الوقت- بروز دگرگوني در نظام جهاني به دنبال فروپاشي شرق و گسترش دامنه رقابت هاي جمعي و فردي بين دولت ها در سطوح جهاني و منطقه اي و توسعه فرآيندهاي همگرايي و واگرايي در رفتار دولت ها، زمینه ساز دگرگوني در قلمرو و ابعاد تحليلي و اثربخشي ژئوپليتيك در كشورهاي هزاره سوم شده است؛ در همین راستا جمهوري اسلامي ايران و فدراسيون روسيه بر اساس نوع برداشت از ظرفيت ها و توانايي هاي داخلي و خارجي خود، به تبيين و تحليل سياست خارجي خود در روابط دو جانبه مي پردازند. به عبارت دیگر روابط ايران و روسيه، همواره فراز و نشيب هاي زيادي داشته است. همچنانکه گاهي دو كشور آنچنان به يكديگر نزديك شده اند كه صحبت از مشاركت راهبردي آنها به ميان آمده و گاهي نيز چنان از یکدیگر فاصله گرفته اند كه تا آستانه تيرگي روابط پیش رفته اند.
این نوسان در روابط دو کشور باعث شده که در تحلیل روابط ايران و روسيه بتوان سه رهيافت خوش بينانه، بدبينانه و منفعت محور را در نظر گرفت. رويكرد خوشبينانه و آرمانگرا، بر جنبه هاي مثبت روابط ايران و روسيه تمرکز داشته و دو كشور را متحد راهبردي يكديگر به حساب مي آورد. در طيف مقابل، رويكرد واقعگرايي و به تعبيري بدبينانه قابل طرح است. از منظر اين رويكرد، سياست هاي روسيه در ادامه سياست هاي تزاريستي ارزيابي مي شود. بر اين اساس، روس ها در حال حاضر در پي احياي تسلط تاريخي خود بر منطقه هستند بنابراين دو كشور، هيچگونه ترجيح هاي مشتركي ندارند.
در مقابل اين دو ديدگاه، رهيافت سومي با عنوان نگاه انتفاعي و منفعت محور قابل ارائه است كه منافع ملي را تنها معيار سنجش سياست خارجي مي داند. بر اساس این ديدگاه، روسيه متحد راهبردي ايران نيست، بلكه متحد تاكتيكي ايران است. روابط ايران و روسيه توام با نگاه امنيتي است؛ نگاهي كه بر تمام زمينه هاي اقتصادي و سياسي سايه افكنده و همچنان سنگيني مي كند. بدين ترتيب، رويكرد زيگزاگي در سياست خارجي روسيه و نوسان پاندولي آن بين شرق و غرب از يك سو، و نيز سياست هاي ايران در مقابل روسيه و ديدگاه هاي متفاوت نخبگان و داشتن نگاه مونيستي به مسايل از سوي ديگر، سبب شده است تا توسعه روابط تهران- مسكو، روند منطقي را طي نكرده و اين روابط همچنان شكننده باشد. موضوعی که سبب مي شود تا شكاف در روابط تهران- مسكو عميق تر شود.
با توجه به این مسائل نکته مهمی که باید در ارتباط با روابط ایران و روسیه به آن اشاره کرد این است که دو کشور وزن یکسانی در سیاست خارجی یکدیگر دست کم تا مقطع کنونی نداشتهاند. بدین معنی که هرچند روسیه همیشه کشوری مهم و تأثیرگذار در دیپلماسی ایران بوده و وزن و اولویت بالایی را در سیاست خارجی ایران داشته است، اما ایران در اولویتهای نخست سیاست کرملین جایگاه قابل توجهی نداشته است. به عبارت دیگر جایگاه ایران در سیاست خارجی روسیه عمدتا بر اساس روابط روسیه با قدرتهای بزرگ و از جمله غرب و امریکا تعریف شده است و روسیه به روشنی دریافته است که چگونه از کارت ایران در برابر غرب استفاده کند.
