الوقت- با کشته شدن ملا اختر منصور، رهبر طالبان، توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در مرز پاکستان و افغانستان، سناریوهای مختلفی درباره عوامل پشت پرده ترور وی مطرح شده است. بویژه آنکه کشته شدن ملا اختر در زمانی رخ داد که هم مذاکرات طالبان با دولت افغانستان با علامت سوال بزرگی مواجه شده بود و هم به گفته برخی، با چند دسته شدن طالبان زمینه تقویت داعش در این کشور فراهم شده بود.
براین اساس، اولین سناریو از سوی سازمان پنتاگون مطرح شد. آمریکا معتقد است رهبری طالبان در حال برنامهریزی برای حمله به «منافع آمریکا» بود. جف دیویس، از سخنگویان پنتاگون گفت: «نیروهای آمریکایی منصور را هدف گرفتند؛ چراکه وی برای اجرای حملاتی طرحریزی میکرد و تهدید قریبالوقوع مشخصی علیه آمریکا و نیروهای ائتلاف در افغانستان محسوب میشد.»یک مقام آمریکایی دیگر نیز که خواست نامش فاش نشود به رویترز گفت طالبان در حال برنامهریزی برای انجام حملاتی علیه «منافع ما و نیروهای ما در کابل» بوده است. وی جزئیات بیشتری ارائه نکرد.
دومین سناریو این است که منصور مهمترین «مانع بر سر سازش» در افغانستان بود. در واقع، مذاکرات طالبان با دولت افغانستان در دو برهه دچار سکته شد. یکی در زمانی که ملاعمر کشته شد و فرآیند مذاکرات دچار وقفه شد و دیگر زمانی که ملااختر کشته شد. اکنون شرایط در این کشور به نقطه عطف رسیده زیرا داعش با ریشه دواندن در افغانستان به دنبال نفوذ در آسیای میانه و از آن طریق ورود به روسیه و جمهوریهای این کشور است. دولت اوباما، انتظار دارد که با مرگ ملا اختر منصور این گروه به امتناع خود برای شرکت در مذاکرات صلح با دولت کابل خاتمه دهد و مسیر سازش را انتخاب کند. به گزارش رویترز، به گفته یک مقام اطلاعاتی آمریکا، کشته شدن ملا اختر منصور «مانع بر سر سازش» را از میان برداشت.
سومین یک سناریوی بدبینانه بر این باور است که پاکستان یکی از مظنونان احتمالی ترور ملا اختر است. مایکل سمپل، نویسنده و دیپلمات سابق ایرلندی به بی بی سی گفته پس از کشته شدن ملا منصور شمار زیادی از طالبان احتمالا به این نتیجه خواهند رسید که پاکستان در کشته شدن رهبر آنها دست داشته است. به گفته مایکل، پاکستان چندین بار ملا منصور را دعوت کرد تا در روند گفتوگوهای صلح افغانستان شرکت کند، اما او همواره دعوت پاکستان را رد میکرد، از این رو بعید نیست که پاکستان از او انتقام گرفته باشد. «هشت صبح» افغانستان مینویسد، در این تردیدی نیست که طالبان متحدان پاکستان هستند و چهرههای معروف پاکستانی، از طالبان به عنوان دارایی راهبردیشان نام برده اند، اما در کنار این، پاکستان آن دسته از رهبران طالبان را که خلاف منافع اسلام آباد عمل کنند، از سر راه بر میدارد.
چهارمین سناریو بر این باور است که آمریکا با ترور ملا اختر در خاک پاکستان میخواست پیامی به اسلام آباد بدهد. در نظر مقامهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا، ارتش پاکستان همواره سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را دنبال کرده است. این کشور از یکسو کمکهای نظامی- مالی آمریکا در مبارزه با تروریسم را دریافت میکند و از سوی دیگر با برگ طالبان در برابر آمریکا بازی میکند و سیستم اطلاعاتی این کشور یکی از حامیان اصلی طالبان به حساب میآید.
آمریکا با این حمله میخواست نشان دهد اگر اسلام آباد هیچ حد و مرزی برای خود در حمایت از تروریسم قائل نباشد خاک این کشور مورد حمله آمریکاییها قرار خواهد گرفت.
پنجمین سناریو، چند پاره شدن طالبان و رسوخ هر چه بیشتر داعش در این کشور است. ملامنصور در دوران زندگی خود یکی از پرنفوذترین چهرهها میان رهبری طالبان شمرده میشد. پس از اعلام مرگ ملا عمر او توانست بیدرنگ خلأ رهبری سیاسی و نظامی گروه طالبان را پر کند. او از یکسو رهبری این گروه را برعهده گرفت و از سوی دیگر با راهاندازی حملات بی سابقه امنیت کشور و روند صلح افغانستان را مختل کرد.
به گفته منابع افغان، ملا منصور منابع مالی فراوانی در اختیار داشت. او در شهر دبی امارات متحده عرب پول ذخیره کرده بود و با استفاده از همین امکانات مالی توانسته بود پس لرزههای افشا شدن خبر مرگ ملا عمر و انشعاب در رهبری و صفوف طالبان را کنترل کند. همچنین این امکانات مالی این توان را به ملا منصور داده بود تا فرماندهان جنگی طالبان را در داخل افغانستان تامین مالی کرده و از لغزش آنان به سوی مخالفان درون سازمانیاش جلوگیری کند.
به همین دلیل با مرگ او احتمالا اختلافهای درون سازمانی طالبان بیش از پیش خواهد شد. این اختلافات باعث تقویت داعش خواهد شد؛ زیرا نیروهای خلافت دیگر هیچ نیروی توانمند و یکپارچهای در برابر خود نخواهد دید و بنابراین، سرعت پیشروی خود را بیشتر خواهد کرد.