نشست وین درباره سوریه که با حضور ایران برگزار گردید، گمانه زنی هایی متعددی را نسبت به موضع آتی ایران پس از این نشست درباره سوریه دامن زد و حتی برخی خبرگزاری های غربی از امکان تغییر سیاست های ایران نسبت به آینده سوریه و دولت بشار اسد با برگزاری این نشست سخن به میان آوردند. نظر به اهمیت این موضوع پایگاه تحلیلی الوقت طی گفتگویی با آقای سعدالله زارعی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه، سوالاتی را در ارتباط با اهمیت این نشست و موضع ایران در قبال تحولات سوریه با برگزاری این نشست عنوان نموده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
الوقت: نشست وین درباره سوریه نخستین نشستی بود که از زمان بحران سوریه طی چهار سال گذشته با حضور مشترک غربی ها و محور ایران-روسیه برگزار گردید. آمریکا چند روز پیش از برگزاری نشست بطور رسمی از ایران برای شرکت در نشست دعوت به عمل آورده بود. براین اساس سوال اصلی حول این موضوع است که بطور کلی چرا آمریکا ازایران برای شرکت در نشست وین دعوت به عمل آورد؟
سعدالله زارعی: بنام خدا- دعوت از ایران برای شرکت در نشست وین برمبنای نیازی صورت گرفته که غرب در حل بحران سوریه خود را نیازمند همراهی با ایران می بیند. با وجود هزینه های بسیاری که غرب در راستای آموزش شورشیان و سایر تلاش هایی که در سوریه دنبال کرد اما حقیقت آن که غرب در سوریه دچار یک نوع بن بست شده است. برنامه هایی که تا کنون غرب و بویژه ایالات متحده در سوریه پیگیری نموده در عمل نتوانسته تغییرات قابل توجه و قابل قبولی را برای غرب در سوریه بوجود آورد. بطور کلی وقتی که غربی ها با همکاری ایران و روسیه در سوریه مواجه شدند احساس خطر کردند، چون سوریه برای غرب به منزله میدانی گردیده است که می تواند پیوند استراتژیک عمیق را میان روسیه و ایران ایجاد کند. این مسئله می تواند تمام برنامه های امنیتی آمریکایی ها را به هم زند. اندیشکده های غربی مانند بروکینز و واشنگتن و امریکن پرایز و....جمع بندی های مشترکی را مبنی بر خطر آفرین بودن همکاری های ایران و روسیه در قبال برنامه های امنیتی آمریکا و برنامه حمایت از متحدان و همچنین برنامه عمل فعال نظامی آمریکا که طی دهه های گذشته در منطقه دنبال شده بود، مطرح کردند. بر این اساس مسئله مشارکت ایران در پرونده سوریه از جانب غربی ها در راستای ایجاد نقطه مشترک و به اصطلاح مدیریت مسئله سوریه مطرح گردید.
الوقت: آیا می توان به نشست های مانند نشست وین درباره سوریه امیدوار بود؟
سعدالله زارعی: بحران هایی مانند بحران سوریه به طور قطع در یک یا دو اجلاس از جمله نشست وین قابل حل نیست. طی دوره هایی حتی مشارکت 120 کشور نیز نتوانست مسئله سوریه را حل کند و امروز اجلاسی که با حضور 17 کشور برگزار شده نیز نخواهد توانست بحران سوریه را حداقل در کوتاه مدت به سرانجام رساند. در عین حال هدف آمریکایی ها نیز حل کوتاه مدت پرونده سوریه نیست، چون این موضوع بدیهی را خود نیز می دانند که بحران سوریه در کوتاه مدت حل نخواهد شد، بلکه هدف مشخص آمریکا از برگزاری نشست وین، در حقیقت ایجاد انحراف در برنامه اقدام مشترک ایران و روسیه در سوریه می باشد.
الوقت: اگر هدف آمریکایی ها از برگزاری نشست وین، ایجاد انحراف در پیوند استراتژیک میان روسیه و ایران باشد، آیا آمریکایی ها در این هدف به نتیجه خواهند رسید؟
سعدالله زارعی: آمریکایی ها در پیگیری هدف شان مبنی بر ایجاد شکاف در ائتلاف روسی- ایرانی در سوریه نمی توانند به نتایج قابل توجهی دست پیدا کنند چون هم ایران و هم روسیه همکاری های متقابل گذشته خود را نتیجه بخش می دانند. در حقیقت در ایران نگاه دستگاه ها امنیتی به همکاری ایران با غرب همراه با نوعی بی اعتمادی و تردید است در مقابل نگاهی که به همکاری با روسیه وجود دارد و تجربه های قبلی نیز در دوران پوتین نشان می دهد نتایج بهتری را می توان در همکاری با روسیه پوتین در مسائل استراتژیک بدست آورد.