در چارچوب مورد بررسی سلسله اي از مسائل كلان، به عنوان برآيندي از تفاوت ها و شباهت هاي ايران و روسيه در روابط و رویکرد ابزاری و نوسانی دو کشور موثر بوده است. تفاوت ها، شامل تحديد حدود درياي خزر، نگراني ايران از تأخير مداوم روسيه در راه اندازي نيروگاه هسته اي بوشهر، مسايل نفتي، توافق خريد تسليحاتي، روابط روسيه و اسراييل مي شود. اما شباهت هاي دو كشور شامل اعتماد نداشتن به آمريكا و غرب، نگراني مشترك از خيزش تندروي و هدف هاي مشترك در قفقاز(شمال و جنوب) و آسياي مركزي است. با توجه به وجود فرصت ها و تهديدهاي متقابل، روسيه و ايران از دو نگاه و زاويه مختلف به يكديگر مي نگرند كه بر اساس نوع تعريف دو كشور از سياست خارجي و داخلي شان است. در واقع، روابط دو كشور ايران و روسيه ناشی از تفاوت سطح و تقابل ادراك است. بدين معنا كه ايران به روسيه بيش از هر چيز، به عنوان يك دولت براي محدودسازي تهديدهاي غرب نگاه مي كند. بر اين اساس، نگاه ايران به روسيه، كلان محور و در سطح بين المللي است تا محدوديت هاي سياسي، امنيتي و اقتصادي نسبت به ايران را كم رنگ تر كند. در حالي كه روسيه بيشتر به برتري هاي رابطه با ايران در مسايل منطقه اي و دوجانبه توجه دارد و تا جايي رابطه با ايران را حفظ مي كند كه براي كشورش هزينه اي نداشته باشد.
شایان ذکر است که وقوع تحولاتی در عرصه بینالملل باعث شده تا منافع دو کشور بیش از پیش با هم همخوانی داشته باشد. تحولات اوکراین (که روسها از آن به عنوان کودتا یاد میکنند) و تحریمهای شدید ضد روسی باعث شد تا اشتراک ایران و روسیه در زمینه مخالفت با غرب بیشتر از قبل شود. به هم خوردن توازن با غرب که از تحولات در لیبی آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد، روسها را به این نتیجه رسانده که برای ممانعت از گسترش غرب و محدودسازی هرچه بیشتر مسکو باید با کمک کشورهای مخالف غرب، به تقویت لایههای دفاعی خود بپردازد. مواضع مشترک ایران و روسیه در مخالفت با سلطه یکجانبه آمریکا، حمایت از دولت بشار اسد در سوریه و نیز مخالفت با آمریکا در تحولات خاورمیانه، تنها چند مورد از رویکردهای مشترک تهران و مسکو است. به علاوه بهبود روابط ایران و غرب و یا دست کم حل و فصل مساله هستهای و کاهش تحریمها به نفع روسیه نیز است، چرا که در این صورت روسیه از امکان توسعه بلامانع همکاری با همسایه جنوبی خود در اکثر زمینههای مهم، مانند توسعه میدان گازی پارس جنوبی، برخوردار خواهد شد. همچنین روسیه میتواند به توسعه میادین نفتی جدید و ساخت واحدهای جدید نیروگاههای اتمی بپردازد. از سوی دیگر ثبات در مرزهای جنوبی فدراسیون روسیه تأمین خواهد شد. این امر به نفع بانکهای روسیه هم تمام خواهد شد که اکنون بالاجبار همه معاملات مالی با تهران را به خاطر رژیم تحریمها و تصمیمات یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا علیه تهران، به حال تعلیق درآورده است. مسکو از امکان صدور مدرنترین انواع تسلیحات، به خصوص در زمینه پدافند هوایی، جنگندهها و ناوهای نیروی دریایی به ایران برخوردار خواهد شد.
نکته حائز اهمیت اینکه روسها معتقدند در صورتی که تهران شرایط توافق هستهای را رعایت کند عضویت آن در سازمان همکاری شانگهای محتملترین روند خواهد بود. عضویت در سازمان شانگهای یکی از سیاستهایی بوده است که ایران طی سالهای اخیر به دنبال آن بوده است و حتی تغییر دولت نیز در چنین سیاستی تغییری ایجاد نکرده است. طی سالهای گذشته روسها به این دلیل با عضویت ایران در شانگهای مخالفت میورزیدند که حضور ایران وزن ضد آمریکایی شانگهای را بالا خواهد برد، اما اکنون که مناسبات مسکو و واشنگتن به بدترین دوران خود پس از جنگ سرد تبدیل شده است، کرملین نیز در تلاش است تا وزن ایران را در سیاست خارجی خود بالا ببرد.
در مجموع هرچند ایران به دلایل مختلف در سیاست خارجی روسیه دارای جایگاه والایی نبوده است، با این حال برخی معتقدند که در دوران جدید روابط ایران و روسیه، مسکو به خوبی به جایگاه ایران در منطقه و جهان واقف شده است. به طور کلی روسیه در روابط خود با تهران به دنبال مجموعهای از اهداف است. این اهداف را میتوان به طور خلاصه حفظ امنیت منطقهای، به حداقل رساندن تحریمها، محدود کردن نفوذ امریکا در آسیا و پیشبرد همکاریهای اقتصادی با ایران دانست.
جواد مددی