الوقت_ رقابتهاي منطقه اي ميان ايران و عربستان هميشه وجود داشته است اما تنشها وقتي بروز پيدا ميكنند كه در حوزههايي كه هر دو كشور نسبت به آن حساسيت دارند، دچار تحول يا بحران ميشوند. چون در زمان بحران نياز به تصميم گيري و اقدام سريع وجود دارد، ممكن است تنش ايجاد شود. اين وضعيت به خوبي در مورد بحرين مصداق پيدا مي كند. به اين دليل كه اين تحولات بسيار سريع به وقوع پيوست و هم ايران و هم عربستان اقدامات و موضع گيريهايي انجام دادند، كه تنشها را بسيار بالا برد. علاوه بر اين مجاورت جغرافيايي و منافع مستقيم و غيرقابل جمع بودن آن در منطقه است. در اين مثال ايران از حقوق مردم بحرين دفاع ميكند و سعوديها هم از آل خليفه، در اين مورد در حال حاضر راه حلي براي اين كه هر دو كشور به اهداف خود دست يابند وجود ندارد .
بحرين طي سال ها روابط سياسي، اقتصادي و نظامي - امنيتي گسترده اي با عربستان دارد و به نوعي در زير چتر حمايتي عربستان قرار مي گيرد. بحران بحرين در بستر شرايط جديد خاورميانه به وقوع پيوسته است و از ديد سعودي ها تداوم و موفقيت آن مي تواند منجر به تغييراتي در پيرامون عربستان گردد. از نظر عربستان هرگونه قدرت گيري شيعيان در بحرين به افزايش نفوذ ايران مي انجامد و خطر را به دروازه هاي عربستان مي رساند. انقلاب مردم بحرين مي تواند براي شيعيان عربستان نيز الهام بخش باشد. لذا سعودي ها از همان آغاز اعتراضات مردم، خواستار سركوب آن بوده اند. سعودي ها با به كار گيري اهرم نظامي صحنه را ظاهرا به نفع خود تغيير دادند و به نوعي از تداوم آن ممانعت به عمل آوردند. نگراني هاي عربستان از ماهيت تحولات بحرين را در قالب محورهاي زير ميتوان مورد توجه قرار داد :
- چالش در نظام هاي پادشاهي
كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس به خصوص عربستان با توجه به ماهيت حكومتشان كه حكومتهاي موروثي و پادشاهي هستند، طبيعي است كه در مقابل با انقلابي كه درصدد ايجاد تغيير در ساختارهاي موجود و به وجود آوردن تغييرات جديد باشد موضع گيري كنند. از اين روست كه يكي از اصلي ترين خواسته معترضين اصلاحات سياسي و انجام انتخابات دموكراتيك در كشور بوده و هست .بنابراين شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس و عربستان سعودي با توجه به مشابه بودن ساختارهاي سياسي، پايه هاي حكومت خود را در مقابل با موج تحولات اعتراضي متزلزل يافته و در جهت مقابله با آن اقدام نمودند. در اين رهگذر دو راهكار سياسي از سوي سعودي ها مطرح گرديد كه هر دو به دلايل مختلف عملاً راه به جايي نبرده است. راهكار اول عبور از مرحله همكاري به سوي اتحاد سياسي و راهكار دوم پيوستن دو پادشاهي اردن و مغرب به جمع اعضاي شوراي همكاري خليج فارس. بنابراين عربستان تمام تلاش خود را در اين راستا معطوف به اين مسئله نموده است تا نشان دهد كه پادشاهي هاي مطلقه شكل پايدار و ثبات بخش به حساب مي آيند .
- شكل دهي به خيزش شيعيان
پيروزي انقلاب شيعيان در ايران، قدرت يابي شيعيان عراق، تقويت گروههاي مقاومت شيعي در لبنان و اتحاد متشكل از ايران، سوريه و حزب الله، عملا جبهه محافظه كاري عربي به رهبري عربستان را در چالش و موقعيت تدافعي قرار داد و عربستان بيم آن داشت كه تحولات اعتراضي شيعيان بحرين حلقه تكميل كننده اين زنجير باشد. فارغ از اين مسئله، عربستان در ساختار داخلي خود و در شرق اين كشور در مناطق الاحساء، قطيف و العواميه كه در مجاورت بحرين قرار دارد، جنبش اعتراضي شيعيان را دارد كه موفقيت تحولات بحرين مي توانست الهام بخش شيعيان شرق عربستان باشد. بنابراين طبيعي بود كه عربستان به اين مسئله واكنش تندي نشان داده و تلاش نمود تا به هر قيمتي تحولات اعتراضي در بحرين را سركوب و مديريت نمايد .
