الوقت- در دوران پادشاهی ملک سلمان، عربستان خصومت خود را با ایران بیشتر کرده و دیگر به تکیه صرف بر متحدان غربی خود برای کنترل تهران اکتفا نمی کند. از آن زمان تا کنون، ریاض همه تلاش خود را به کار بسته است تا مانع از اشاعه نفوذ ایران در آفریقا، آسیا و حتی آمریکای لاتین شود.
به طور ویژه عربستان با استفاده از شبکه هایی از مسلمانان، کشورهای دیگر را مجبور کرده که پیوندهای خود را با ایران کاهش داده یا قطع کنند. از آن جمله می توان به شکل دهی ائتلاف اسلامی علیه تروریسم بدون دعوت از تهران اشاره کرد.
برخی از کشورهای آفریقایی دنباله رو بسیاری از کشورهای جهان عرب در قطع روابط دیپلماتیک با ایران شده اند. این اقدام به دنبال حمله به سفارت عربستان در تهران انجام شد. ریاض از 2012 به بعد برای اینکه بتواند سودان را به سمت خود جلب کند، نزدیک 11میلیارد دلار خرج کرده است. در ماه ژانویه 2016 خارطوم روابط دیپلماتیک خود را با تهران قطع کرد. جیبوتی و سومالی نیز همین اقدام را انجام دادند. اسناد نشان می دهد که سومالی اندکی پیش از اعلام قطع ارتباط خود با ایران، کمکی 50 میلیون دلاری از جانب عربستان کسب کرده بود.
در واقع فقر و محرومیت همواره مشکلی است که عمده کشورهای آفریقایی با آن دست به گریبان هستند. این مساله به عنوان پاشنه آشیل کشورهای آفریقایی به شمار می رود.
به لحاظ فرهنگی مردم آفریقا مردمی دارای تساهل می باشند. حضور پررنگ تصوف در میان اکثر کشورهای آفریقایی نیز مزید بر علت شده و مردم آفریقا مردمی اهل مدارا و به دور از افراطی گری به معنای آنچه که امروز در جهان اسلام رایج است، می باشند. بنابراین به لحاظ فرهنگ اجتماعی، نمی توان تناسبی میان فرهنگ متساهل آفریقایی با وهابیت و اصول افراطی منبعث از این تفکر برقرار کرد.
علاوه بر این برخی حکومت های کشورهای آفریقایی به لحاظ فکری نیز با حکومت حاضر در عربستان اختلاف دارند. به عنوان نمونه این مساله را می توان در میان حکومت سودان که یک حکومت اخوانی محسوب می شود با تفکرات حاکم در عرستان عنوان نمود.
همچنین در میان کشورهای عربی شمال آفریقا نگاه مناسبی نسبت به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس وجود ندارد. بسیاری از مردمان منطقه شمال آفریقا و مغرب عربی خود را بربر می دانند تا عرب لذا یک نگاه تحقیر آمیز نسبت به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دارند. قذافی رهبر سابق لیبی، یکی از مخالفان سرسخت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بویژه عربستان بود و با اصطلاح خنازیر الخلیج(خوکهای خلیج) آنها را خطاب می کرد. این نگاه منفی به اعراب حوزه خلیج فارس بویژه عربستان، ریشه عمیقی در جوامع آفریقایی بویژه شمال آفریقا دارد و این مساله نیز مانعی جدی در برابر نفوذ ادامه دار عربستان در این کشورهاست.
با وجود این، آنچه که طی سالهای اخیر شاهد آن هستیم توسعه نفوذ عربستان در میان کشورهای آفریقایی است. در بررسی چرایی این مساله باید گفت عربستان از دو ابزار مهم برای این امر برخوردار است. این کشور از جایگاه مکه و عنوان خادمی حرمین شریفین بهره زیادی می برد. از سوی دیگر عربستان از در آمد بالای نفتی برخوردار است که کمک بسیار زیادی به این کشور برای پیشبرد سیاست هایش داشته است.
در این میان ابزار پول و درآمد بالای نفتی باعث شده تا عربستان با استفاده از این اهرم بسیاری از کشورهای افریقایی را که نیاز مبرم به کمک های مالی عربستان دارند، با سیاستهای منطقه ای خود همراه کند. سودان از جمله این کشورهاست. این کشور بعد از جدایی جنوب سودان از بخش اصلی، 75 درصد درآمد خود را که حاصل از فروش نفت بود، از دست داد و طی سالهای اخیر به لحاظ اقتصادی وضعیت بغرنجی را سپری کرده است.