در عین حال شرکت ایران در اجلاس وین نه به معنای معامله ایران با غرب بر سر سوریه که با هدف استماع و اعلام مواضع ایران در مورد سوریه صورت خواهد گرفت. هرچند تبلیغات تاکید می کنند که این اجلاس تعیین کننده و مهم و تاثیرگذار بوده است. با وجود تاکیدی که مقامات آمریکایی و فرانسوی و بریتانیایی و حتی نماینده سازمان ملل آقای دیمسیتروا نیز برای مهم نشان دادن اجلاس وین داشتند، اما حقیقت آن که این گونه موضع گیری ها تنها جنبه تبلیغاتی داشته است واخبار واقعی حاکی از تنها تعیین مواضع طرفین و عدم کوتاه امدن جمهوری اسلامی ایران از مواضع پیشین درباره دولت اسد می باشد.
نکته دوم آن که غربی ها با مذاکره با ایران در اجلاس وین درباره سوریه متوجه شدند که روحیه ایران در مذاکرات سوریه مانند روحیه ایران در مذاکرات برجام بوده است و ما شاهد دور جدیدی از آغاز گفتگوها پیرامون مسائل منطقه ای با ایران می باشیم که در عین حفظ مواضع پیشین ایران و تبلیغات قبلی مبنی بر امتیازدهی ایران بی اثر ماند. غربی ها سعی کردند دعوت از ایران را به عنوان یک امتیاز به ایران بفروشند اما ایران نیازی به این امتیاز نداشت چون مشکلی ندارد و ایران این مسئله را برای خود امتیازی تلقی نمی کند.
الوقت: پس سرنوشت سوریه را چه چیزی مشخص می کند؟
سعدالله زارعی: بر اساس تجربه، چنین مذاکراتی که تا کنون درباره سوریه برگزار شده دارای یک شکاف و نقص اساسیست. ایران و روسیه بر استمرار فعالیت دولت قانونی سوریه حداقل تا پایان دوره ریاست جمهوری که تا پنج سال آینده شامل می شود تاکید دارند این درحالی است که غربی ها حتی زمانی که صحبت از استمرار بشار اسد در فرایند سیاسی آتی می کنند یک حضور موقت و حداکثر دو ساله می باشد و در واقع غرب با استفاده از عبارتی دو پهلو بدنبال برکناری اسد در کوتاه مدت بصورتی مشروع و با ظاهری توجیه پذیر می باشد. یکی از مقامات انگلیسی در دیدار با یکی از مسئولان وزارت خارجه در دو هفته پیش گفته بود این برای آمریکا بسیار تلخ خواهد بود که اوباما کاخ سفید را ترک کند اما اسد هنوز در قدرت باشد، مسئله ای که برای پرستیژ آمریکا بسیار زننده و زشت خواهد بود، لذا از ایران خواسته بودند در این مورد به آقای اوباما کمک کند. لذا آمریکا بدنبال آن است تا با بدست آورن یک توافقی با برنامه ریزی برای برکناری بشار اسد در یک دوره زمانی مشخص، بگوید که توانسته دوره مشخصی را برای برکناری بشار اسد و تشکیل حکومت جدید مشخص کند. اما مسلما این موضوع محقق نمی شود چون دیدگاه روسیه و ایران در مورد بشار اسد یک دیدگاه ثابت و غیرقابل تغییر است و همچنین در میان کشورهایی که در نشست وین جمع شده اند این ایران و روسیه می باشند که در حال حاضر در میدان سوریه حضور دارند نه عربستان و مصر و در عمل دیگر کشورها نمی توانند تاثیرات عمیقی را در میدان عمل سوریه برجای گذارند و لذا نمی توانند شریک و تعیین کننده تحولات استراتژیک سوریه باشند.
الوقت: همزمان با برگزاری این نشست، مقامات آمریکایی از اعزام نیرو به سوریه سخن گفتند؛ آیا در شرایط فعلی امکان پیاده کردن نیروی نظامی امریکا در سوریه وجود دارد؟ مقامات امریکایی از بیان این گفته ها، چه اهدافی را دنبال می کنند؟
سعدالله زارعی: امریکایی ها می دانند این موضع گیری فاقد پشتوانه لازم است. در سوریه در حال حاضر قدرت در دست ارتش و دولت است و ارتش سوریه دست کم در پنج استان از دوازده استان حاکمیت کامل و سراسری دارد و در سایر بخش ها نیز حضور ارتش قابل توجه است. آمریکایی ها بطور مشخص در میان ارتش سوریه فاقد پایگاه مقبولیت لازم می باشد. بخش دیگری از سوریه در حال حاضر شاهد حضور نیروهای حزب الله لبنان است که آمریکایی ها در این بخش ها نیز نمی تواند نیرو پیاده کند. بخش های دیگری از تحولات سوریه نیز با اراده ایران رقم می خورد که در این مورد نیز امریکایی ها با مشکل اساسی برای وارد کردن نیرو مواجه خواهند شد. بخش دیگر از جغرافیای سوریه نیز در طی توافقاتی میان دولت بشار اسد و کردهای سوریه در کنترل کردها می باشد مانند استان حصکه که این مناطق نیز برای امریکایی ها مشکل آفرین خواهد بود و سرانجام بخش دیگر از سوریه در اختیار داعش است مانند استان رقه و دیرالزور است که بصورت علنی داعش نمی تواند پذیرای امریکایی ها باشد و بخش دیگر مانند استان حلب، ادلب، قنیطره و درعا در اختیار جبهه النصره است که جبهه النصره نیز به عنوان نماینده رسمی القاعده خود را در تقابل جدی با غرب و بویژه آمریکا نشان می دهد. لذا در روی زمین امریکایی ها می توانند به مناطقی متکی باشند که در اختیار جیش الحر می باشد. جیش الحر نیز در حال حاضر ضعیف ترین گروه شورشی سوریه به شمار می رود و آمریکا در عمل بدلیل ضعف جیش الحر به عنوان ضعیف ترین گروه شورشی سوریه نمی تواند به آن ها متکی باشد.
