الوقت- ده سال پس از امضای توافق هستهای (برجام) و تعلیق تحریمهای سازمان ملل با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، این قطعنامه سرانجام امروز ۱۸ اکتبر (۲۶ مهر) به پایان دوره خود رسید.
بر این اساس محدودیتهایی که در چارچوب آن برای برنامههای هستهای، موشکی و تسلیحاتی ایران و سازوکارهای نظارتی مرتبط با آن اعمال شده بود، به طور رسمی منقضی میشوند و ایران از نظر حقوق بینالملل دیگر تحت قیود سابق قرار ندارد. این تحول، فرصت تازهای برای تهران ایجاد میکند تا در حوزههای تجارت بینالمللی، همکاریهای اقتصادی، مناسبات سیاسی و امنیتی آزادانهتر عمل کرده و حضور خود در عرصه جهانی را تقویت کند اما مراسم ختم این قطعنامه یک دههای بدون چالش برگزار نشد.
جنگ بیانیهها
به رغم انقضای قطعنامه شورای امنیت، اعضای برجام که عملاً به دو جناح شرق و غرب تقسیم شدهاند، تفاسیر و مواضع متفاوتی نسبت به سرنوشت این قطعنامه ارائه دادهاند. ایران به همراه روسیه و چین با ارسال نامههای جداگانه و مشترک به دبیرکل سازمان ملل بر انقضای قطعی قطعنامه ۲۲۳۱ و لزوم عادیسازی کامل وضعیت پرونده هستهای ایران تأکید کردهاند.
ایران در نامهای به دبیرکل سازمان ملل با بیان اینکه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ روز شنبه ۲۶ مهر رسماً به پایان رسیده، درخواست کرد که موضوع هستهای ایران باید از دستورکار شورای امنیت خارج شده و مانند برنامه هستهای هر کشور فاقد تسلیحات هستهای عضو معاهده منع اشاعه رفتار شود. در این بیانیه آمده است، کشورها از این پس تعهدی به قطعنامههای خاتمه یافته تحریمی شورای امنیت ندارند. همچنین تاکید شده با پایان قطعنامه، وضعیت موضوع ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تغییر میکند و از این پس مدیرکل آژانس دیگر ملزم به ارائه گزارش درباره برجام نخواهد بود.
وزارت خارجه روسیه نیز در بیانیهای تأکید کرد که با انقضای مهلت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تمام مفاد این قطعنامه، از جمله محدودیتها و رویههای مرتبط با برنامه هستهای ایران به طور کامل خاتمه مییابد و شورای امنیت موظف است بررسی مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران را پایان دهد و بند «عدم اشاعه» از فهرست موضوعات در دستورکار شورای امنیت خارج شود.
همچنین، نامه ایران، روسیه و چین امروز به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت تقدیم میشود که در آن پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱ و لغو همه محدودیتهای تسلیحاتی و هستهای مورد اشاره قرار گرفته است.
از نگاه این کشورها، ادامه هرگونه محدودیت یا فشار سیاسی بر ایران پس از پایان مهلت قانونی قطعنامه، فاقد مبنای حقوقی است و باید جای خود را به همکاریهای متقابل و اعتمادساز بدهد. این رویکرد بیانگر تداوم شکاف عمیق میان دیدگاههای قدرتهای شرقی و غربی در قبال آینده برنامه هستهای و جایگاه ایران در نظام بینالملل است.
با این حال، کشورهای اروپایی که اخیراً با فعالسازی مکانیسم ماشه زمینه بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را فراهم کردهاند، ادعا میکنند که حتی با پایان دوره قطعنامه ۲۲۳۱ محدودیتهای هستهای و تسلیحاتی ایران باید همچنان ادامه یابد.
در این راستا، اتحادیه اروپا در ادامه مواضع غیرسازنده درباره مسئله هستهای ایران، با صدور بیانیهای تازه اعلام کرد چند کشور غیرعضو این اتحادیه از جمله آلبانی، نروژ، صربستان و اوکراین با تصمیم شورای اروپا برای بازگرداندن تحریمهای هستهای علیه ایران، در پی اجرای سازوکار اسنپبک همسو شدهاند. شورای اتحادیه اروپا در تصمیم جدید خود اعلام کرده که تدابیر محدودکننده در زمینه واردات نفت خام، گاز طبیعی، محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی از ایران، همچنین فروش و تأمین تجهیزات کلیدی مورد استفاده در بخش انرژی، طلا، برخی فلزات و الماس، تجهیزات دریایی خاص و نرمافزارهای مرتبط دوباره اعمال خواهد شد.
