مجموع این روند نشان دهنده پایان امید اردوغان به تغییر مواضع ترامپ نسبت به کردهای سوریه است. در واقع، استراتژیستهای جدید کاخ سفید نشان دادند که سیاستهای اوباما را در حمایت از نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک ادامه خواهند داد. واقعیت آن است که اردوغان متوجه این موضوع نبود که کردهای سوریه تنها دروازه و اهرم نفوذ واشنگتن در سوریه هستند که تا حدود زیادی میتوان بر همکاری و اتحاد با آنها اعتماد کرد. در نتیجه، دولت ترامپ نیز برای ایفای نقش فعال و اجرای سیاستهای خود در سوریه، به کردها نیازمند است و به آسانی حاضر نیست از حمایت آنها دست بکشد. این مساله در شرایط کنونی سردرگمی و آشفتگی بزرگی را در تصمیمگیری اردوغان و دیگر مقامات سیاسی ترک ایجاد کرده است.
با توجه به این شرایط آنکارا از اجرای نقشه های نظامی خود در سوریه دست کشیده تا روند حوادث گزینه های دیگری را پیش آورد. از این رو پیش بینی می شود اگر آمریکا کماکان بر به کارگیری یگان های مدافع خلق اصرار داشته باشد، ترکیه مجبور خواهد بود خط دفاعی خود را عقب ببرد و بدور از تحولات نظامی رقه و منبج، از متصرفات قبلی خود در سوریه برای جلوگیری از افزایش نفوذ کردها حمایت کند.
طرح موضوع برگزاری رفراندوم از سوی مسعود بارزانی، در شرایطی که بحرانهایی که اقلیم کردستان با آنها روبه رو هستند بر قوت خود باقی مانده اند و موانع منطقه ای و بین المللی نیز رفع نشده اند، عموماٌ جنبه تبلیغاتی دارد و مسعود بارزانی هر از چند گاهی با کوبیدن بر طبل استقلال طلبی درصدد است تا افکار عمومی اقلیم کردستان را از مشکلات اقلیم منحرف کند و همزمان امتیازاتی از دولت مرکزی عراق کسب کند.
آمریکا در هر صورت از تمام توان لجستیکی خود استفاده میکند تا نقش کردها را به دلیل همپیمانی و نوع ارتباطاتی که پیشتر داشتند در آزادسازی سوریه و آینده این کشور برجسته کند اما در تحقق این اهداف موانع بسیار است. چرا که پررنگ شدن نقش کردها به معنای برجسته شدن نقش آمریکاییهاست که روسیه و ایران با آن موافق نیستند. در این شرایط پیش بینی میشود که کردها در آینده سوریه نقش محدودی داشته باشند و بعید به نظر میرسد که با توجه به عرصه میدانی و نیروهای دخیل در سوریه به یک بازیگر اصلی در این کشور تبدیل شوند و لذا سناریوی آمریکا در مورد کردهای سوریه از ابتدا محکوم به شکست است.
بر خلاف باورهایی که هدف آمریکا در حمایت از کردهای سوریه را تلاش برای تجزیه این کشور ارزیابی میکنند، هدف اصلی آمریکا بسیار ساده و روشن است؛ آنها در پی آن هستند که در عرصه معادلات میدانی بحران سوریه همانند دیگر بازیگران مهم حضور داشته باشند تا بتوانند در مذاکرات و سناریوهای پیشرو ایفای نقش کنند.
با نزدیک شدن به اواسط سال 2017 نابودی داعش و پایان حیات این گروه تروریستی مورد توجه جدی رسانهها، شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران مسائل منطقه غرب آسیا قرار گرفته است. در سالهای بعد از 2014 شهرهای رقه و موصل مهمترین کانونهای قدرت داعش در عراق و سوریه بودهاند.
کردها به عنوان چهارمین جمعیت قومی بزرگ خاورمیانه طی دهههای گذشته در مراحل تاریخی مختلف، قیامها و شورشهایی را برای کسب استقلال انجام دادهاند. در این میان کردهای عراق مهمترین نیرو و جریانی هستند
اگرچه پس از این حمله، اردوغان آن را اقدامی هماهنگ شده با آمریکا و مسعود بارزانی اعلان کرد، اما بلافاصله وزارت خارجۀ ایالات متحده نسبت به حملۀ هوایی ترکیه به منطقۀ شنگال در کردستان عراق ابراز نگرانی کرده و اعلام کرد این حمله بدون رضایت آمریکا انجام شده است.
تنش بین دو متحد اصلی آمریکا در شمال سوریه، یعنی کردها و ترکیه همچنان ادامه دارد و به زودی نیز پایان نخواهد یافت مسئله ای که باعث می شود دست های آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در سوریه بیش از پیش بسته شود و در مقابل آنچه که واشنگتن آن را مبارزه با داعش می خواند، مانع جدی ایجاد می کند.
در خصوص چشم انداز تحرکات آمریکا در قبال کردها باید در نظر داشت که واشنگتن در شرایط مختلف، سیاستهای گوناگونی را دنبال میکند و بعضا به صورت بلندمدتتری مسائل را نگاه و برایشان سیاست تعریف میکند.
با وجود اینکه تنها کمتر از 80 روز به زمان تعیین شده از سوی دولت اقلیم کردستان (سوم مهرماه 96) برای برگزاری همه پرسی تعیین سرنوشت باقی مانده است، اما همچنان صداهای مخالفی شنیده می شود