الوقت_ در سالهاي گذشته، مجموعه متنوعي از علايق و منافع مشترك و همچنين علايق و منافع متعارض، روابط ايران و روسيه با آمريكا را به يكديگر پيوند زده است. همين امر باعث شده كه آمريكا از نقشي دوگانه در روابط ايران و روسيه برخوردار شود و از يك سو به واگرايي ميان دو كشور دامن بزند و از سوي ديگر زمينههاي همگرايي دو طرف را فراهم نمايد. به نحوي كه مجموع تاثيرات ايالات متحده آمريكا بر روابط ايران و روسيه را ميتوان در دو دسته تاثيرهاي همگرايانه و واگرايانه تقسيم بندي نمود . به نظر مي رسد در سالهاي اخير آمريكا حداقل در چهار زمينه باعث همگرايي ايران و روسيه شده است :
1. مقابله با هژمونگرايي و نظم حاكم بر نظام بينالملل: اگر چه هنگام سقوط كمونيسم احساسات عموم مردم روسيه نسبت به آمريكا اغلب مثبت بود، اما با اتخاذ سياستهاي خصمانه از سوي اين كشور، نگرش منفي همراه با بدبيني جايگزين آن شد. به مرور زمان، روسيه از هدف خود براي پيوستن به غرب صرف نظر كرد و تبديل شدن به يك قدرت بزرگ مستقل را آغاز نمود و آمريكاستيزي را به عنوان ابزاري استراتژيك در راستاي اهداف داخلي و سياست خارجي خود در دستور كار قرارداد. عدم تمايل آمريكا براي پذيرش روسيه به عنوان شريك برابر در عرصه بينالملل را ميتوان يكي از مهمترين دلايل گرايشها و سياستهاي ضدآمريكاگرايانه روزافزون مسكو تلقي كرد .
علاوه بر اين روسيه با گسترش ناتو و يك جانبهگرايي ايالات متحده در سياست بينالملل مخالف است. نشانههاي چنين رويكردي در مخالفت با طرح دفاع موشكي آمريكا و انتقاد از سياست راهبردي ايالات متحده براي خروج از پيمان موشكهاي ضد بالستيك مشهود است. از سوي ديگر جمهوري اسلامي ايران نيز از زمان پيروزي انقلاب اسلامي، همواره در تضاد و تعارض با ايالات متحده امريكا قرار داشته داشته است .
در نتيجه ايران و روسيه از تداوم موقعيت وضعيت فعلي بر نظام بين الملل به رهبري هژمونيك آمريكا در سطح جهاني ناخشنود هستند. علاوه بر اين، ايران و روسيه هريك به نحوي داعيهدار هژموني بر مناطق پيراموني خود هستند و از اينحيث در تضاد و تعارض با هژموني جهاني امريكا قرار ميگيرند. ايران در خاورميانه و روسيه در آسياي مركزي و قفقاز، داعيه هژموني منطقهاي دارند. از اين رو ميتوان چنين عنوان نمود كه هر يك از اين كشورها داراي مشكلات عميقي با آمريكا هستند. زيرا حضور ايالات متحده آمريكا در مناطق پيراموني ايران و روسيه ميتواند موضعي يكسان را براي هر دو كشور به وجود آورد. اگر چه شدت و ضعف مواضع هر يك از دو كشور نسبت به آمريكا متفاوت ميباشد و هر يك رويكردي خاص نسبت به ايالات متحده دارند، اما در يك نقطه مشخص ميتوان اشتراك منافع هر دو كشور را مشاهده نمود و آن هم تعارض با آمريكا بر سر تعين حوزه نفوذ ميباشد. بي شك هر دو كشور خواستار ايجاد و تثبيت هژموني خود در مناطقي كه قرار گرفتهاند ميباشند و حضور اركان آمريكا ميتواند از اين منظر نوعي تهديد به حساب آيد .
2.حفظ مناطق پيراموني: مشاركت ايران و روسيه در استقرار و حفظ صلح و تحكيم ثبات و امنيت در منطقه به ويژه همكاري دو كشور در مقابله با حضور و نفوذ قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي و متحدان آنها از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. بر اين اساس هر دو كشور نسبت به نفوذ آمريكا در منطقه آسياي مركزي، قفقاز و خاورميانه نظر مساعدي ندارند. روسها اگر چه در حال حاضر منافعي را در ايفاي نقش هژمونيك توسط آمريكا براي خود متصور ميبينند، اما اين مسئله به معناي آن نيست كه روسيه نسبت به تداوم اين نقش رضايت داشته باشد. به طور مشخص يكي از اهداف مهم همكاريهاي ايران و روسيه در حوزه آسياي مركزي، قفقاز و خاورميانه، مقابله با سياستهايي است كه آمريكا در اين مناطق دنبال ميكند. بنابراين جلوگيري از نفوذ آمريكا در مناطق پيراموني، يكي از اهداف مشترك ايران و روسيه محسوب ميشود. به اين ترتيب تلاش آمريكا براي نفوذ در اين مناطق موجب همگرايي سياستهاي ايران و روسيه شده است .
