یا تهدید مشترک باعث نزدیکی این بازیگران شده است و کانون این احساس خطر متوجه ایران و قدرت منطقهای آن است.
به هر ترتیب، دو رقیب منطقهای ایران یعنی عربستان سعودی و ترکیه با سیاستهای مختلف از جمله حمایت گسترده و همهجانبه مالی، تسلیحاتی و آموزشی از معارضان بهخصوص جریانهای اسلامی رادیکال توانستند موازنه نیروهای داخلی سوریه را برای مدتی به نفع معارضان دولت سوریه تغییر دهند.
در این میان یکی از مسائلی که نقش مهمی در تغییر معادلات و موازنه داخلی نیروها به سود نظامیان سوریه منجر شده است ورود نظامی روسیه به سوریه بوده است. با ورود نظامی روسیه، تحولات داخلی سوریه شتاب بیشتری به خود گرفت و ارتش سوریه در کنار نیروهای حزب الله لبنان و نیروهای مردمی سوریه به کمک مستشاران ایرانی، اعتماد به نفس بالایی برای یکسره کردن کار تروریستها و مخالفان ایجاد کرده است.
این امر واکنش طرفدران معارضان دولت سوریه بهویژه عربستان سعودی و ترکیه را در برداشته است. در روزهای اخیر مقامات عربستان سعودی و ترکیه از امکان شرکت در عملیات نظامی زمینی در سوریه در پوشش مبارزه با گروه تروریستی داعش سخن گفتهاند؛ واشنگتن نیز بلافاصله از این طرح استقبال کرد.
در حقیقت، عربستان سعودی و ترکیه پس از پیشروی گسترده و دستاوردهای چشمگیر ارتش سوریه در استان حلب و مناطق استراتژیک آن به ستوه آمده و قصد دارند موازنه نیروهای داخلی را به نفع معارضان و گروههای سلفی بازگردانند؛ چرا که این کشورها چندین سال است که هزینههای زیادی را در قالب حمایتهای مالی و تسلیحاتی از گروههای معارض و اسلامگرای رادیکال در سوریه پرداخت کردهاند و نمیخواهند با ادامه پیشرویهای ارتش این کشور در استان حلب بر باد رود؛ به همین دلیل است که اخیرا ایده عملیات نظامی زمینی در سوریه را مطرح کردند.
اما مقامهای روس و ایرانی در هفته اخیر بارها به برخی کشورهای منطقه ازجمله عربستان سعودی که قصد تهاجم به سوریه را به بهانه مبارزه با تروریسم دارد، هشدار دادهاند. در همین راستا، مدودیف نخست وزیر روسیه نسبت به عواقب اینگونه عملیات خارجی و تهاجم نظامی به سوریه هشدار داد و از آن به عنوان زمینه بروز «جنگ جهانی سوم» یاد کرد.
سردار مسعود جزایری، معاون رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیز ضمن هشدار به سران عربستان و ترکیه برای اعزام نیروی زمینی به سوریه، هدف از این اقدامات را جنگ روانی علیه مقاومت مردم سوریه دانست.
به هر ترتیب، این تعارض منافع و رقابت میان قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای تأثیرگذار در بحران سوریه، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. این نوع نگاه مانع هر گونه سازش، و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سیاسی در سوریه شده است. به اين معنا که هر ميزان امتيازي که یک طرف به دست خواهد آورد به همان ميزان امتياز، طرف دیگر بايد از دست بدهد. يعنی نتيجه برای یک بازیگر مثبت و برای بازیگری دیگر منفي باشد. این امر علاوه بر تشدید و طولانی شدن بحران در سوریه، منجر به کاهش تمایل همکاری و افزایش اختلاف بین این بازیگران در بحران سوریه شده است.
آشکار است که مداخلات مستمر بازيگران منطقهای در بحران سوريه قبل از اينکه منجر به حل و فصل اين بحران و بازگشت ثبات و امنيت به سوريه گردد، سوريه را به نمونهاي بارز از شکلگيري يک منازعه در ابعاد استراتژيکي در سياست بينالملل و گسترش درگيريهاي سياسي و امنيتي در نظام منطقهاي خاورميانه، ميان قدرتهاي بزرگ و متحدان منطقه اي آنها تبديل کرده است.
مجموعه این شرایط و شکافهای عمده داخلی در کنار متغیرهای مؤثر و مداخلهگر منطقهای و فرامنطقهای، موجب پیچیدگی، تشدید تحولات و تداوم بحران در سوریه شده است و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سوریه را دشوار ساخته است.
در حقیقت، بحرانهایی که بیش از سه بازیگر در آنها دخیل هستند، تمایل به دوره طولانیتر دارند، تمایل به حصول توافق در میان طرفهای بحران به سطوح پایینتر رضایت از نتیجه، منجر خواهد شد. نتیجه آنکه بازیگران و قدرتهای مختلف، مانع از دخالت یکدیگر در موضوع سوریه میشوند و هیچ یک نمیتواند تأثیر زیادی روی سیاست داخلی سوریه بگذارد.
در مورد تأثیرات و پیامدهای بحران سوریه بر منطقه نیز میتوان گفت که بحران سوریه موجب تسری این بحران به مرزهای عراق و لبنان شده است و به افزایش تنش و منازعه در سطح منطقهای منجر شده است. این امر به نوبه خود منجر به کاهش تمایل همکاری و افزایش اختلاف بین بازیگران تأثیرگذار در بحران سوریه شده است. روابط جمهوری اسلامی ایران با عربستان سعودی، ترکیه و قطر تحت تأثیر بحران سوریه با سردی مواجه شده است. همچنین این بحران بر روابط بغداد - آنکارا و مسکو - آنکارا تأثیر منفی گستردهای بر جای گذاشته است.
این امر در صورت پافشاری هر یک از بازیگران میتواند ضمن به مخاطره افتادن منافع و تحمیل هزینههای گزاف برای آنها، امنیت منطقه و چشمانداز ثبات در آن را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در همین راستا، اتخاذ رویکردهای منطقی و اولویت دادن به راه حلهای بینابین و برد – برد که در آن منافع و ملاحظات همه بازیگران رعایت شود، گزینهای است که میتواند به کاهش تنشهای فعلی و هموار کردن مسیر بحران منجر شود.
سید علی نجات