الوقت- دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان، همواره از نفوذ ایران در منطقه نگران بوده اند. و این ترس و نگرانی چیزی نیست که بتوان به راحتی آن را مخفی کرد. همچنانکه رهبران شورای همکاری خلیج فارس اذعان دارند که در برابر نفوذ ایران دست بسته هستند و نمیدانند چه کنند. از همین رو نیز دست به هر کاری میزنند که در برابر نفوذ ایران بایستند. اما به راستی دلایل اصلی نگرانی این رهبران چیست؟ در حال حاضر اعضای شورای همکاری خلیج فارس مهمترین مولفه های تهدید ایران را در چهار حوزه ایدئولوژی انقلابی، قابلیت های نظامی، مقاصد نظامی در برنامه هسته ای و تحریک اقلیت های شیعی تصور می کنند، و در برابر آنها نیز اقدامات مقابله جویانه ای در دستور کار قرار داده اند.
- ایدئولوژی انقلابی ایران
انقلاب پدیده ای است که اگر چه در سطح ملی رخ می دهد اما عمیقا ماهیتی فراملی دارد. کرین برینتون در کالبدشکافی چهار انقلاب بر این اعتقاد است که همه انقلاب ها در طول تاریخ در پی گسترش پیام خود و رساندن آن به دیگر مردم جهان بوده اند. در نتیجه وقوع انقلاب ها وضعیتی را ایجاد می کند که درک از تهدید میان دولت انقلابی و همسایگان آن تشدید جنگ و احتمال جنگ در کوتاه مدت تقویت می شود. وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز از این ویژگی ها مستثنی نبوده است. بر این مبنا بسیاری از صاحب نظران مهم ترین دلیل پیدایش شورای همکاری خلیج فارس احساس تهدید اعراب محافظه کار خلیج فارس از رخ داد انقلاب اسلامی و سیاست های جمهوری اسلامی برای صدور آن می دانند.
- قدرت نظامی ایران
یکی از منابع پندار تهدید ایران قدرت نظامی آن است. این مساله در حالی است که ایران در طول بیش از سه دهه گذشته با تحریم های شدید بین المللی در حوزه نظامی روبه رو بوده و بدنه اصلی تجهیزات متعارف آن مربوط به قبل از انقلاب اسلام است. با این حال صنایع نظامی ایران پیشرفت های مناسبی داشته است. از نظر بیرونی مهم ترین تهدیدهای نظامی ایران از ناحیه صنایع هسته ای (با مفروض پنداشتن مقاصد نظامی)، موشکی و نیروی دریایی مستقر در آب های جنوبی است.
صرف نظر از بزرگنمایی رسانه ای و سیاسی در خصوص قدرت و نیات تهاجمی ایران، کارشناسان مسائل نظامی بر این باورند که دکترین نیروهای نظامی ایران و نوع تجهیزات آن نه بر مبنای تجاوزگری و حمله به همسایگان، بلکه بر اساس منطق بازدارنگی طراحی شده است. با این حال ظاهرا همسایگان جنوبی ایران در شورای همکاری خلیج فارس توانایی درک و تفکیک میان منطق بازدارنگی از سیاست های تهاجمی را ندارند و بر این اساس، قابلیت های نظامی ایران را تهدیدی علیه خود می پندارند، بر همین اساس نیز سیاست های خریدهای تسلیحاتی، پذیرش نیروهای نظامی آمریکا در خاک خود و متنوع سازی روابط نظامی خود با کشورهای مختلف جهان را در قبال ایران درپیش گرفته اند.
- فناوری هسته ای ایران
مبتنی بر دیدگاه جدید، دانش به مثابه قدرت کسب فناوری های جدید یکی از مولفه های قدرت دولت ها محسوب می شود. ایران نیز با درک این مهم سرمایه گذاری در دانش و فناوی های نوین از جمله نانوتکنولوژی، سلول های بنیادی، هوافضا و انرژی هسته ای را آغاز کرده و به موفقیت هایی نیز دست یافته است. تلاش های ایران در حوزه دانش هسته ای در حالی صورت می گیرد که ایران یکی از اعضای معاهده منع اشاعه هسته ای است و طبق مفاد این معاهده نه تنها حق برخورداری صلح آمیز از انرژ ی هسته ای را دارا میباشد بلکه طبق ماده چهار میبایست از کمک های فناورانه نیز بهره مند شود که البته در این خصوص با مانع تراشیهای انجام شده هیچ کمکی صورت نگرفته است.
