این فاکتورهای 17 گانه نشان میدهند که بر خلاف ظاهر امر، عمق اختلافات میان دو کشور محدود به زمان بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ (20 ژانویه 2017) نیست، بلکه انباشتی از اختلافات میان دو کشور وجود دارد که اکنون چون زبانه های آتشفشانی در حال فوران خود را از عمق به سطح رسانیده و نمایان میکنند.
الوقت - علنی شدن اختلافات میان آمریکا و ترکیه از یک توئیت آغاز شد. دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا، در 26 جولای 2018 (4 مرداد 1397) خواستار آزادسازی آندرو برونسون کشیش آمریکایی شد که از سوی دادگاه ازمیر در نهم دسامبر 2016 (19 آذرماه 1395) به اتهام همکاری با گروه فتح الله گولن و حزب پکک بازداشت شده بود. آنکارا در پاسخ به ترامپ با رویکرد قاطعانه این درخواست را رد کرد؛ بلافاصله واشنگتن وزیر دادگستری و وزیر کشور ترکیه را در لیست تحریم قرار داد و ترکیه نیز واکنش متقابل نشان داد.
این کشوقوس آغاز دومینوی اختلافات واشنگتن با آنکارا بود؛ زیرا دونالد ترامپ در 10 آگوست 2018 (19 مرداد 1397) در توئیتی از دو برابر کردن تعرفه های گمرکی بر محصولات فولاد و آلومینیوم ترکیه خبر داد. همچنین، او تاکید کرد که تحریمهای جدید در راه خواهند بود. مجموعه این توئیتها و کنشهای متقابل دو دولت آمریکا و ترکیه، زمینهساز تشدید بحران ارزی در ترکیه شد به گونهای که تنها یک روز پس از توئیت ترامپ، نرخ دلار به رقم بی سابقه 6.91 لیر رسید و با افت ارزش 84.2 درصدی ارزش لیر در برابر دلار، رکورد جدیدی در بازار پولی ترکیه ثبت شد. این وضعیت در شرایطی است که در اوایل سال جاری هر دلار 3.75 لیر در بازار ترکیه معامله میشد.
بحران ارزی و فشار آمریکا برای تحریم اقتصادی ترکیه، موجب شد که مقامهای سیاسی ترکیه با صراحت آمریکا را به خنجر از پشتزدن متهم و از پایان اتحاد میان دو کشور سخن به میان بیاورند. در همین راستا، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه در 11 آگوست 2018 (20 مرداد 1397) در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز تهدید به پایان اتحاد استراتژیک دو کشور کرده و از یافتن متحدین جدید خبر داد. تهدیدی که نمی توان براحتی از کنار آن گذشت.
واقعیت آن است که اکنون بیش از هر زمان دیگری به نظر میرسد به زمان پایان اتحاد میان دو طرف نزدیک شدهایم. اکنون این مساله مطرح میشود که آیا مساله فوق تنها ریشه در دوران ترامپ دارد یا از قبل نیز زمینهها و ابعاد ناملموس آن وجود داشته است؟ در پاسخ به این پرسش استدلال اصلی نوشتار این است که بحران علنی اخیر مابین آمریکا و ترکیه، نتیجه اختلافات انباشته شده 28 ساله گذشته میان دو کشور است که از پایان جنگ سرد در نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون در جریان بوده است. این اختلافات حدودا سه دههای، در حقیقت، فاکتورهایی هستند که میتوان از آنها به عنوان نشانه پایان اتحاد استراتژیک دو کشور یاد کرد.
1- در جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 ترکیه اجازه بهرهگیری از خاک خود برای حمله به ارتش عراق را نداد و از حضور در ائتلاف بینالمللی ضد صدام امتناع کرد.
2- در جنگ بالکان (1997-1991) ترکیه برخلاف راهبرد ناتو از گروههای اسلامی حمایت میکرد. این روند در دوران حکومت یک ساله حزب رفاه به ریاست نجمالدین اربکان نیز بیشتر برجسته بود.
3- در سال 2003 ترکیه به آمریکا اجازه نداد که از پایگاه هوایی اینجرلیک برای حمله به صدام بهره بگیرد.
4- در سال 2003 که جرج دبلیو بوش رئیسجمهوری آمریکا در مصاحبه با خبرگزاری «سیانان» از طرح خاورمیانه بزرگ سخن به میان آورد، رجب طیب اردوغان که سودای احیای جایگاه امپراطوری عثمانی را در سر داشت؛ رویکردی مخالف را اتخاذ کرد و سیاستهای منطقهای آمریکا را خطرناک ارزیابی نمود.
5- در سال 2005 مرکز مطالعات بحران تروریسم آمریکا، گزارشی را منتشر کرد که بر اساس آن مستنداتی ارائه شده بود که آنکارا از گروههای اسلامگرایی که به نظامیان آمریکا حمله میکنند، حمایت کرده است. این مساله خشم مقامهای سیاسی کاخ سفید را علیه آنکارا برانگیخت.