3.منافع اقتصادي دوجانبه: در طول سالهاي گذشته، مريكا رژيم تحريمهاي اقتصادي را عليه بسياري از كشورهاي جهان برقرار كرده است. در اين بين به نظر ميرسد كه برنامه تحريمها عليه تهران از همه شديدتر است و حالت چندجانبه و چندسطحي دارد. منظور از چندسطحي بودن تحريمها اين است كه نه تنها شركتها، بانكها و شهروندان ايران، بلكه شركتها، بانكها و شهروندان كشورهايي هدف تحريمها قرار ميگيرند كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم در معاملات با ايران شركت ميكنند. به عبارت ديگر، برنامه تحريمهاي آمريكايي عليه ايران حالت آشكار برونمرزي دارد. همچنين واشنگتن به تحريمهاي يكجانبه بسنده نكرده است موفق شده چند قطعنامه شامل تحريمهاي دسته جمعي عليه ايران را از تصويب شوراي امنيت سازمان ملل متحد بگذراند. در شرايطي كه تحريمها حتي براي يك روز متوقف نشده، ايران مانند سابق ايستادگي كرده و يكي از بانفوذترين كشورهاي منطقه باقي مانده است. از سوي ديگر تحريمهاي ضدايراني يكي از عوامل تقويت نفوذ روسيه در منطقه خاورميانه شده است. زيرا روسيه شريك بخش عمده تحريمهاي ضدايراني نشده و به توسعه انرژي هستهاي در اين كشور مساعد ميكند. همچنين در شرايطي كه عضويت در سازمان تجارت جهاني براي صنايع روسيه مشكلات زيادي به وجود آورد، دريچهاي كه بر اثر تحريمهاي ضد ايراني باز شده ميتواند به شركتهاي روسي كمك فراواني كند. علاوه بر اين تحريمها باعث شده كه ايران در تجارت خارجي خود به استفاده از ارزهاي كشورهاي ديگر روي آورد كه در اين بين روبل روسي نيز يوان چين، روپيه هند از اهميت به سزايي برخوردار شده است. بنابراين در حالي كه به سبب تحريمهاي امريكا، بسياري از بانكهاي جهاني از اجراي معاملات مستقيم با بانكهاي ايران خودداري ميكنند، اين معاملات با وساطت بانكهاي فدراسيون روسيه انجام ميشوند .
علاوه بر اين همكاريهاي نظامي بين ايران و روسيه به ويژه براي مسكو حائز اهميت است. صادرات تجهيزات نظامي روسيه به ايران در سال هاي بعد از انقلاب به ميزان 60 درصد افزايش يافته است. همچنين بخش تجاري روسيه نيز درصدد سرمايهگذاري در حوزههاي گازي ايران است و بايد به اينها ساخت نيروگاههاي هستهاي، برقي و همكارهاي فضايي و ارتقا بخش راهآهن را افزود .
همچنين طرح مبادله نفت و كالاي ايران و روسيه كه بر پايه آن، مسكو تا پانصد هزار بشكه نفت ايران را در قبال كالا و تجهيزات روسي خريداري خواهد كرد، يكي ديگر از نشانههاي رشد و همگرايي روابط ايران و روسيه محسوب ميشود. زيرا در حالي كه ارزش اين قرارداد حدود ۲۰ ميليارد دلار در سال برآورد شده است، واشنگتن اجرايي شدن آن را در مغايرت با تحريمها عليه ايران ميداند. اين امر نشان مي دهد كه تلاشهاي آمريكا براي تحريم ايران، عملا نتيجهاي عكس داشته و باعث عميقتر شدن پيوندهاي اقتصادي ميان تهران و مسكو شده است .
4. منافع استراتژيك مشترك: در حالي كه همكاري ميان ايران و روسيه در بخشهاي نظامي ـ تسليحاتي، انرژي و اقتصادي دنبال ميشود، واشنگتن عليرغم انتقادات بيشمار، هنوز موفق به تغيير رفتار روسيه با ايران نشده است. البته در مقابل مقاومت روسها در برابر فشارهاي آمريكا، ايران نيز در مبارزه با رشد بنيادگرايي اسلامي و حل و فصل اختلافات سياسي در آسياي مركزي و قفقاز مواضعي به سود روسيه اتخاذ كرده است. اين مساله نقطه قوتي در روابط ميان دو كشور محسوب ميشود. در اين راستا ميتوان به سياست جديد ايران و روسيه در منطقه خاورميانه نيز اشاره كرد. بحران سوريه يكي از مهمترين نمونههاي سياست مشترك ايران و روسيه در قبال توسعهطلبي و سلطهطلبي آمريكا محسوب ميشود. اين بحران با توجه به نقشي كه آمريكا در آن ايفا ميكند، باعث شد كه ايران و روسيه براي اولينبار در خاورميانه به همكاري هاي مشترك در حوزه نظامي و امنيتي بپردازند. در واقع جهت گيري مخالف آمريكا با منافع ايران و روسيه در خاورميانه، زمينه همكاري مشترك تهران و مسكو را فراهم نمود. از اين رو ميتوان چنين تبيين كرد كه منافع استراتژيك مشترك در مهار نفوذ آمريكا، يكي از مهمترين دلايل همگرايي ميان تهران و مسكو محسوب مي شود .