در چنین وضعیتی نگاه اعراب به برنامه هسته ای ایران طیفی از دیدگاه های موافق و مخالف را دربر می گبرد. با این حال دولت های شورای همکاری خلیج فارس با مفروض پنداشتن مقاصد نظامی در برنامه هسته ای ایران، آن را در راستای اهداف ایران برای نیل به جایگاه برتر منطقه ای می دانند و با آن مخالفت می کنند. از نظر آنها تحولات منطقه به ویژه بیداری اسلامی به افزایش نفوذ منطقه ای ایران منجر شده است. در این بستر اعضای شورای همکاری از ان بیمناک اند که ایران قدرتمند هسته ای در امور داخلی دنیای عرب به ویژه عراق، سوریه، لبنان و فلسطین مداخله کند که این امر به کاهش نفوذ منطقه ای اعراب و هزینه های مشروعیتی در داخل برای آنها منجر خواهد شد. نکته حائز اهمیت آن است که این هراس و مخالفت اعضای شورای همکاری خلیج فارس به مواضع گاه و بی گاه محدود نمی شود و اعرب بر مبنای منطقه موازنه تهدید، برخی تدابیر عملی از جمله اتخاذ مواضع تند سیاسی، همراهی با غرب در تحریم نفتی ایران و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای را نیز علیه ایران طراحی و دنبال می کنند.
- تحریک اقلیت های شیعی در دولت های عضو شورای همکاری
مذهب یکی از عوامل وابستگی شدید امنیتی در زیر مجموعه های خلیج فارس است. در این بستر دولت های خلیج فارس به سیاست های همسایگان خود درباره اقلیت های مذهبی حساس است. فراتر از این سطح، شکاف های فرقه ای در منطقه زمینه لازم را برای شکل گیری عرصه های نیابتی و انتقال رقابت بازیگران اصلی به حوزه هایی چون بحرین، سوریه و عراق فراهم آورده است. هم چنانکه با گسترش دامنه خیزش های مردمی از زیر مجموعه های مغرب و شامات به بحرین در خلیج فارس، زمینه لازم برای تشدید هرچه بیشتر تنش ها میان ایران و شورای همکاری با محوریت عامل مذهب فراهم شد. از دید اعضای شورا مهم ترین تهدید ایران آرمانهای ایدئولوژیک و از آن جمله تلاش برای بسیج اقلیت های شیعی در منطقه از سوی ایران است. بر همین اساس نیز شورای همکاری با رهبری عربستان سیاست های ذیل را در مقابل ایران اتخاذ کرد:
الف: تفسیر تحولات در قالب تنش های فرقه ای: اعضای شورای همکاری خلیج فارس همواره در سالیان گذشته با به کارگیری ادبیات فرقه گرایانه تلاش کرده اند ایران را دولتی شیعی معرفی کنند. در مقابل ایران می کوشد تا خود را دولتی اسلامی و حامی منافع مسلمانان در برابر غرب فارغ از تفاوت های فرقه ای معرفی کند. این تصویر سازی متعارض به ویژه با تحولات بحرین، عراق و سوریه تشدید شده است. بنابراین در طی سال های گذشته اتهام مداخله ایران و حزب الله لبنان با رویکرد فرقه گرایانه در امور داخلی این کشورها مطرح شده است. در مقابل ایران نیز با استناد به حمایت های ایران از جنبش های سنی مسلک در تونس، مصر و لیبی اتهامات فرقهگرایانه نظرات یک جانبه برخی از اعضای شورا و مغایر با سیاست های ایران اعلام می کند.
ب: تلاش برای مهار ایران: تلاش شورای همکاری خلیج فارس با هدف مهار ایران، ضمن تمرکز بر خلیج فارس به زیر مجموعه های مجاور در شامات و مغرب نیز گسترش یافته است. این تلاش ها در سه حوزه دیده می شود:
نخست، تلاش برای ایجاد کنفدرالیسم با هدف طراحی سیاست واحد خارجی، دفاعی و امنیتی در شورای همکاری خلیج فارس؛ دوم، تلاش برای گسترش اعضای شورای همکار ی خلیج فارس که از جمله آنها می توان با موافقت این شورا در پذیرش درخواست اردن و مغرب برای عضویت در شورا اشاره کرد. سوم، مداخله مستقیم در تحولات سوریه متحد استراتژیک ایران در خاورمیانه و حلقه واسط میان ایران و حزب الله و حماس در غزه. این مساله به ویژه پس از آغاز خیزش های عربی خاورمیانه، به نوعی جنگ سرد در روابط ایران و شورا تبدیل شده است و به زغم تلاش های ایران، زیرمجموعه خلیج فارس در نتیجه این تعاملات حول هویت های فرقه ای مرکزیت یافته است. به نحوی که به نظر می رسد بحرین، عراق، سوریه و یمن به عرصه ای برای رقابت های نیابتی ایران و عربستان بدل شده اند.
جواد مددی