مجموع آنچه گفته شد مـا را بـه این نتیجه رهنمون میکند که اسراییل در تشکیل یک دولت کردی در شمال و افزایش استقلال عمل آنها منافع بلندمدتی دارد و به این راحتی نمیتواند آن را نادیده بگیرد.با این حال طبیعی است تأمین منافع زمانی عقلایی اسـت کـه هزینه آن کمتر از فایده آن باشد. اما در حالحاضر چنین شرایطی برای اسراییل به وجود نیامده است.
الوقت- هر چند کردهای عراق طی دهههای متمادی تلاشهای زیادی را برای کسب استقلال داشتهاند و همواره در این مسیر امیدی زیادی را به قدرتهای بینالمللی به حمایت از خود داشتهاند اما هیچگاه در عرصه میدانی هیچ قدرت منطقهای و فرامنطقهای از استقلال آنها حمایت نکرده است. اما در این میان تنها کشوری که به شکلی مرموزانه و جدی در پی استقلال کردها بوده و از آنها به شکل جدی برای رسیدن به استقلال حمایت میکند اسرائیلیها هستند. برای روشن شدن دقیق این موضوع ضروری است که حمایتها و اهداف پشتپرده اسرائیل را از استقلال کردستان عراق در چند محور اصلی مورد بررسی قرار گیرد.
1. اسراییل از بدو تأسیس خود در سال 1948 با مشکل مشروعیت در میان کـشورهای عـربی و اسلامی مواجه بوده و جهت حل این مشکل به شیوههای متعددی متوسل شـده اسـت. دادن کمکهای اقتصادی، نظامی وکشاورزی به کـشورهای کـوچکتر و ضـعیفتر جهت متقاعد کردن آنها به برقراری روابـط دیـپلماتیک با اسراییل به منظور خارج کردن دولت یهودی از انزوا در کانون تلاشهای اسراییل برای حـل ایـن مشکل قرار دارد. در این میان تلاش اسرائیل برای تشکیل دولت کردی و ایجاد رابطه با آن را می توان در همین راستا ارزیابی کرد.
2. جلوگیری از ظهور یک دولت قدرتمند نظامی و سیاسی در شامات که از نظر نظامی قدرت تهدید اسراییل و ایجاد موازنه نظامی یا آن را داشـته بـاشد. عراق زمان صدام تاحد زیادی و مخصوصا از نظر نظامی توان موازنه با اسراییل در این زیر منطقه را داشت و در مقاطع مختلف تهدیداتی را متوجه اسراییل کرد. ظـهور مـجدد یک دولت قدرتمند نظامی در شامات بـه نـفع اسراییل نیست و منافع این کشور در آن است که دولت آینده عراق یک دولت ضعیف باشد و در همین راستا تشکیل دولت کردی به این روند کمک خواهد کرد.
3. تشکیل یک دولت کردی مـیتواند هـم زمان فشار بر دو رقیب جدی اسراییل یعنی ایران و سوریه را افزایش دهد و در همان حال دغدغههای ترکیه را افزایش دهد و مانع ظهور یک دولت قوی در عراق شود. ویژگیهای خاص یک دولت کردی نظیر عرب نـبودن و بـا ثبات بـودن به نفع اسراییل است و میتواند باعث مقابله این دولت جدید با دولتهای عرب شود.
4. شمال عراق از نظر ژئواسـتراتژیک منطقهای بسیار حساس محسوب میشود. اگر عراق را قلب خاورمیانه عربی از نـظر ژئوپولیـتیکی بـدانیم، شمال عراق نیز بخشی از قلب خاورمیانه عربی است. وجود منابع نفتی قابلتوجه، نداشتن مشکل آب، همسایگی با ایـران، تـرکیه و سوریه از مهمترین مزایای ژئوپولیتیکی شمال عراق محسوب میشود. حضور احتمالی اسراییل در چنین مـکان جـغرافیایی مـزایای خاص برای اسراییل دارد و حتی مهمتر از حضور اندک اسراییل در ترکیه است.
5. تشدید منازعات قومی و مذهبی در زیـر منطقه شامات به نفع اسراییل و امنیت ملی آن میباشد. با تشکیل یک دولت کـردی منازعات قومی- مذهبی در ایـن زیـر منطقه تشدید خواهد شد که پیامد احتمالی آن کاهش اهمیت منازعه دیرپای اعراب - اسراییل است.
6. تجربه عملی نشان میدهد دولتهای ضعیفتر و نوپا تمایل بیشتری برای نزدیکی به اسراییل و کمک گرفتن از آن دارند و دولت کردی احتمالی در شمال عراق نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.چنین دولتی که با خصومت اعراب مواجه خواهد شد، بالقوه متحدی برای دشمن اعراب یعنی اسراییل محسوب میشود.
مجموع آنچه گفته شد مـا را بـه این نتیجه رهنمون میکند که اسراییل در تشکیل یک دولت کردی در شمال و افزایش استقلال عمل آنها منافع بلندمدتی دارد و به این راحتی نمیتواند آن را نادیده بگیرد.با این حال طبیعی است تأمین منافع زمانی عقلایی اسـت کـه هزینه آن کمتر از فایده آن باشد. اما در حالحاضر چنین شرایطی برای اسراییل به وجود نیامده است.