الوقت - دکتر سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل بینالملل عصر روز سهشنبه 2 آذر در همایش نظام بین الملل، تحولات منطقهای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که با حضور اساتید و کارشناسان برجسته این حوزه در سالن همایش های دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد با تشریح نظریه امنیت مردمپایه، به بررسی الگوی مطلوب سیاست خارجی ایران در منطقه و سطح بین الملل پرداختند.
دکتر زارعی امنیت مردم پایه را امنیتی عنوان کرد که مردم خود بوجود میآورند. امنیتی که برای مردم و توسط مردم ایجاد میشود. به عقیده دکتر زارعی این مسئله بر مبنای نظریهای استوار است که میتوان آن را امنیت مردم پایه منتهی به جامعه امن دانست، در صورتی که در دیگر نظریات ممکن است چنین امنیتی حاصل نشود. لذا فرض بر این است که مردم تونایی ایجاد امنیت پایدار و فراگیر را دارا میباشند. یعنی اعتقاد به توانایی مردم برای ایجاد امنیت پایدار و فراگیر مقدمه این نظریه است. بر همین اساس این نظریه در عرض نظریات دیگر نیست بلکه این نظریه به نوعی معارض با دیگر نظریاتی است که نقشی برای مردم در مقوله های سیاسی و امنیتی قائل نیست، یا نقش مردم را در این امور تقلیل میدهد.
دکتر زارعی در ادامه مباحث خود، امنیت مردم پایه را دارای پنج ویژگی عنوان کرد و افزود:
جامع بودن: اولین ویژگی این نظریه جامع بودن آن به دلیل حضور جامع مردم است. در واقع از آنجایی که مردم تشکیل دهنده طیفهای و تخصصهای مختلف یک جامعه هستند بنابراین امنیتی که برپایه حضور مردم شکل میگیرد، الزاما امنیتی جامع و ساختاری کامل خواهد بود. این بدان معناست که ساختار امنیتی تمام قوای متفاوت را کنار هم قرار داده و از مجموعه این قوا، امنیتی پایدار و منسجم را ایجاد کرده است.
تجزیه ناپذیر بودن: ویژگی دوم نظریه امنیت مردمپایه تجزیهناپذیر بودن آن است. امنیتی که در تمامی بخشهای جامعه جاری میشود و تنها منحصر به یک بخش از جامعه نیست و کل جامعه را دربرمیگیرد. مثلا امنیت نباید منحصر به یک بخش از حکومت باشد، مانند آن چیزی که ایران در زمان طاغوت با آن مواجه بود. همچنین امنیت نمی بایست تنها تامین کننده منافع یک گروه قومی یا نژادی خاصی باشد، مثلا در آمریکا امنیت سفید پوستان بیش از جامعه سیاه است و در این جا امنیت منحصر به طیف خاصی است. لذا وقتی صحبت از امنیت مردم پایه میشود، این امنیت عام است و کل جامعه را در بر میگیرد. به عنوان مثال در لبنان وقتی میخواهیم این نظریه را مورد تطبیق قرار دهیم، به گروهی به نام حزب الله لبنان میرسیم که امنیتی را فراهم آورده است که تمام طوایف لبنانی را دربر میگیرد. این گروه هم توانست در مقابل اسرائیل ایستادگی کند و هم در سالهای اخیر تا اندازه زیادی توانست تروریزم را در لبنان ریشه کن کند.
ذاتی بودن: عنصر ذاتی بودن سومین ویژگی امنیت مردم پایه است، یعنی امنیت مردم پایه، امنیت اعتباری و عاریتی نیست که شاخه آن در یک کشور و ریشه آن در کشور دیگری باشد و این باعث شود در شرایط مختلف، وضعیت امنیتی نیز متفاوت باشد. براین اساس امنیت مردم پایه از متن خود ملتهاست و به همین دلیل میتواند در برابر انواع تهدیدات و مشکلات مقاومت کند.