6- از همان ابتدای آغاز موج انقلابهای مردمی در کشورهای منطقه، ترکیه تلاش کرد که با همراهی قطر از به قدرت رسیدن گروه اخوانالمسلمین در کشورهای مصر، لیبی، مراکش و تونس حمایت کند که به هیچ عنوان با سیاستهای امریکا در منطقه همخوانی نداشت.
7- از همان آغاز بحران سوریه ترکیه خواهان ایجاد منطقه امن در شمال سوریه در منطقهای به طول 90 و عرض 50 کیلومتر در فاصله مابین اعزاز تا جرابلوس در استان حلب سوریه شد که به طور صریح از سوی آمریکا رد شد.
8- از ابتدای آغاز اتحاد استراتژیک آمریکا با کردهای سوریه در اواخر سال 2014، اختلافنظر آنکارا به واشنگتن انتقال داده شد و اردوغان امریکا را به حمایت از شاخه سوری پکک متهم کرد.
9- از اواخر سال 2016 ترکیه با چرخش در مواضع خود در سوریه، به محور ایران و روسیه نزدیک شد و در 31 دسامبر 2016 اولین توافق آتشبس را با روسها امضا کرد. همچنین، در ادامه ترکیه با حضور در نشستهای آستانه، خشم آمریکا را برانگیخت.
10- در 15 جولای 2016 کودتای نافرجام در ترکیه اتفاق افتاد و شواهد پشت پرده نشان داد که آمریکاییها عامل اصلی در وقوع این رخداد بودهاند. این امر بیش از هر زمان دیگری رویکرد اردوغان به آمریکا را در مسیر بدبینی قرار داد.
11- افزایش مناسبات اقتصادی ترکیه با ایران، بعد از 2016، بهگونهای که در سال 2017 نسبت به سال گذشته، حجم مبادلات بازرگانی و اقتصادی میان دو کشور 14 درصد افزایش پیدا کرد و به حدود 8 میلیارد دلار رسید. این موضوع، ناخرسندی شدید آمریکا را در پی داشت.
12- افزایش مناسبات سیاسی و نظامی، اقتصادی میان ترکیه و روسیه بعد از سال 2016 یعنی پس از کودتای نافرجام 15 جولای، علیالخصوص تلاش ترکیه برای خرید سامانه دفاع موشکی اس 400 نارضایتی شدید آمریکا را به همراه داشت.
13- تلاش ترکیه برای نزدیکی به چین در حوزه اقتصادی و فراهم شدن زمینه برای سرمایهگذاری چینیها در این کشور، خشم آمریکاییها را به همراه داشته است.
14- مخالفت صریح و قاطعانه اردوغان با انتقال سفارت آمریکا از اورشلیم به بیتالمقدس، در سرزمینهای اشغالی و حمایت مالی ترکیه از گروههای فلسطینی دیگر دلیل مهم برای نشان دادن عمق اختلافات میان دو طرف است.
15- مخالفت ترکیه با خروج آمریکا از برجام و اعلام عدم پایبندی به تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه تهران، دیگر نمود اختلاف موضع میان دو طرف است.
16- تداوم حمایت آمریکا از کردهای سوریه در وضعیت پساداعش، دیگر موضوعی است که همچنان ترکیه و اردوغان آن را موضوع انتقاد از واشنگتن قرار میدهند.
17- افزایش جنگ لفظی میان مقامهای سیاسی آمریکا و ترکیه طی چند ماه گذشته نیز یکی دیگر از موارد نشاندهنده عمق اختلافات میان دو طرف است.
با نظر به 17 فاکتور یاد شده به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگری، آمریکا و ترکیه به پایان مسیر اتحاد استراتژیک نزدیک شدهاند. این فاکتورها نشان میدهند که بر خلاف ظاهر امر، عمق اختلافات میان دو کشور محدود به زمان بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ (20 ژانویه 2017) نیست، بلکه انباشتی از اختلافات میان دو کشور وجود دارد که اکنون چون زبانه های آتشفشانی در حال فوران خود را از عمق به سطح رسانیده و نمایان میکنند. با این وجود، در دنیای سیاست نمیتوان با قاطعیت از یک مساله سخن به میان آورد و در میانه این حجم وسیع از اختلافات میبایست احتمال تنشزدایی و عادیسازی مناسبات میان دو کشور را در نظر گرفت اما آنچه که نه اکنون و در آینده نمیتوان از ان چشمپوشی کرد، فاکتورهای اختلاف تاریخی است که در آینده به انفصال در مناسبات دو طرف منجر خواهد شد. ترکیۀ آکپارتی و اردوغان با آمریکا دچار تضادهای بنیادین هستند. حزب عدالت و توسعه که قدرت را در دست دارد اولاً یک حزب اسلامگرا می باشد که در عملکرد خود بر مبانی دینی توجه دارد ثانیاً این حزب توانسته از طریق کنترل مخالفان و برخورد با آنها، پایه های قدرت خویش را تا حدود زیادی تثبیت نماید. این وضعیت، به اردوغان و تیم وی امکان خواهد داد تا در مقابل زیاده خواهیهای آمریکا بایستد و چونان دولتهای پیشین یک متحد مطیع ، دست بسته و در خدمت آمریکا نباشد. امری که اختلافات را تشدید خواهد کرد.