الوقت_ منبع بيثباتي در خاورميانه تغيير كرده است و سازمانهاي غيردولتي در راس اين تغيير قرار دارند چرا كه توانايي اين سازمانها به طور قابل ملاحظهاي افزايش يافته و چالشهاي امنيتي زيادي به وجود آوردهاند. همچنانكه در سال 2014، عليرغم اينكه سازمان غير دولتي حماس خود را تنها يافت اما در تقويت توانايي خود از لحاظ نظامي مصمم بود تا جنگ عليه اسرائيل را ادامه دهد. مصر تحت رهبري ژنرال سيسي نيز هرچند مشغول سركوب اخوانالمسلمين و حماس است؛ اما سازمانهاي جهادي و سلفي نظير «انصار بيتالمقدس» خسارت سنگيني به ارتش مصر در شبه جزيره سينا وارد كرده اند. و در نهايت سازمانهاي جهادي سني به رهبري داعش در گسترش نفوذ خود از عراق و سوريه به ساير مناطق خاورميانه و شمال آفريقا هستند.
با فراگير شدن درگيريها بين سازمانهاي دولتي و غيردولتي، رواج استراتژي جنگ نامتقارن هم افزايش يافته است. جنگ نامتقارن تاثير مخرب عميقي بر ثبات خاورميانه در چند دهه گذشته داشته است. تهديدي كه قبلا از ارتش كشورها ناشي ميشد، اكنون از سازمانهاي غيردولتي و تروريستي سرچشمه ميگيرد كه عليه دولتها وارد جنگ شدهاند و ماتريس تهديد منطقه را پيچيدهتر ساختهاند. استفاده روزافزون از ابزارهاي سايبري توسط سازمانهاي غيردولتي هم به اين پيچيدگي افزوده است. در حالي كه نقش فضاي سايبري در تعداد و قدرت افزايش مييابد، اين فضا به ميدان تكميلي عملياتها در جنگ نامتقارن خاورميانه تبديل شده است.
مفهوم نامتقارن بين طرفين درگير بيانگر نابرابري در قدرت نظامي آنهاست. گروههاي چريكي كوچك سعي ميكنند فعاليت ارتش را مختل كرده و آن را زمينگير ساخته و يا به آن آسيب وارد سازند؛ بدون اينكه توانايي جنگ رودر رو را داشته باشند. در حالي ارتش اين كشورها طبق تاكتيكهاي نظامي عمل ميكنند سازمانهاي غيردولتي از روشهاي چريكي و تروريستي استفاده ميكنند. در واقع سازمانهاي تروريستي تلاش ميكنند با عملياتهاي خارج از قوانين بينالمللي اين عدم تقارن را جبران كنند. آنها با شليكهاي بيهدف و كشتار غيرنظاميان مرتكب جنايات جنگي ميشوند. برعكس، ارتشهاي ملي انگيزه زيادي براي جنگ در محدوده قوانين بينالمللي دارند چرا كه پيروي از معاهدهها و پيمانهاي سياسي به نفع آنهاست در صورتي كه فعالان غيردولتي به اين پيمانها پايبند نيستند.
با افزايش فعالان غيردولتي و به كارگيري روشهاي تروريستي در خاورميانه، فضاي سايبري هم تحت تاثير اين جنگ نامتقارن بوده است. فضاي سايبري ميدان وسيعي را براي فعاليت سازمانهاي غيردولتي و تروريستي فراهم ميكند و رديابي منبع حملات را مشكل ميسازد كه اين امر از ويژگيهاي حمله سايبري است. از طرف ديگر، دولتها بيشتر از سازمانهاي غيردولتي در معرض حمله سايبري هستند چراكه داراي تاسيسات زيربنايي تكنولوژيكي گستردهاي نسبت به سازمانهاي غيردولتي هستند و از اينرو بيشتر از آنها در جنگ سايبري آسيب مي بينند.
اغلب به نظر ميآيد كه امكانات و تاسيسات سايبري نظامي و امنيتي دولتها به سازمانهاي تروريستي انگيزه ميدهد تا با هزينه كم به دنبال عملياتهاي خرابكارانه سايبري باشند، اما انجام چنين عملياتي مستلزم امكانات سايبري ميباشد كه سازمانهاي غيردولتي فاقد آنها هستند. براي انجام عملياتهاي سايبري، سه نوع امكانات مهم لازم است:
قابليتهاي اطلاعاتي: براي انجام عمليات دقيق كه تاثير زيادي داشته باشد، اطلاعات مهمي ميبايست از هدف جمع آوري شود. براي جمعآوري اين اطلاعات به هوش انساني نياز است و اين بدافزار بايد توسط كاركنان سازمانها يا پرسنل دولتي مورد استفاده و نصب قرار گيرد. به همين ترتيب، براي حك كردن پايگاههاي اينترنتي، بايد عمليات جمعآوري اطلاعات و عمليات مهندسي اجتماعي انجام شود تا نفوذ به كامپيوترهاي دولتي امكانپذير باشد.
قابليتهاي تكنولوژيكي سطح بالا: اتفاقات سالهاي اخير بيانگر افزايش قابليتهاي حملات سايبري به ويژه در اينترنت ميباشد. با اين وجود، توليد ابزارهاي فنآوري براي حمله به تاسيسات زيربنايي دولت، مستلزم قابليتهاي تكنولوژيكي سطح بالا و توسعه منابع انساني ميباشد.
قابليتهاي عملياتي: برنامهريزي و فرماندهي عملياتي كه نتايج مهمي داشته باشد، مستلزم تاسيسات زيربنايي و سازماني عميقي است كه عبارتند از: بهرهگيري از نيروي انساني باتجربه عملياتي، قابليت فرماندهي و كنترل و قابليت انجام عمليات مخفي و پيچيده. بنابراين، به نظر ميرسد كه وقت زيادي لازم است تا سازمانهاي تروريستي مستقل بتوانند عمليات مهمي در فضاي سايبري انجام دهند.
در دهههاي اخير، خاورميانه به آزمايشگاهي در جهان براي آزمايش جنگ نامتقارن تبديل شده است. اين منطقه پر از سازمانهاي تروريستي و فعالان غيردولتي ميباشد. در حالي كه فضاي سايبري ميدان عمل وسيعي در اختيار تروريستها قرار داده، اما تاثير آن تاكنون بنيادين نبوده است و نتايج قابل ملاحظهاي از حملات سايبري مشاهده نشده است. فعالان غيردولتي از فضاي سايبري براي جبران ضعف خود در جنگ استفاده ميكنند، اما توانايي آنها براي انجام چنين عملي به حمايت دولتها وابسته است. همچنانكه، سازمانهاي غير دولتي در جنگ نامتقارن به جاي بهرهگيري از ابزارهاي سايبري به روشهاي فيزيكي تكيه كردهاند.