عدالت محوری: چهارمین ویژگی امنیت مردم پایه، عدالتمحور بودن آن است. در واقع امنیت مردم پایه در نهایت یک گوهر انسانی و الهی را در متن خود به نام عدالت پرورش میدهد که این عدالت نه تنها در حوزه امنیت، بلکه در حوزههای مختلف نیز گسترش پیدا میکند و البته پایه آن ایجاد امنیت است. در کلام امیرالمومنین، علی(ع) نیز در باب جهاد این مسئله به صراحت ذکر و گفته شده اگر جهاد نباشد، امنیت نیز در هیچ حوزهای نیست، و اگر جهاد در جامعه جاری باشد، چنان شرافت و کرامتی بر جامعه حاکم میشود که هرچیزی در جای خودش قرار میگیرد.
حفظ کرامت انسانی: مسئله و ویژگی نهایی امنیت مردم پایه، حفظ کرامت انسانی است. یعنی این نظریه براساس احترام به شخصیت انسانها شکل میگیرد و بنابراین استعدادهای نهفته در متن جامعه پرورش مییابد و به جایی میرسد که میتواند نورش را نه فقط درون یک جغرافیا، بلکه در یک منطقه وسیع گسترش دهد. همانکاری که ما میبینیم امروزه گروههای مقاومت در سطح منطقه انجام میدهند.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه افزود: تئوری امنیت مردم پایه بر تفنگ و اسلحه متکی نیست و این امنیت، امنیت سرهنگها نیست، بلکه امنیت مردم پایه یک امنیت فرهنگی است که برای خود هم در داخل یک سرزمین و هم خارج از آن ماموریت قائل است. در حوزه داخلی توانمندسازی داخلی و اقتصاد مردمپایه را دنبال میکند که امروز رهبر انقلاب از آن به عنوان واژه اقتصاد مقاومتی یاد میفرمایند. اقتصادی که آحاد جامعه از مواهب اقتصادی آن برخوردار باشند نه یک اقتصاد کوچک و وابسته به عناصری مانند نفت و معادن که فقط دولت و یک عده محدودی از جامعه را پوشش میدهد. لذا اقتصاد مقاومتی کل سیستم از راس تا بدنه را با هم سیراب و متاثر میکند.
دکتر زارعی در ادامه گفت که همین تفکر را در سیاست خارجی میتوان به عنوان یک سیاست خارجی مردم پایه توصیف کرد. این مسئله وقتی برای ما مشخصتر و روشنتر است که بدانیم ما با سه دسته از سیاست خارجی روبرو هستیم:
روش اول: یک روش استفاده از روابط جاری با کشورها، گروهها و دولتهاست، و در تعریف سنتی موضوع سفارتخانه و رفت و آمد با دولتها را شامل میشود و در واقع این نوع از سیاست خارجی روابط میان دولتها را مدیریت میکند.
روش دوم: این روش مبتنی بر تحول و ارتباط داشتن فقط با بخشهای اجتماعی جامعه است که با رفتاری خارج از عرف دیپلماتیک، هدف سرنگونی یک دولت و حاکم کردن دولت دیگر را دنبال کند.
روش سوم: اما در روش آخر در عین حفظ حریمهای دیپلماتیک، ارتباط مثبت و سازنده مبتنی بر توانمندسازی ملتها در دستور کار قرار میگیرد و به مرور همان طور که در داخل رشد میکند، این رشد برای دیگر ملتها نیز فراهم میشود. در رابطه با الگوی سوم میتوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران را مثال زد که علاوه بر آنکه توانسته امنیت داخل کشور را با همکاری دیگر قوا برقرار کند در سوریه، عراق و لبنان هم با خواست دولتها و ملتهای این کشورها و توانمندسازی مردم توانسته است امنیت مردم پایه را ایجاد نماید که به عنوان نمونه در کشور عراق بکارگیری روش سوم منجر به تشکیل گروههایی مانند حشدشعبی، بدر و کتائب از دل ملت شد که علاوه بر آنکه باعث خروج عراق از اشغال بیگانه گردید و نقش امریکا را کنار زند، جریان تروریزم نیز تا اندازه قابل توجهی مهار شد. این نمونهای از سیاست خارجی دووجهی از ارتباط همزمان با دولتها و ملتهاست. لذا امنیت مردم پایه، امنیت سازی همراه با مداخله نامشروع در کار دیگران نیست، بلکه این نوع امنیت، توام با همکاری برادرانه مشروع با دیگران است.
