از نگاه اغلب تحلیل گران، سیاست خارجی آمریکا در برابر جنگ داخلی سوریه بسیار ابهام آمیز و منفعل کننده بوده است. با آنکه بیش از شش سال از شروع جنگ داخلی در سوریه می گذرد امریکا نتوانسته است موضعی قاطع در برابر این بحران اتخاذ کند و در مورد تسلیح تمام عیار مخالفان و یا حمله نظامی به سوریه مردد باقی مانده است. این تردید و بی برنامگی در سیاست خارجی امریکا در قبال بحران سوریه بعد از به قدرت رسیدن ترامپ در امریکا شکل دیگری پیدا کرد و پیش بینی ناپذیری ترامپ همراه با نبود استراتژی مشخص باعث پیچدگی این بحران شد.
اما مذاکرات آستانه با ابتکار و محوریت سه کشور ایران، روسیه و ترکیه تلاش کرده است دستاوردهای نظامی و میدانی سوریه را به دستاوردهای سیاسی تبدیل کند. این سه کشور اعتقاد دارند روند بحران سوریه باید از طریق میز مذاکرات حل و فصل شود و روش های نظامی، نه دولت سوریه و نه معارضان را به نتیجه ای ثبات بخش نمی رساند. از این رو در چند دور از این مذاکرات به توافقاتی از جمله تعیین مناطق عدم تنش دست یافته اند. اما در طرف دیگر امریکا به دلیل نبودن در بطن مذاکرات و کاهش وزن خود و همپیانان آن در میدان سوریه سعی می کند با روش هایی دیگر بر این روند تاثیر بگذارد. حمله موشکی به پایگاه نظامی سوریه با بهانه حمله شیمیایی در خان شیخون یکی از روش هایی بود که امریکا در پی تغییر معادلات آن بود.
از این رو بدون مشخص شدن اینکه آیا دولت سوریه یا گروه های تکفیری از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده اند، کشتی هاى جنگى ایالات متحده بامداد روز جمعه هفتم آوریل، دهها موشک به سمت پایگاه نظامى الشعیرات سوریه شلیک کردند. این حمله موشکی براساس استراتژی اقدام پیشگیرانه و البته بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل صورت پذیرفت. این در حالی بود که دولت سوریه تمام تسلیحات خود را به سازمان ملل تحویل داده بود.
در حالی که ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی از هرگونه جنگ افروزی در سوریه انتقاد می کرد، این حمله موشکی بیشتر در راستای سرپوش گذاشتن ترامپ بر مشکلات داخلی خود تفسیر می شد. در حالی که هنوز مرجعی بی طرف در مورد حمله شیمیایی خان شیخون اظهارنظر نکرده و از سوی دیگر دولت سوریه دستاوردهای زیادی در صحنه میدانی به دست آورده اند و به پیشروی ها ادامه می دهد، اتهام زنی های جدیدی درباره احتمال حمله شیمیایی از طرف امریکا مطرح شده است. مقامات دولت ترامپ در اظهاراتی مدعی شده اند که نیروهای ارتش سوریه برای انجام حمله شیمیایی از فرودگاه شعیرات این کشور آماده می شوند.
ادعاهای آمریکا درباره احتمال حمله شیمیایی نیروهای سوری گمراه کننده است . اظهارات مقامات آمریکایی در این باره غیرمستند و توجیه ناپذیر است. به نظر می رسد هدف از چنین ادعاهایی، توجیه تجاوز دوباره به خاک سوریه و توجیه تجاوزگری های ائتلاف تحت رهبری این کشور به بهانه های واهی است.
بدیهی است که هرگونه تجاوز آمریکا به ارتش و یا ملت سوریه در واقع خدمت به گروه های تروریستی است و با اصول و اهداف منشور سازمان ملل و قطعنامه های شورای امنیت درباره مبارزه با تروریسم تناقض دارد. حمله موشکی امریکا به پایگاه شعیرات نه تنها باعث افزایش وزن و قدرت ائتلاف ضدداعش نشد بلکه باعث منحرف شدن نوک پیکان مبارزه با داعش و گروه های تکفیری به سمت دولت سوریه و موضوعی حاشیه ای گردید. حمله موشکی امریکا به الشعیرات باعث شد گروه های تکفیری فضای مناسبی برای تحرکات جدید احساس کنند و مذاکرات صلح تحت الشعاع قرار گیرد. اتهامات جدید امریکا درحالی است که هنوز کمیته بین المللی خلع سلاح شیمیایی در پرونده خان شیخون پیرامون ادعاهای ساختگی امریکا، ابهامات و سئوالات منطقی مطروحه را پاسخ نداده است و اینک خانم هیلی یک موج جدید روانی برای اجرای اهداف سیاسی دیگر امریکا در سوریه را مقدمه چینی و راه اندازی می نماید.