- تغيير موازنه منطقهاي به نفع ايران
در رقابت هاي منطقه اي ايران – عربستان، مي توان جلوه هايي از رقابت ايدئولوژيك و ژئوپليتيكي را مورد ملاحظه قرار داد. فعال سازي متحدين و حمايت از گروههاي دست نشانده بخش ديگر از نشانه هاي رقابت دو كشور محسوب مي شود. عراق را مي توان به عنوان يكي از حوزه هاي اصلي رقابت ايران و عربستان سعودي دانست. اين گونه رقابت ها به ساير حوزه هاي جغرافيايي يعني سوريه، لبنان، بحرين و يمن گسترش يافته است. توازن قدرت يكي از عوامل اصلي ثبات و امنيت محسوب مي شود. الگوي رفتاري عربستان نشان مي دهد كه دولت آن كشور قصد ندارد تا اجازه دهد كه تحول قدرت منطقه اي ايران ادامه پيدا كند و يا حداقل ارتقاء نقش منطقه اي ايران به سكوت بگذرد. بنابراين از الگوي تهاجمي استفاده مينمايد. چنين الگوهايي داراي ماهيت رسانه اي، ديپلماتيك و امنيتي است .
در سطح منطقه اي، عربستان نسبت به افزايش نقش ايران در افغانستان، لبنان، فلسطين و به ويژه عراق نگران است، تحولات چند سال گذشته در منطقه خاورميانه كه موجب افزايش نفوذ جمهوري اسلامي ايران و شيعيان شد، اسباب نگراني پادشاهي سعودي در مورد كاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است. اين نگراني هاي اخير به همراه حساسيت و سوء ظن هاي هميشگي عربستان به ايران، واكنش هايي را از سوي رياض به منظور تغيير در معادلات منطقه برانگيخته است. بنابراين تحولات بحرين از اين زاويه براي عربستان اهميت پيدا مي كند كه مي تواند منجر به تغيير موازنه منطقه اي به نفع ايران باشد .
- چالش هژمونيك عربستان در شوراي همكاري و منطقه عربي
در سطح منطقه اي هدف اصلي عربستان تداوم نقش برتر يا هژموني اين كشور در شبه جزيره عربي و متعاقب آن در خاورميانه است و تحولي كه اين هژموني را به چالش بكشد تهديدي براي امنيت و منافع ملي عربستان خواهد بود. در اين زمينه آنچه براي عربستان در عرصه روابط خارجي مهم بوده حفظ ثبات منطقهاي در راستاي حفظ ثبات داخلي است اين تاكيد را مي توان بخشي از ويژگي كلي و هميشگي سياست خارجي دولت سعودي به حساب آورد. سعودي ها هم در سطح منطقه و هم در سطح حكومتي، از بي نظمي و آنچه قابل پيش بيني نيست، به شدت دوري مي جويند به همين دليل در زمينه مسائل خارجي و داخلي بسيار كند و با احتياط زياد عمل مي كنند. از اين رو اين وضعيت موجب شده تا سعودي ها بيش از پيش نگران محيط پيراموني خود باشند و مجموعه تحولات موجود را به ضرر خود ارزيابي كنند. بنابراين هرگونه تحولي كه منجر به چالش در اين جهت گيري سياست خارجي عربستان گردد، تهديدي امنيتي به حساب ميآيد .
با توجه به ماهيت دگرگون يابنده خاورميانه و با توجه به ساختارهاي داخلي بحرين كه خود زمينه كشمكش را فراهم مي آورد، مي توان گفت كه اين وضعيت به ظاهر آرام براي حكومت بحرين و عربستان سعودي چندان پايدار نخواهد بود. از سوي ديگر هم بكارگيري نيروهاي نظامي و حضور نظامي در يك كشور هزينه زيادي براي بازيگر مداخله كننده در پي خواهد داشت و با آرام شدن فضا، حضور اين نيروها هم براي عربستان و هم براي حكومت بحرين مسئله ساز خواهد شد. بحرين يكي از كشورهايي است كه تغييرات آن مي تواند منجر به دگرگوني در نظم منطقه خليج فارس، تغيير موازنه قوا و چالش در نظام هاي پادشاهي باشد كه اين مسئله بيش از هر كشوري براي عربستان گران تمام خواهد شد .
در مورد ايران بايد اشاره كرد كه حوادث بحرين هم از بعد ملي و هم از بعد ارزشي-ايدئولوژيك براي ايران حائز اهميت زيادي است. چرا كه سقوط حكومت اقليت دست نشانده در بحرين مي تواند باعث روي كار آمدن حكومت شيعي و گسترش مناسبات ايران با آن و تضعيف عربستان به عنوان رقيب عمده ايران در منطقه و شوراي همكاري و در نهايت محدود شدن دسترسي نظاميان آمريكا به پايگاه هاي منطقه شود. از همين رو نيز از زمان اوجگيري اعتراضات مردمي در بحرين، در غياب رسانههاي منطقهاي به خصوص الجزيره كه بر خلاف تحولات مصر و تونس چندان تحولات بحرين را پوشش نداد. ايران لحظه به لحظه و از طريق كانالهاي مختلف خود خشونت عليه شهروندان بحريني را محكوم كرد و سعي كرده تا پوشش خبري مناسبي از تحولات بحرين در عرصه جهان و منطقه ارائه كند. ولي از آنجايي كه بحرين حيات خلوت عربستان محسوب ميگردد و هرگونه فعاليت ايران در خليج فارس و كشورهاي موجود در آن همواره با جبههگيري اعراب سني همراه است اقدامات ايران در بحرين توسط عربها مورد سؤال قرار گرفته و با وابسته نشاندادن اعتراضات به خارج و مداخله جمهوري اسلامي ايران در آن از يك طرف و شيعي - فرقهاي مطرح كردن اعتراضات از طريق رسانههاي العربيه و الجزيره از طرف ديگر به گونهاي عمل كردند كه اقدامات ايران و جنبش اعتراضي مشروعيت و اعتبار خود را نسبت به اوايل شروع حركت از دست داده است .
