مسلماً رویه غلط و بسیار خطرناکی که دولت آمریکا به همراه متحدان غربی و منطقه ای آن ،خارج از ساز و کارهای ویژه صلح و امنیت بین المللی دنبال می نمایند ، بگونه ای روز افزون ، ساختار شورای امنیت را تضعیف نموده و شرایط بین المللی را بسوی هرج و مرج و نابسامی پیش می برد.شرایطی که درنهایت به سود هیچیک از کشورها و ملتها نبوده و در آینده جنگ ،خونریزی و ویرانی را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد.
جامعه ملل در نتیجه خسارات و آسیبهای سنگین ناشی از جنگ جهانی اول تأسیس تا بتواند مانع از جنگ و خونریزی مجدد در جهان گردد ؛ اما توفیقی کسب نکرد و نتوانست جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد. پس از جنگ جهانی دوم پنج قدرت فاتح، مکانیزم شورای امنیت را با حق وتوی خویش ایجاد نمودند که اساساً قبل از اینکه یک چهارچوب منطقی ، جمعی و عادلانه برای حفظ صلح و امنیت جهانی باشد، بعنوان یک غنیمت جنگی و در واقع تبلور اراده این پنج قدرت در نظم دهی به جهان مطابق منافع خودشان بود.
به هر حال این مکانیزم، چندان هم بی ثمر نبود و کارکردهای مثبت خود را در عرصه جهانی به همراه داشت. شورای امنیت در موارد متعددی مانع از شکل گیری جنگ گردید و یا مخاصمات بین کشورها را فیصله داد. بدیهی است که وجود چنین ساختاری علی رغم اشکالات اساسی و ظالمانه آن، بسیار بهتر و مفید تر از شرایط بی سامانی است که هیچ نهاد مقتدر بین المللی ، حاکم بر واحدهای سیاسی نباشد و جهان در یک هرج و مرج قرار بگیرد.این مهم در حدی بداهت دارد که نیازمند هیچ طرح و شرحی نیست.
متأسفانه پس از جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی و در پی رویکرد یکجانبه گرایانه ایالات متحده آمریکا بویژه در سالهای اخیر، شاهد کاهش اقتدار و اعتبارشورای امنیت بعنوان تنها مکانیزم و نهاد بین المللی حفظ صلح و جلوگیری از جنگ و تجاوز هستیم. ایالات متحده آمریکا با اتخاذ یک رویه غلط وپر خطر ، این نها بین المللی را مورد بی توجهی قرار داده و بجای توسل به این شورا، همراه با دوستان و متحدان بین المللی و منطقه ای خود، از طریق ائتلاف سازی ، اهداف و سیاستهای خود را دنبال می نماید. آمریکا بعنوان یکی از اعضای پنج قدرت جهانی که دارای حق وتو در شورای امنیت می باشد - شورایی که اساساً وظیفه حفظ صلح و جلوگیری از جنگ و تجاوز را برعهده دارد - طی سالهای گذشته، به بهانه های مختلف از جمله مبارزه با تروریزم که خود آن را مفهوم سازی و مصداق یابی می نماید، بطور یکجانبه و خود سرانه ، نا امنی ، جنگ و تجاوز را به ارمغان آورده است.
امروز بر هیچکس پوشیده نیست که منشأ، هادی و حامی تروریزم در شکلهای مختلف آن مانند القاعده و داعش، دولت آمریکا و متحدان بین المللی و منطقه ای آن بویژه عربستان هستند . امری که می توان گفت تمامی مقامات ، کارشناسان و حتی ملتها در جهان از آن اطلاع دارند و یا بر آن تصریح می نمایند. هیلاری کلینتون خود اقرار می نماید که ما در نظر داشتیم داعش را در سال 2012 عملیاتی کنیم اما تحولات وخیزشهای مردمی در منطقه این طرح را به تعویق انداخت.
بسیاری از کارشناسان از جمله کارشناسان غربی صراحتاً بیان می دارند که عربستان منشأ و حامی اصلی تروریزم در جهان و منطقه است. اینکه با وجود چنین وضعیتی ، با کدام منطق و استدلال ، آمریکا و عربستان به همراه هم پیمانان خود داعیه مبارزه با تروریزم را دارند؟ پاسخ این است که اساساً رویکردهای قدرت بنیان و زور محور آنها در جهانی که آن را بسوی خودسری و هرج و مرج پیش می برند، نیازی به استدلال و توجیه منطقی ندارند. چندان هم مهم نیست که دولتها و ملتها چه می گویند و چه مطالباتی دارند ؛ چرا که قدرت و یا حد اقل، اراده مقابله و تغییر را ندارند.
اینجا در صدد نیستیم وارد بحث علل و اهداف آمریکا و متحدان آن در ایجاد و حمایت از تروریزم گردیم؛ زیرا این مسئله تا حدود زیادی وضوح لازم دارد ؛ بلکه بر آنیم که تأکید نمائیم ، واشنگتن و هم پیمانان آن، بجای تأکید بر سازو کارهای بین المللی حفظ صلح و امنیت جهانی، مانند شورای امنیت، در راستای اهداف و منافع نامشروع ، رویه ای را دنبال می نمایند که در نتیجه آن، این ساز و کارهای بین المللی پیوسته بی اعتبار می گردند و شرایط بگونه ای خطرناک بسوی هرج و مرج، نا امنی، جنگ ، کشتار و ویرانی پیش می رود.
