الوقت- یكی از مباحث مهم در انقلاب بحرین فعالیت بیش از 30 جنبش و گروه حزبی فعال در بحرین است كه بخش اعظمی از آن را شیعیان تشكیل می دهند. از این تعداد حدود 6 گروه شامل الوفاء، انقلاب 14 فوریه، الاحرار، ائتلاف 14 فوریه، ائتلاف انقلابی 14 فوریه و ائتلاف علمای 14 فوریه خواهان سرنگونی آل خلیفه هستند. تعداد زیادی از این گروه ها نیز به رهبری جنبش الوفاق خواهان اصلاحات سیاسی و مشاركت شیعیان در این كشور هستند. اما گروهی از تحلیلگران بر این اعتقادند كه حضور این گروهها و جریانات نه تنها یك فرصت برای انقلابیون بحرینی نیست بلكه می تواند یك تهدید نیز به شمار رود. چرا كه این احتمال وجود دارد كه آل خلیفه با هدایت و رهبری انگلیس این فرصت را برای تاسیس آنها داده است و حتی در تاسیس برخی از آنها نیز نقش داشته تا به نحوی بتواند در صف شیعیان و مخالفان نظام انشقاق و تنش ایجاد نماید. چرا كه تشكیل این تعداد حزب و جمعیت با تعداد اعضای محدود آن هم در كشوری كه جمعیت آن بسیار كم است نه تنها یك نقطه قوت نیست بلكه یك نقطه ضعف اساسی به شمار می آید كه گروه های اصلی را نیز از رسیدن به هدف اصلی شان دور می نماید. ضمن آنكه این چندپارگی احزاب و جریان ها در بلندمدت خود سبب خستگی انقلابیون شده است.
از سوی دیگر هرچند که صحنه سیاسی پیچیده بحرین را می توان در قالب تصویری ساده از یك اقلیت سنی حاكم بر یك اكثریت شیعه مظلوم نشان داد، اما نبایست از این نكته نیز غافل شد كه در طول تاریخ حاكمیت آل خلیفه بر بحرین همواره شیعیانی بوده اند كه از حكومت حمایت كرده اند و بالعكس سنی های نیز بوده اند كه با رژیم مخالف بوده اند. اما با ادامه قیام بحرین تعداد هردو گروه به حد چشمگیری كاهش یافت. به نحوی كه بسیاری از بحرینی ها با گرایشات مذهبی متفاوت و دیدگاه های سیاسی مختلف اذعان دارند كه بافت اجتماعی در این كشور پاره شده است و فرقه گرایی به اندازه بی سابقه ای رشد كرده است. همچنان كه رسانه های طرفدار حكومت و رسانه های اجتماعی منتسب به فرقه های مختلف نیز پیام های فرقه ای را به ویژه بر ضد جامعه شیعی تبلیغ می كنند. حتی برخی از آنها با مطرح نمودن این فرضیه كه از تبدیل بحرین به یك عراق دیگر هراس دارند نگرانیهای اهل سنت را افزایش میدهند. چنین ترس هایی هرچند برای كسانی كه بحرین را به عنوان كشوری آرام و مطیع قانون می شناسند اغراق آمیز به نظر می رسد، اما با این حال تاریخ درگیری های قومی در جاهای دیگر نشان داده است كه افزایش استفاده از شعائر توجیه كننده خشونت كه برآمده از اقلیتی هم در موافقان و هم مخالفان دولت باشد میتواند تا حد زیادی هشداردهنده و خطرناك باشد. در حقیقت علی رغم آنكه قیام بحرین قیامی اكثریتی بود نه منحصرا شیعی و در آن تظاهركنندگان خواهان مطالبات ملی بودند و شعار نه سنی نه شیعه فقط بحرین را سر میدادند، اما گسترش سیاستهای فرقهگرایانه آل خلیفه از یك سو و تشكیل ائتلاف برای جمهوری از سوی بخشی از معترضان شیعی كه خواستار سرنگونی خانواده حاكم بودند سبب گردید تا همكاری گسترده اهل سنت با رهبران شیعی تا حد زیادی كاهش یابد و بسیاری از سنی های بحرینی نیز، جمهوری مورد نظر این ائتلاف را همان جمهوری اسلامی (شیعه) قلمداد كردند.
القای چنین ترسهایی توسط رسانه های محلی كه عمدتا دولتی و یا طرفدار آن هستند نیز تشدید می شود كه در بخشی از گزارش های كمیسیون تحقیق بحرین نیز به آن ها اشاره شده است. در این گزارش ها بر این نكته تاكید شده است كه زدن برچسب خائن و دشمن به مخالفان موجب التهاب در جامعه شده است.
علاوه بر این در سیاست های سركوب آلخلیفه نیز بحرینی های شیعه به طور غیر منصفانه ای از سوی دولت مورد بازداشت، بازجویی در محل كار و اخراج دسته جمعی از سراسر بخش های دولتی قرار گرفتهاند. به نحوی كه آنها با توهین های فرقه ای در ایست های بازرسی، در زمان بازداشت، در ایستگاه های پلیس و زندان مواجه میشوند. در همین حال حداقل 180 مسجد شیعیان و نهادهای دینی توسط نیروهای امنیتی تخریب شدهاند. از لحاظ اقتصادی نیز همكاری ها میان دولت و جامعه شیعه تضعیف شده است و در حال حاضر بسیاری از شیعیان بحرینی در جستجوی كار در خارج از بحرین هستند.
سیاست تجنیس در دوره قیام بحرین نیز به شكل گسترده تری توسط رژیم آل خلیفه در حال پیگیری است تا ضمن برهم زدن توازن جمعیتی به نفع سنیها از آن برای توجیه فرقه ای بودن انقلاب (منتسب به جمهوری اسلامی ایرانی) و سركوب آن استفاده نماید. براساس برخی از گزارشات تائید نشده تعداد سنیهایی كه پس از آغاز انقلاب بحرین تا كنون شناسنامه بحرینی دریافت كرده اند نزدیك به 300 هزار نفر می باشد. عمده این افراد كه بلوچ، پاكستانی و یمنی و حتی از بعثیهای عراق می باشند پس از دریافت تابعیت بحرینی، به منظور سركوب انقلابیون در نیروهای امنیتی و پلیس این كشور به كار گرفته میشوند.
به طور كلی ساختار حاكمیت جهت تضعیف انقلابیون به ابزارهای مختلفی متوسل میشود كه فرقهای سازی یكی از مهترین آنها محسوب میشود و بنابراین تا زمانی كه این احزاب و جریان ها با یكدیگر متحد نشوند اتفاقی نخواهد افتاد.