جبههبندی بینالمللی
در شرایطی که آمریکا و تروئیکای اروپا میکوشند با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای، اجماع جهانی تازهای علیه ایران ایجاد کنند، واقعیتهای سیاسی و بینالمللی نشان میدهد که معادلات جهانی نسبت به گذشته دگرگون شده است. برخلاف سالهای پیش که فشارهای غرب با همراهی گسترده کشورها روبهرو میشد این بار بسیاری از دولتها تمایلی به پیروی از سیاستهای یکجانبه واشینگتن و بروکسل ندارند و حاضر نیستند در اقداماتی که از منظر حقوق بینالملل غیرقانونی تلقی میشود مشارکت کنند.
کشورهایی که اتحادیه اروپا تلاش میکند با اتکا به آنها تهران را تحت فشار قرار دهد، نقش چندانی در معادلات جهانی ندارند و بسیاری از این کشورها، به ویژه اوکراین عملاً روابط اقتصادی یا تجاری قابلتوجهی با ایران ندارند تا بتوانند تأثیر واقعی بر مسیر تعاملات اقتصادی یا دیپلماتیک تهران بگذارند. این وضعیت نشان میدهد که سیاست فشار و تهدید دیگر کارایی گذشته را ندارد و شکاف میان غرب و سایر قدرتها به ویژه در جهان جنوب و شرق واقعیتی تثبیت شده در نظام بینالملل جدید است.
در مقابل تلاشهای غرب، ایران و دو شریک راهبردی آن یعنی روسیه و چین به عنوان اعضای دائم شورای امنیت بارها و به صراحت مخالفت خود را با اقدامات غیرقانونی و یکجانبه غرب اعلام کردهاند. این کشورها تأکید دارند که فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران به لحاظ حقوقی و سیاسی باطل است و بنابراین آنرا اجرا نخواهند کرد.
اینکه روسیه بلافاصله پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، قرارداد جدیدی برای احداث نیروگاه در ایران امضا کرد و چین اعلام نمود که با تحریمهای غرب علیه شرکتهایی که با ایران همکاری میکنند مقابله خواهد کرد، نشان دهنده آن است که غربیها قادر نیستند با فشار حداکثری، ایران را به پای میز مذاکره کشانده و امتیاز بگیرند.
همچنین، در نشست وزرای خارجه جنبش عدم تعهد که چند روز پیش برگزار شد، بیش از ۱۲۱ کشور تأکید کردند که قطعنامه 2231 باید به طور رسمی خاتمه یابد. همزمان، گروه دوستان دفاع از منشور ملل متحد نیز با صدور بیانیهای به مناسبت انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ با اشاره به خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و بازگرداندن تحریمهای غیرقانونی علیه ایران و همچنین قصور سه کشور اروپایی در انجام تعهدات خود ذیل برجام تاکید کرد که اقدام آنها در فعالسازی سازوکار موسوم به «اسنپبک» فاقد هرگونه مبنای حقوقی و رویهای است.
در میان کشورهای جنبش عدم تعهد، قدرتهای نوظهوری مانند هند نقش ویژهای دارند که در سالهای اخیر به طور فعالانه تلاش کردهاند روابط اقتصادی و تجاری خود با تهران را توسعه دهند. در این راستا، آمارهای اخیر کشتیرانی ایران نشان میدهد که در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴، حجم تجارت در بندر شهید بهشتی «چابهار» نسبت به مدت مشابه سال گذشته سه برابر شده است که بخشی از آن به مبادلات با هند مربوط میشود. این رشد چشمگیر بیانگر آن است که تهدیدها و فشارهای واشینگتن برای بازداشتن کشورها از تعامل با ایران بینتیجه بوده است.