آمریکا به بهانه استفادۀ ارتش سوریه از سلاح شیمیایی علیه مردم، قبل از انجام یک تحقیق بین المللی معمول و بدون مجوز شورای امنیت، پایگاه هوایی شعیرات در این کشور را مورد تجاوز موشکهای خود قرار داد. آمریکائیها اساساً بطور نا مشروع و بدون اجازه از دولت مشروع و قانونی سوریه، مداخله نظامی در این کشور کرده و علیه دولت قانونی آن وارد جنگ شده اند. ائتلاف غربی به رهبری آمریکا ، بارها نیروهای سوری را مورد حملات خود قرار داده است. از جمله این حملات ، حمله جنگنده های آنها به یک کاروان نظامی سوریه در گذرگاه مرزی «تنف» در مرز مشترک سوریه و عراق می باشد که روز پنجشنبه گذشته صورت گرفت.
آمریکائیها در عراق، به خود اجازه می دهند تا بدون هماهنگی با دولت بغداد، بسیاری از اقدامات خود را بطور خود سرانه وغیر قانونی انجام دهند. حملات مکرر آنها به نیروهای عراق- که خود آن را اشتباهی قلمداد می کنند- کارشکنیهای آنها در روند مبارزۀ نیروهای عراقی با داعش، جابجایی نیروهای داعش و کمک رسانی غذایی و تسلیحاتی به آنها از طریق هوایی، بسیاری ازمقامات و مسئولین نظامی و غیر نظامی عراق را بشدت عصبانی کرده است.
ائتلاف عربی بدون توجه به قواعد بین المللی و بدون کسب مجوز از شورای امنیت، به بهانه پاسخ به درخواست دولت مستعفی منصور هادی در یمن، ملت مظلوم و فقیر یمن اعم از پیرو جوان نیز زنان و کودکان را حتی با سلاحهای ممنوعه مورد تجاوز قرار داده است. بسیاری از نهادهای حقوق بشری این ائتلاف را به جنایات جنگی متهم کرده اند. در حالی که آمریکا و غرب از این ائتلاف حمایت کامل نموده و سلاحهای ممنوعه در اختیار آن می گذارند. مثل اینکه شورای امنیت دیگر رمقی برای جلوگیری از این فجایع ندارد. چرا که کشورهایی چون آمریکا و انگلیس که عضو دائم شورای امنیت هستند، نیازی به این شورا نمی بینند و اقدامات خود را خارج از آن شکل می دهند.
ائتلاف غربی که مورد حمایت آمریکا هستند، در یمن به بهانه درخواست منصور هادی – که وی را دولت قانونی این کشور قلمداد می کنند- مداخله می کنند ؛ اما در سوریه ، همین شکل از عمل را زیر سئوال می برند. با اینکه ایران و روسیه با درخواست و هماهنگی دولت قانونی و مستقر این کشور وارد این سرزمین شده اند، اما آمریکائیها و ائتلاف عربی، این ورود را نامشروع و در حمایت از تروریزم قلمداد می نمایند. این همان تناقض مضحکی است که دولت زورمدار و بی منطق آمریکا و متحدان آن دچار آن شده اند. دولت مستعفی یمن به زعم آنها قانونی و مشروع است که باید مورد حمایت قرار گیرد، اما دولت بشار اسد که قانونی و مستقر است، از نظر آنها باید ساقط گردد.
مسلماً رویه غلط و بسیار خطرناکی که دولت آمریکا به همراه متحدان غربی و منطقه ای آن ، خارج از ساز و کارهای ویژه صلح و امنیت بین المللی دنبال می نمایند ، بگونه ای روز افزون ، ساختار شورای امنیت را تضعیف نموده و شرایط بین المللی را بسوی هرج و مرج و نابسامی پیش می برد.شرایطی که در نهایت به سود هیچیک از کشورها و ملتها نبوده و در آینده جنگ ، خونریزی و ویرانی را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد. روندی که با دسته بندی ها و بلوک بندیهای جدید قدرت در عرصه جهانی ودر خلاً نهادهای قوی و بازدارنده بین المللی، تشدید خواهد شد.
چه باید کرد؟ راهکار:
- گام نخست و فوری: اعتبار و اقتدار بخشی به قواعد و سازو کارهای بین المللی مانند شورای امنیت، از طریق رجوع به این نهادها و حل و فصل امور و مخاصمات از این طریق(علی رغم اشکالات و نقایص آنها)
- گام دوم در میان مدت و بلند مدت: پیگیری ساز و کارهای بین المللی جدید بویژه نهاد مربوط به حفظ صلح و جلوگیری از جنگ و تجاوز، بگونه ای که بطور واقعی محل تبلور اراده جمعی همه اعضای جامعه بین الملل باشد.
- مطالبه و اقدام جدی دولتها و ملتها با تمامی ظرفیتها در این راستا. در این رابطه نقش آفرینی و تأثیرگذاری دانشمندان و نخبگان علمی و فکری همچنین مذهبی ، در سراسر جهان بی بدیل می باشد ؛ از همین روی لازم است با احساس مسئولیت در این جهت اقدام نموده و نسبت به شرایط و روند های خطرناک حاکم بر جهان، بی تفاوت نباشند.
محمد محمدی قراسویی - کارشناس و تحلیلگر مسائل بین الملل