الوقت- در سالهای اخیر سیاستهای منطقهای روسیه و ایران شباهت بیشتری با یکدیگر داشته است. تقابل با غرب آن هم در شرایطی که برخی از موارد اختلافآمیز در رابطه کنونی غرب و روسیه مانند مسئله اوکراین، پیشروی ناتو به سمت شرق و نیز اختلاف مواضع در سیاستهای خاورمیانهای وجود دارد این تشابه را برای هر دو کشور بیشتر کرده است. در حال حاضر بحران موجود در سوریه و بحث آینده اسد، موضوعی است که مواضع ایران و روسیه را در ائتلاف علیه داعش به شدت به هم نزدیک نموده است. حال باید پرسید که با وجود این مواضع مشترک اخیر ایران و روسیه در سیاستهای منطقهای و همچنین الزامات استراتژیک دو کشور، آینده روابط تهران با مسکو به چه سمتی پیش خواهد رفت؟ آیا مصالح و منافع مشترک میان ایران و روسیه کاملا در یک راستا قرار دارد و یا سطحی از اختلاف و رقابت میان دو کشور را میتوان باز شناخت؟ برای پرداختن به این پرسشها در ابتدا مهم موارد منتفع کننده دو طرف از یکدیگر را بررسی نموده و سپس چشمانداز اختلاف و رقابتهای منطقهای را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
1. اشتراکات استراتژیک:
دیدگاه نسبیگرایانه به مناسبات قدرت در سیستم بینالمللی یکی از ویژگیهای سیاست خارجی روسیه است که در گرایش به مسائل منطقهای و ایفای نقش پر رنگ در آسیای میانه، اوراسیا و خاورمیانه دارای اهمیت میباشد. به گفته الکساندر گلیویچ دوگین فیلسوف و سیاستمدار روس، سیاست خارجی پوتین ترکیبی از اوراسیاگرایی و تقابل با محوریت امریکاست و بر این اساس برپایه منافع ملی به صورت نسبی میان این دو در جریان است. به دلیل اهمیت منطقه و اشتراک با ایران در بسیاری از موارد مانند حفظ ثبات در آسیای میانه، افغانستان، خاورمیانه، آینده سوریه، مسئله نوع دخالت امریکا در این مناطق بالاخص خاورمیانه، امنیت در حوزه انرژی و مهمتر از همه تقابل با غرب به نظر میرسد پایه های محکم برای همکاری استراتژیک وجود دارد که تاکنون نادیده انگاشته شده است. داشتن یک متحد استراتژیک که برخلاف دیگر کشورهای منطقه اندیشه های ضد غربی دارد می تواند برای روسیه امتیاز محسوب گردد.
2. منافع متقابل اقتصادی و تجاری:
اگر بخواهیم پایه های نوینی برای روابط تاریخی ایران و روسیه بنا کنیم، باید به دهه 1990 میلادی یعنی زمانی که شرایط ایران در پی رهایی از جنگ عراق و شرایط روسیه با فروپاشی شوروی شمایی عادیتر به خود میگیرد برگردیم. با اینحال هرچند که در دو دهه اخیر حجم مبادلات اقتصادی و تجاری میان دو کشور کم نبوده است اما فروغلتیدن ایران در تحریمهای گسترده مانع از استفاده کامل از کل پتانسیل فی مابین بوده است. اینک با رهایی نسبی ایران از تحریمهای سخت بینالمللی می توان افق تازه ای را در این زمینه نظاره گر بود. الحاق ایران به سازمان همکاریهای شانگهای و بالا رفتن حجم مبادلات تجاری و سرمایهگذاری روسیه در ایران پیامدهای محتمل در این بخش خواهد بود.
3. همکاری در حوزه انرژی:
ایران و روسیه دو کشور مهم در حوزه انرژی محسوب میشوند. همکاری این دو می تواند نقش مهمی در تعیین روندهای انرژی در جهان داشته باشد. حوزه نفت، گاز و همچنین حوزه هسته ای قابلیت همکاری مشترک در سطح وسیع را دارا می باشد. در حوزه هستهای مشارکتهای علمی و سرمایهگذاری در تکمیل نیروگاهها حائز اهمیت است. در بخش گاز علاوه بر حضور روسیه در فرایند تکمیل پارس جنوبی، همکاریهای مثبت در زمینه سیاستگذاریهای گازی، دارای اثرگذاری وسیعی در حوزه تصمیم گیریهای کلان خواهد بود و هماهنگی در این عرصه به قدرتمندی هر دو کشور در حوزه انرژی میانجامد. همسویی سیاستها در مجمع کشورهای صادر کننده گاز و تشکیل اوپک گازی می تواند اهرم قدرت هر دو کشور را در زمینه تحت فشار قرار دادن مصرف کنندگان تقویت نماید.