اینک نوک حملات روانی مقامات امریکایی فقط متوجه سوریه نیست و پای ایران و روسیه نیز به آن کشیده می شود و نیکی هیلی، نماینده امریکا در سازمان ملل به احتمال حمله دیگر شیمیایی ارتش سوریه به مردم سوریه با حمایت روسیه و ایران هشدار می دهد. این روند در ادامه حملاتی است که ترامپ و تیم او متوجه ایران کرده و با انواع اظهار نظر ها و ادعاها سعی کرده اند ایران را عنصر نامطلوب و حمایت کننده از تروریسم در منطقه معرفی کنند.
در این باره روس ها اعلام کردند ما می توانیم ثابت کنیم که حمله شیمیایی در خان شیخون دسیسه بود و معاون اول کمیسیون امور دفاعی و امنیت شورای فدراسیون روسیه نیز به آمریکا برای ارتکاب یک دسیسه چینی شیمیایی و حمله به ارتش سوریه هشدار داده است.
در پروژه جدید امریکا در سوریه و اتهامات آنها درباره احتمال حمله شیمیایی در سوریه مسائل دیگری مشهود است. پرسش این است که چرا این اتهام زنی در حال حاضر متوجه سوریه می شود؟ این موضوع بدون بررسی مسائل میدانی در سوریه و شرایط پیش روی رژیم صهیونیستی و همچنین در نظر گرفتن پیشروی ها و دست برتر سوریه و نیروهای هم پیمان آن از جمله ایران قابل تبیین نیست.
اسرائیلی ها در سوریه تحرکاتی داشته و سعی می کنند در جولان و قنیطره اقداماتی را صورت دهند و با اخباری در مورد حمله قرار دادن پایگاه ارتش سوریه و اخبار میدانی مبنی برانداختن سه پهباد ایرانی درجنوب سوریه درمقطع چند ماهه اخیر مسائلی را برجسته کنند و اخباری را مبنی بر مقابله با ساختن حزب الله دوم درجولان انعکاس دهند.
در این باره اظهارات یوسی کوهن، رئیس موساد هم قابل توجه است که می گوید: هیچکس درجامعه جهانی به جز امریکا قدرت رویارویی با ایران وحزب اله بمنظور اجازه ندادن به شکل گیری کریدور مورد نظر ایران برای اتصال به لبنان را ندارد.
ضعف استراتژی میدانی اسرائیل در منطقه و در خطر دیدن منافع خود از سمت سوریه مشهود است و اقدامات و حرکت های جدید امریکا در منطقه نشان از ناکارآمدی سیاست های گذشته این کشور در راستای ایمنی رژیم صهیونیستی دارد. از این رو امریکا به دنبال ائتلافها و سیاست هایی سیال و غیر پایدار در منطقه است و سیاست جدید منطقه ای آن نیز بر این مبنا پیش می رود.
برجسته سازی حضور نیروی سپاه ایران در سوریه و به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی و همچنین از دست رفتن پایگاه داعش در عراق و ضعیف شدن آن در سوریه، همگی باعث می شود امریکا در فکر استراتژی جدیدی در منطقه باشد. مطرح کردن حمله شیمیایی جدید از سوی دولت سوریه بهانه جدیدی است که از سوی امریکا شکل گرفته است تا در سایه آن بتواند نقشی جدید را در منطقه شکل دهد.
به نظر می رسد امریکایی ها، تحت تاثیر لابی های طرفدار اسرائیل درحال غلطیدن به باتلاقی پر هزینه و مخصمه آفرین در سوریه هستند و درحال نبض سنجی تحولات و مواضع بازیگران دیگر از جمله اروپا و روسیه به سر می برند و ناگزیز به برداشتن سیاست یک گام به جلو و دوگام به عقب می باشند. چرا که زمین صحنه به شدت لغزنده است و امکان وارد ساختن ناخوداگاه به صحنه ای خسارت آفرین به جای فضایی غیر اطمینان بخش برای سرنوشت آنها متصور می باشد.
محمد اکبری هشترودی