از طرف دیگر امنیت مردم پایه در حوزه روابط خارجی یک امنیت تنشزا نیست، بلکه این نوع امنیت، اعتبارزا و موقعیت ساز است برای کشوری که این سیاست را به نوعی دنبال میکند.
دکتر زارعی همچنین بابیان اینکه پیگیری سیاست امنیت مردم پایه در منطقه غرب آسیا برای دولتهایی که برای ملتهایشان اعتباری قائل نیستند، حساسیتزا است گفت: این دولتها به تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی میپردازند و نمیخواهند روند امنیت منطقه براساس توان ملتها پایهگذاری شود، اما این بدان معنا نیست که اقدامات ایران نارواست، بلکه ایران، عراق را توانمند کرده است که بتواند در مقابل تهاجم ایستادگی کند، اما همزمان هیچ کاری به کار مردم عربستان ندارد، چون درخواستی نبوده است. در سوریه قوای دفاع وطنی ایجاد شد چون درخواست سوریه بوده است و شرایط سوریه اقتضا کرده است. در لبنان حزبالله پدید آمده که امروز یک خواست فراگیر ملی است، اما در عربستان یا ترکیه اینکار به هیچ وجه صورت نگرفته است، چون این کار مبتنی بر خواست ملی است. بنابراین این امنیت تنش آفرین نیست و دشمنهایی که نمیخواهند روند امنیتی منطقه براساس توانمندی و توانایی ملتها شکل بگیرد، بطور طبیعی با این نوع امنیت مخالفت میکنند.
کارشناس مسائل غرب آسیا همچنین در ارتباط با برخی نظریات و سوءتفاهماتی که میگویند منطقه غرب آسیا ضعیف شده و امروز این منطقه سرزمین سوخته است، گفت:
این نوع نگاه به منطقه غرب آسیا یک نوع انحراف دید به مسائل منطقه است و امروز ما شاهدیم که منطقه برخلاف گذشته و برخلاف دوران پیش از انقلاب اسلامی که مرکز سیطره غرب و آمریکا بوده، شاهد توانمندی دولتها و ملتها در پایان دادن به جنگهای بزرگ در یک مدت کوتاه هستیم که نمونه ان در دفع جنگ عراق و عقب نشینی و شکست اسرائیل در شمال لبنان شاهد بودیم، لذا منطقهای که میتواند حجم گسترده حمله و اشغالگری آمریکا، انگلیس و ناتو را دفع کند و موج تروریزم را خنثی کند؛ زمین سوخته نیست، و لذا منطقه ضعیف نیست.
این کارشناس مسائل بینالملل افزود:
برخی میگویند عدم حمله آمریکا به منطقه غرب آسیا به دلیل کاسته شدن از اهمیت این منطقه است و آمریکایها ارزش گذشته را برای منطقه قائل نیستند، در حالی که ما هم اکنون در منطقه شاهد جنگهای آمریکایی هستیم و به طور مثال این تجهیزات و سلاحهای آمریکایی است که مردم یمن را به خاک و خون میکشد و منطقه غرب آسیا به عنوان یک منطقه استراتژیک همچنان در کانون توجه است.
از آخرین جنگ عراق در منطقه یعنی جنگ عراق که از 2003 تا 2011 به طول انجامید، تنها چند سال میگذرد. آخرین جنگ غزه در سال 2014 بود و لذا ارزش و موقعیت استراتژیک منطقه خاورمیانه کاهش پیدا نکرده و سرعت اتصالات منطقهای و جهانی همچنان در منطقه قابل توجه است. صحبت از ایران و عراق و ترکیه در سطح بینالمللی همچنان برجسته است و تعداد مقالاتی که بصورت روزانه در ارتباط با این تحولات در اندیشکدهها و رسانههای غربی تدوین و تهیه میشود، همچنان قابل توجه است. براین اساس آیا غرب آسیا یک منطقه فراموش شده است یا در کانون توجه؟ منطقهای که در آن شاخ تروریزم شکسته شده است را نباید منطقه ضعیف تصور کنیم. عراق امروز به نسبت عراق زمان صدام و لبنان امروز در مقایسه با لبنان دهه 1970 به برکت انقلاب و بیداری اسلامی بسیار قوی تر است.