در حقيقت بخش عمدهاي از اقدامات سياسي و ديپلماتيك شوراي همكاري خليج فارس به جمهوري اسلامي ايران معطوف بوده است. در اين خصوص انتشار بيانيه عليه ايران و تأكيد بر لزوم عدم مداخله ايران در كشورهاي عضو و مطرح كردن شكايت عليه ايران به شوراي امنيت در اين مورد قابل اشاره است. در بيانيه نشست وزارتي شوراي همكاري در رياض، آنها از جامعه جهاني و شوراي امنيت سازمان ملل درخواست كردند از مداخلات و تحريكات آشكار ايران در اين كشورها جلوگيري كنند در اين بيانيه همچنين از خشونت عليه ديپلماتهاي سعودي در ايران به شدت انتقاد شده است. سفراي كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس نيز در نامهاي به بانكي مون، دبيركل سازمان ملل متحد و رئيس شوراي امنيت از دخالت ايران در امور داخلي خود شكايت كردند .
با همه اين تفاسير و از آنجايي كه واقعيت هاي ژئوپوليتيكي، ويژگي هاي قومي، فرهنگي و مذهبي ايران به گونه اي است كه امنيت آن را به مسائل منطقه اي گره مي زند و فرايند نو ظهور بيداري اسلامي نيز، امنيت ملي ايران را به منطقه وابستگي خاص داده است ايران هيچ گاه نمي تواند از دور نظاره گر تحولات منطقه اي به ويژه در بحرين باشد و نسبت به اين تحولات بي تفاوت باشد. از همين رو نيز براي افزايش فرصت ها و پيشگيري از تهديدات آينده، ايران خواهان افزايش نقش و حضور فعال در نظام سياسي- امنيتي و نيز فعاليت هاي اقتصادي و فرهنگي در منطقه خاورميانه مي باشد .
در واقع سررشته سياست خارجي ايران در قبال كشور بحرين به زنجيره بي شماري از عناصر تاثيرگذار همچون آموزه ها و تعلقات مذهبي، نگاه تاريخي و آرمان گرايي سنتي ايراني ها نسبت به دوستان و دشمنان و محيط ذهني و پيراموني، پيوسته است كه به دليل درهم تنيدگي اين عناصر، امكان تعيين وزن هريك از آنها كاري دشوار است. ضمن آنكه ايران در طول تاريخ بر اين كشور جزيره اي حكمراني كرده است و تشابهات مذهبي با اكثريت مردم شيعه بحرين دارد .
با توجه به اين تفاسير و علي رغم محدوديت هايي كه در پيش راه ايران براي حضور فعال در تحولات بحرين وجود داشت ايران در طول بحران بحرين سعي كرد از ابزارها و شيوه هاي عمدتا نرم براي حمايت از گروههاي مخالف و توقف رويكرد سركوب حكومت و حضور نيروهاي سعودي و اماراتي استفاده نمايد. هرچند كه در استفاده از ابزارهاي سخت افزاري نيز با محدوديت هاي متعددي مواجه است. در اين شرايط ايران با به كارگيري ابزارهاي تبليغاتي و رسانه اي در جهت محكوم كردن آل خليفه و به نمايش گذاشتن اعتراضات مردمي، برگزاري راه پيمايي ها و تجمعات در اعتراض به اقدامات آل خليفه، به نمايش گذاشتن اعتراضات مردمي، و اقدامات نمادين اعتراضي در ايران و حتي ساير كشورهاي منطقه، اقدامات سياسي و ديپلماتيك مانند نوشتن نامه به دبيركل سازمان ملل و رايزني با مجامع بين المللي مانند سازمان كنفرانس اسلامي سعي كرد تا سياست مورد نظر خود در حمايت از انقلابيون بحريني را به مرحله اجرا درآورد .
به طور كلي بحران بحرين فراتر از چارچوب روابط ايران و عربستان نيازمند تمهيداتي و راهكارهاي منطقه اي و بين المللي براي اداره بحران است. تا زماني كه اين اقدامات و سازوكارهاي بين المللي و منطقه كه ممكن است با نقش آفريني بيشتر تركيه يا قطر و يا حتي اتحاديه اروپا انجام نشود، تنش در روابط ايران و عربستان نيز ادامه خواهد داشت .