علاوهبراین، حتی برخی متحدان غرب نیز تمایلی به همراهی کامل با سیاستهای فشار واشینگتن و بروکسل ندارند. به عنوان نمونه، کره جنوبی در نشست اخیر شورای امنیت به قطعنامه جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه رأی ممتنع داد. این اقدام، نشانهای آشکار از کاهش انسجام جبهه غربی و افزایش تردید در میان متحدان آمریکا نسبت به درستی و کارآمدی مسیر تقابل با ایران است.
بدین ترتیب، تلاشهای گسترده آمریکا و اروپا برای ایجاد اجماع جهانی مشابه آنچه در دهه گذشته شاهد بودیم، این بار با بنبست سیاسی و دیپلماتیک روبهرو شده است. از اینرو، هرگونه اقدام احتمالی برای احیای تحریمها یا اجرای دوباره فشارهای بینالمللی علیه ایران در نبود حمایت جهانی محکوم به شکست خواهد بود.
آخرین هماهنگیها؛ لاریجانی در مسکو
همزمان با منقضی شدن قطعنامه 2231، علی لاریجانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران به روسیه سفر کرد تا با مقامات ارشد این کشور درباره روابط دوجانبه گفتگو کند.
در این شرایط پرتنش بین تهران و غربیها، سفر لاریجانی به مسکو نشانهای از رایزنیهای استراتژیک تهران و مسکو برای ورود به مرحله پسابرجام است که ایران در این مرحله تلاش دارد با تکیه بر شرکای شرقی جایگاه خود را در معادلات جهانی تقویت کرده و تحریمهای غرب را خنثی کند.
نکته قابل توجه دیگر این است که روسیه هماکنون ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده دارد و از این موقعیت میتواند در خنثیسازی تحرکات غرب علیه تهران نقش تعیینکنندهای ایفا کند. بر همین اساس، مسکو از دبیرکل سازمان ملل خواسته تا اجرای بازگشت تحریمهای ایران که اخیراً از سوی دبیرخانه سازمان اعلام شده بود را لغو شود. این اقدام روسیه نه تنها نشاندهنده حمایت قاطع مسکو از ایران است بلکه بیانگر قدرت و نفوذ عملی کشورهای شرقی در شورای امنیت است که میتواند مانع از پیشروی سیاستهای یکجانبه غرب شود.
با توجه به همسویی روزافزون جامعه جهانی با سیاستهای ایران و عدم همراهی اکثر کشورها با تحریمهای یکجانبه غرب پس از لغو محدودیتها، کشتیهای تجاری ایران میتوانند آزادانه و بدون محدودیت در آبهای بینالمللی تردد کنند. برخلاف گذشته، دیگر نیازی نیست که این کشتیها هنگام ورود به آبهای آزاد، سیگنالهای ردیابی و سیستمهای جیپیاس خود را خاموش کنند و قادر خواهند بود فعالیتهای دریایی خود را به طور شفاف و قانونی انجام دهند.
دوپاره شدن ساختار شورای امنیت
مخالفت قاطع روسیه، چین و چند عضو غیردائم شورای امنیت با تحرکات غرب برای بازگرداندن تحریمهای ایران موجب شده تا شورای امنیت به شکل بیسابقهای دچار دوپارگی و اختلاف عمیق شود. این اختلاف دیدگاه موجب شده تا شورای امنیت که قرار بود نهادی برای حفظ صلح و امنیت جهانی باشد، خود به عرصه تقابل قدرتهای بزرگ تبدیل شود. بنابراین، دوپاره شدن شورا میان شرق و غرب، مشروعیت و کارآمدی آنرا در مدیریت بحرانهای جهانی زیر سؤال برده است.
در واقع، این شکاف نشان دهنده تحول عمیق در توازن قدرت جهانی است و نشان میدهد نفوذ سنتی کشورهای غربی دیگر مطلق نیست و قدرتهای نوظهور با تکیه بر اصول چندجانبهگرایی در برابر سیاستهای یکجانبه آمریکا ایستادگی میکنند. در نتیجه، اختلاف و بیاعتمادی بر ساختار شورای امنیت سایه افکنده و نقش آن به عنوان نهاد تأمین کننده صلح جهانی بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده است.