علی رغم اختلافات جامعه سودان به لحاظ فرهنگی با افکار تندروانه وهابیت و اختلاف فکری رهبران حاکم در سودان با تفکر حاکم در عربستان، اما عربستان با استفاده از ضعف اقتصادی سودان و با فشار بر این کشور، توانسته آن را مجبور به تغییر رویکرد در سیاست خارجی و قطع روابط با جمهوری اسلامی ایران و همراهی با سیاست های منطقه ای خود کند.
مصر دیگر کشور آفریقایی است که به شدت به کمک های مالی عرستان نیاز دارد. این کشور که از جایگاه مهمی در میان کشورهای جهان اسلام برخوردار است و همیشه به عربستان را به عنوان یک رقیب منطقه ای نظر داشته است اما برای سامان دادن به اوضاع اقتصادی و معیشتی داخل مصر و گذر از این بحران، چاره ای جز مماشات با عربستان برای جذب کمک های مالی ندارد.
این نکته را نیز باید یادآور شد که علی رغم نیاز شدید مصر به کمک های مالی عربستان، این کشور با بازیگری حاکمانش، تلاش کرده ضمن راضی نگهداشتن عربستان و دریافت کمکهای مالی، فاصله خود را با عربستان حفظ نماید و سیاستهای به نسبت مستقلانه ای نسبت برخی کشورهای تحت فشار از سوی عربستان، در پیش گیرد.
در این میان جایگاه کشورهایی مثل جیبوتی و سومالی نیز مشخص است و این کشورها، گرایش سیاست خارجی خود و روابط با کشورهایی مثل جمهوری اسلامی را با میزان کمک دریافتی از عربستان تنظیم می کنند.
اما سوالی که در این میان وجود دارد این است که این راهبرد عربستان تا چه زمانی می تواند استمرار داشته باشد. آنچه مشخص است این است که بسیاری از کشورهای آفریقایی از جمله کشورهای مذکور از مشکلات اقتصادی رنج می برند و این چالش، چالشی جدی و دراز مدت برای آنهاست و کمکهای موقتی و گذرا درمان مشکلات این کشورها نیست. از سوی دیگر علی رغم درآمد بالای عربستان از نفت، منابع این کشور نیز محدود است و منابعی تمام ناشدنی نیست و این درآمد نفتی تا حد معینی به عربستان در اجرا و پیشبرد سیاستهایش کمک خواهد کرد.
بنابراین با توجه اختلافات فکری و فرهنگی جامعه آفریقا با تفکر وهابیت و سیاست های افراطی عربستان، این کمک های مالی عربستان است که برخی از کشورهای آفریقایی را با عربستان همراه نموده است و به نظر می رسد زمانیکه این حمایت های مالی قطع یا کاهش یابد، این کشورها الزامی برای استمرار پیروی از سیاستهای عربستان و همراه شدن با این کشور برای خود نخواهند دید.
می توان این سیاست عربستان برای توسعه نفوذ و همراه نمودن کشورهای آفریقایی با خود را " دیپلماسی سکه ای" نامید. نحوه عملکرد برخی از تلفن ها برای برقراری تماس اینگونه بود که برای برقرای تماس باید، سکه ای در داخل تلفن انداخته می شد و برای استمرار ارتباط با این تلفن ها می بایست هر چند دقیقه یکبار سکه ای درون آن انداخته شود تا ارتبات تلفنی برقرار باشد و زمانی که سکه در درون این تلفن ها قرار نمی گرفت، خود بخود بعد از چند دقیقه تماس و ارتباط قطع می شد.
با توجه به نبود اشتراکات قوی برای توسعه روابط عربستان با جوامع و کشورهای آفریقایی، این نیاز کشورهای آفریقایی به کمک های مالی عربستان است آنها را مجبور به پیروی از سیاست های عربستان و همراهی با آن نموده است و به به نظر می رسد به محظ قطع و کاهش کمک های مالی عربستان به این کشورها، باید در آینده شاهد فاصله گرفتن بسیاری از این کشورها با عربستان و سیاست های آن در منطقه باشیم.
بنابراین در روابط بین الملل می توان دوستانی را به قرض گرفت، اما نمی توان آنها را مادام العمر خرید. تدوام این سیاست برای عربستان سعودی محل بحث است، چراکه این ائتلاف ها بر پایه روابط تاکتیکی و تجاری بنا شده اند.