زارعی با بیان اینکه برخی کشورهای منطقه توانمند شدن جمهوری اسلامی را عاملی برای نفاق و تنش در منطقه ارزیابی میکنند، گفت: ما در مواجهه با دشمنان خارجی به دنبال بالا بردن توانمندیهای خود هستیم در عرصه تولید علم نیز یک سند چشمانداز برای خود تعریف کردهایم. اگر ما تلاشی برای قدرتمند شدن نداشته باشیم دشمن ما را به عقب میزند.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه ما باید سیاست خارجی خود را برمبنای واقعیات تنظیم کنیم اظهار کرد، در منطقه همه باید به هم کمک کنیم و تعاون و همکاری گسترش پیدا کند، اما در عین حال همه باید رقابت کنند تا اول شوند. دویدن برای اول شدن یک ایراد نیست، و وقتی اول شدیم بار دیگران را نیز میبایست بدوش کشیم.
لذا ما باید بپذیریم ملتهایی که از توانایی و سوابق بیشتری برخوردارند و استعدادهای بیشتری دارند، اول میشوند. آن جا که با دشمن خارجی مواجه میشویم، ترسیم کردیم که دارای قدرت بازدارندگی قوی باشیم بر مبنای " وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة" و در آن جا که جنبه اقتصادی و تکنولوژیکی مطرح است، بر مبنای چشم انداز میبایست اول باشیم. این اول بودن و اول شدن که برای هر ملتی یک رسالت و وظیفه است یک تلاش ستیزه جویانه و تنش آفرینانه نیست، بلکه یک تلاش طبیعی است که افراد باید دنبال کنند و نتیجه بگیرند. اگر تلاش برای قدرتمند شدن نباشد در منطقهای که بطور واضح و آشکار دشمنان ما آن را احاطه کردند؛ حتما ما را به عقب خواهند راند و ما را به سان یک موجود ضعیف در معرض هجوم گرگها قرار خواهد داد.
براین اساس ما بر مبنای واقعیات میبایست سیستم و سیاست خارجی خود را تعریف کنیم، نه بر مبنای تخیلات و توهمات. ما دوست داریم که در منطقه با کمک ترکیه و عربستان یک سیستم امنیتی مشترکی را ایجاد کنیم، اما آیا این شدنی است؟ آیا ترکیه در حالی که نیروها و تانکهای خود را وارد منطقه بعشیقه کرده و میگوید اینجا مال من است و به هشدارهای دولت عراق برای خروج از عراق وقعی نمیگذارد، میتوانیم به جمع بندی برسیم؟
در حالیکه عربستان در یمن به تجاوزگری میپردازد، آیا میتوان با این کشور همکاری امنیتی داشت؟ ما اگر منافع ملی خود را محور قرار دهیم میبینیم که مبنای جمهوری اسلامی ایران توافق و تفاهم است و مبنای طرف مقابل حذف و نادیده گرفتن است. لذا ما باید همزمان هم زبان همکاری و دعوت را به همراه داشته باشیم وهم در عین حال به این مسئله بطور واقعبینانه بنگریم واینکه این موضوع یک مسئله سهلالوصول و بطور کامل قابل دسترس نیست.
دکتر زارعی در پایان هرگونه تردیدافکنی در مسیر حرکت رو به جلو مردم ایران را برای فتح قلهها و حل مشکلات مردم منطقه، کمک به منافع دشمن و تضعیف منافع ملی خواند و خاطرنشان کرد: در نظریه امنیت مردمپایه ما قصد نداریم برای امنیت خودمان درگیری تولید کنیم و مانع تفاهم شویم، بلکه ملتها باید دریابند که هنوز استعمارگران غربی فعالند و سیاستهای مبتنی بر اشغال و تجاوز تمام نشده است و هنوز کشورهایی به نیابت از همان استعمارگران خون میریزند و همانطور که امام راحل فرمودند و امروز مقام معظم رهبری نیز بر این نکته تکیه دارند ملتها باید خود امنیت کشور و منطقه و جهان را بدست بگیرند و در انتظار قدرتها، بلوکها، ائتلافها و سازمانهای جهانی نباشند، جامعه جهانی و این قدرتها همانها هستند که حزبالله مظلوم لبنان را در لیست تروریزم قرار دادند و رژیم اشغالگر صهیونیستی را برترین دموکراسی منطقه مینامند.