در این فضا امریکایی ها با شرکت در نشست وین یا سایر نشست ها ادعای اعزام نیرو یا سایر اقدامات را در سوریه می کنند تا خلا عدم وجود متحد قدرتمند در زمین سوریه را برای خود بپوشانند.
از طرف دیگر چرا اعزام نیرو به سوریه قبلا انجام نشده در حالی که قبلا هم گفته شد که امریکا بدنبال اعزام 5هزار نیرو به سوریه می باشد و بعدها این تعداد به ادعای آمریکایی ها به سه هزارنیرو کاهش یافت و از آن سه هزار نفر نیز تنها 500 نفر اماده اعزام به سوریه شد و در مرحله عملیاتی نیز فقط 100نفر اماده عملیات در سوریه بوده اند. لذا این ادعاها نیز در عمل در توان واقعی امریکا نخواهد بود.
الوقت: طی چند روز گذشته شاهد انتشار اخباری مبنی بر حمله گروهی از نیروهای مردمی عراق به اردوگاه منافقین در حومه شهر بغداد باعنوان اردوگاه لیبرتی بوده ایم که این رویداد با موضع گیری شدید آمریکا و محکومیت از جانب مقامات آمریکایی همراه بوده است. آیا آمریکا در جایگاهی قرار دارد که نسبت به این مسئله اعلام موضع و جهت گیری کند؟
سعدالله زارعی: منافقین سازمانی به شدت منفور در عراق می باشد چون پیش قراول ارتش صدام بوده است و شدت بدرفتاری و خشونت منافقین علیه مردم عراق حتی بسیار بیشتر از خشونت های تروریستی این سازمان در ایران بوده است. اگرچه منافقین در زمان جنگ نیز ضربات متعددی را بر ایران وارد کردند و جاسوسی یکی از زشت ترین کارهای این گروه در همکاری با دشمن متجاوز علیه ایران بوده است. همچنین صدمات این گروه به کردها و شیعیان حتی بیشتر از صدماتشان به ایران بوده است و لذا در شرایط فعلی که کردها و شیعیان در عراق قدرت را بدست دارند این کشور نمی تواند برای این گروه امن باشد. از طرف دیگر علاوه بر مردم عراق سازمان های سیاسی فعال در عراق امروز نیز مثل حزب الدعوه، مجلس اعلای اسلامی عراق، حزب اتحاد میهنی کردستان یا حزب دموکرات کردستان، جریان صدر، جریان فضیلت یا کتائبی که برای مبارزه با داعش در سال های اخیر بوجود آمده اند و حتی بخش هایی از سنی های عراق با منافقین مشکلات اساسی دارند. حال با این وضعیت به شدت ناامن برای منافقین در عراق چرا آن ها در عراق حضور دارند، اگر امریکا دلسوز این گروه است چرا آن ها را نمی پذیرد و چرا آن ها را در اردوگاه هایی در امریکا ساکن نمی کنند که امنیت شان تامین شود چرا منافقین در شرایطی که جابگاهی در عراق ندارند و محیط برایشان به شدت ناامن است حضور دارند. لذا متهم اول بمباران لیبرتی آمریکایی ها هستند چون منافقین را با وجود توانایی برای جابه جایی شان اما در میان یک ملت و دولت به شدت مخالف با آن ها قرار داده اند. ایران هم نیازی به ایفای نقش در پرونده منافقین ندارد چون منافقین به اندازه کافی دشمنان سرسختی در عراق دارند و ایران نیازی نمی بیند که در این مورد اقدامی انجام دهد. از طرف دیگر حضور منافقین در اردوگاه لیبرتی برای ایران مفید هم هست چون هم محصور هستند هم در میان دشمنانی به شدت سخت گرفتار شده اند. لذا ایران دلیلی برای پراکندگی منافقین از اردوگاه لیبرتی به دیگر مناطق نمی بیند و به نفع ایران است که منافقین در همین اردوگاه محصور باقی بمانند.