4. همکاری های تسلیحاتی:
هرچند که خرید تسلیحات نظامی از روسیه از اولویتهای نظامی ایران بوده؛ اما در برهههایی از زمان این همکاری از سوی روسیه تعلیق گشته است. یک نمونه توقف فروش تسلیحات روسی به ایران طبق توافق ال گور- پریماکوف تحت فشار آمریکا در دهه 90 میلادی بود که البته با به قدرت رسیدن پوتین در روسیه بی اثر شد. در ادامه با تشدید بحران هسته ای و در پی قطعنامه 1929 تعلیق تسلیحاتی از سر گرفته شد. اما در پی توافق هسته ای و دستور منع تعلیق تحویل سامانه موشکی اس 300 به ایران می توان گفت که این مراودات تسلیحاتی با سود اقتصادی برای روسیه و تامین امنیتی در بحران های کنونی خاورمیانه برای ایران از سر گرفته خواهد شد. هماهنگیهای استراتژیک می تواند به بهتر شدن همکاریهای تسلیحاتی نیز بیانجامد؛ چرا که به اعتقاد برخی از تحلیلگران، نگرانیهای روسیه از توسعه قدرت منطقهای ایران مانع از در اختیار قرار دادن سلاح های حساس و تکنولوژی های مهم در این حوزه بوده است.
ایران به مثابه یک تهدید
بدون شک رهایی ایران از تحریمهای بینالمللی شدید و همسویی منافعاش با روسیه در شرایط کنونی منطقه احتمال نزدیکی این دو کشور را فراهم آورده است. با این وجود نباید فراموش کرد که ایران و روسیه می توانند به عنوان دو رقیب منطقهای نیز نگریسته شوند. ایران در یک دهه اخیر نشان داده است که توان تاثیرگذاری بر خاورمیانه و نیز جنبشهای آزادیبخش را دارد و در حال حاضر نیز یکی از قدرت های غیرقابل انکار در مبارزه با داعش است. در عین حال مسئله مهم این است که به دلیل نزدیک بودن موقعیت جغرافیایی این دو کشور همپوشانی منافع خصوصا در آسیای میانه و قفقاز مشاهده میشود. به زعم روسها رها شدن ایران از بحران های خاورمیانه میتواند آن را به سمت همسایگان شمالیاش سوق دهد. اعمال نفوذ در آذربایجان، تاجیکستان، ترکمنستان، افغانستان و تقویت جنبشهای شیعی و یا تحریک مسلمانان روسیه وچچن از سوی ایران یکی از ترسهای روسیه است که حتی با وجود اینکه ایران خود را از آن مبرا میداند روسها نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. وجود اختلافات در حوزه مسائل خزر و یا مسائل انرژی نیز می تواند تحریک کننده باشد. به همین دلیل است که روسیه همیشه با دیده تردید به ایران خواهد نگریست. از این روی برای حفظ این همسایه قدرتمند و جلب حمایت آن برای تقویت موضع ایران میباید این اطمینان به روسها داده شود که منافع آنها از سوی ایران مورد طمع نیست. از سوی دیگر آسیب شناسی رفتار روس ها در قبال ایران موضوعی است که ایرانی ها نگران آنند. در حقیقت در طول تاریخ این قدرت نتوانسته نقش یک متحد قابل اتکا را برای ایران بازی کند و همیشه در مواقع ضروری ایران را قربانی ساختار قدرت بینالمللی ساخته است. بنابراین برای هر دو کشور در همگرایی بیشتر با هم، سودها وزیانهایی نهفته است. با توجه به منافع مشترک هردو، حصول رابطهای پایدار در شرایط کنونی که با اعتمادسازی متقابل و افزایش حجم مبادلات محکتر خواهد شد و می تواند مواضع هر دو کشور را تقویت کند.
سعیده السادات احمدی (پژوهشگر مسائل بینالملل)