محمد بن سلمان در آخرین گفتگوی خود با تلویزیون عربستان اعلام کرده است در عرض چند رو حوثی ها و عبدالله صالح را ریشه کن خواهند کرد. وزیر دفاع سعودی در حالی چنین ادعایی را مطرح می کند که بیش از سه سال از فرمان حمله به یمن می گذرد. طبق برنامه مدنظر ریاض قرار بود این نبرد در کمتر از یک ماه با شکست انصارالله و عبدالله صالح، منصور الهادی را به قدرت برگرداند. اما تحولات آنگونه که عربستان و همپیمانانش انتظار داشتند پیش نرفت.
آنها بدون در نظر گرفتن مقاومت نیروهای انصارالله گمان می کردند ارتش وفادار به عبدالله صالح به سرعت از پای درخواهد آمد و ساختار قدرت آنگونه که عربستان مایل است در صنعا شکل می گیرد. بنابراین در 6 فروردین سال 1394 وزیر دفاع سعودی دستور پرواز جنگنده ها را بر فراز این کشور صادر کرد.
در روزهای نخست حمله جنگندههای سعودی به یمن، این حملات بر مواضع ارتش یمن به ویژه نیروی هوایی متمرکز بود. اهمیت نابودسازی یگان هوایی یمن در جلوگیری از مقابله با تهاجم جنگنده های عربستان و همچنین انتقام از آنها در برابر حمایت از جنبش انصارالله بود.
روند تحولات سیاسی-نظامی یمن پس از وقوع تجاوز عربستان، باعث توافق میان انصارالله با نیروهای عبدالله صالح شد این موضوع بر قدرت اثرگذاری ریاض در این جنگ و طولانی شدن منازعه اثرگذار بود. زیرا تشکیلات انصارالله به دلیل توان نبردهای پارتیزانی و امکان بسیج نیروهای مردمی جبهه قدرتمندی در برابر ائتلاف عربستان تشکیل داد.
لذا ریاض پس از گذشت دو سال از آغاز جنگ یمن علاوه بر کسری 80 میلیارد دلاری بودجه، ناتوان از پیشبرد اهدافش مجبور به قبول راه حل سیاسی این جنگ شد، هرچند که این راهکار به دلیل پیش شرطهای اعلامی عربستان و عدم اجرای کامل آتش بس تا امروز به نتیجه نرسیده است.
از این رو اگر در شرایط کنونی محمد بن سلمان بیان می کند که توان از بین بردن قدرت دفاعی و تهاجمی انصارالله و عبدالله صالح را دارد باید پشت پرده های چنین موضع گیری هایی را مورد مداقه قرار داد.
در ماه های پایانی حکومت اوباما که از قدرت تحرک سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه کاسته شده بود و ترامپ نیز در کارزارهای تبلیغاتی خود انتقادات تندی متوجه ریاض و سیاست های این کشور می کرد، سعودی های چشم انداز نبرد در یمن را تیره و شکست خورده می دیدند. بر این اساس در ماه های آخر سال 2017 زمزمه هایی از میانجگیری عمان برای ایجاد بستر مذاکرات میان عربستان و مقامات حوثی مطرح شد.
رهبران آل سعود با توجه به رویکردهای ترامپ در حوزه سیاست آمریکا که به نظر می رسید برخلاف دیگر نامزدهای جمهوری خواه تمایلی به ماجراجویی خارجی ندارد و درصدد کاستن از هزینه های سیاسی و مالی متحدان واشنگتن است، تلاش داشتند با مصالحه از یمن خارج شوند. کسری بودجه این کشور که در نتیجه افزایش یکباره هزینه های نظامی گری در خاورمیانه و سقوط بهای جهانی نفت به وقوع پیوسته بود، امکان موفقیت در این جنگ را بدون پشتیبانی کاخ سفید برای سعودی های به امری محال تبدیل کرد.
اما با ورود ترامپ به کاخ سفید و چینش مهره های دستگاه سیاست خارجی آمریکا، امید به پیروزی در یمن به جبهه ائتلاف عربستان بازگشت. ترامپ تحت فشارهای حزب جمهوری خواه از یک سو و استراتژی کلی آمریکا از اظهارات ابتدایی خود علیه همیپمانانش در اروپا و خارمیانه عقب نشست و با انتخاب افراد ضد ایرانی و البته جنگ سالار در پست های وزارت خارجه و دفاع، نشان داد مواضع پیشین واشنگتن و حتی شدیدتر ادامه می یابد.
در همین راستا دیدار محمد بن سلمان با ترامپ بر جسارت عربستان در ادامه جنگ یمن افزود. حمله جنگنده های آمریکا به پایگاه الشعیرات سوریه نیز پیامی برای ریاض بود که در صورت لزوم واشنگتن ورای قوانین بین الملل و واکنش جهانی برای تحقق اهدافش دست به اقداماتی از قبیل نقض تمامیت ارضی یک عضو سازمان ملل خواهد زد.
در این شرایط عربستان امیدوار شد که اگر وزنه جنگ یمن به سود نیروهای شیعی انصارالله سنگین شود آمریکا مداخله خواهد کرد. بر این اساس شاهد هستیم که وزیر دفاع عربستان به رغم ناتوانی در عقب راندن و شکست نیروهای حوثی و ارتش یمن با وجود برخورداری از پیشرفته ترین تجهیزات جنگی و حمایت های اطلاعاتی آمریکا در سه سال گذشته، از امکان نابودی جبهه مقاومت یمن در کمترین زمان ممکن سخن می گوید.