الوقت- احمد داود اوغلو به همراه تعدادی از وزیران اقتصادی ترکیه روز جمعه وارد ایران شد. به نظر میرسد هدف اساسی از این سفر توسعه روابط تجاری و اقتصادی است، هر چند که به طور قطع مسائل دیگر موجود درباره دو کشور از جمله مسائل منطقهای و رسانهای نیز مورد بحث و گفتوگو قرار خواهد گرفت.
به نظر میرسد در سفر اردوغان به تهران و قبل از توافق هستهای، مقامات دو کشور یک چشمانداز میانمدت 30 میلیارد دلاری را در مبادلات بین خود ترسیم کرده بودند که یکی از اهداف سفر نخستوزیر اجرایی کردن این توافق بهویژه در دوران پساتحریم است. بعد از رفع تحریمها همکاری با جمهوری اسلامی ایران میتواند بدون دغدغه و مشکل خاصی صورت پذیرد هر چند که ترکیه در دوران تحریم نیز از جمله کشورهایی بود که بهره لازم اقتصادی را همچون دوران جنگ تحمیلی برد.
در یکی دو سال اخیر با شدت گرفتن درگیریها در سوریه و نزدیکی ایران به روسیه برای جلوگیری از سقوط بشار اسد که اتفاقا این وضعیت با همراهی و همکاری گسترده مثلث ترکیه، قطر و عربستان پیش آمد، روابط سیاسی دو کشور ایران و ترکیه رو به سردی گراییده بود.
با همه این احوال جمهوری اسلامی ایران توسعه روابط با همسایه مهم خود در غرب کشور را پراهمیت تلقی میکند و سفر داود اوغلو نخستوزیر ترکیه را به فال نیک خواهد گرفت. پتانسیلها و ظرفیتهای بزرگی در هر دو کشور وجود دارد که اگر به درستی از آنها استفاده شود نهتنها تا 30 میلیارد دلار، بلکه بیش از این رقم نیز سطح مبادلات را میتوان افزایش داد. دو کشور نباید صرفا به فعالیتهای تجاری عمق بخشند، بلکه سرمایهگذاری در دو کشور و نیز فعالیتهای مشترک نهتنها در ایران و ترکیه بلکه در کشورهای همسایه توسط بخش خصوصی و با حمایتهای دو دولت میتواند رابطه اقتصادی دو کشور را به نحو مطلوبی ارتقا دهد.
ایران و ترکیه باید به جای رقابتهای ژئوپولیتیکی که اتفاقا سوءظنها و بدگمانیها را افزایش میدهد، به سوی همکاری مشترک در همه زمینهها اقدام کنند. این همکاریها علاوهبر ادامه در کشورهای ذیربط میتواند در مناطق دیگر ازجمله شام، آسیای مرکزی، قفقاز و حتی افغانستان انجام پذیرد. دولت ترکیه میتواند در بخش انرژی جمهوری اسلامی ایران سرمایهگذاری کند و بهره آزاد نیز ببرد. دو کشور میتوانند در جهت شکلدهی یک همگرایی منطقهای بر محور انرژی کار کنند. در مرحله اول کشور عراق را که از کشورهای مهم از نظر ذخایر انرژی است میتوانند به جمع خود اضافه کنند. سپس کشورهای دیگر صاحب انرژی در منطقه را به این مجموعه بیفزایند. مگر اتحادیه اروپایی در سال 1958 میلادی گردهمایی اولیه خود را با حضور چند کشور محدود و با توجه به زغال و فولاد شکل نداد و امروز بهعنوان بزرگترین همگرایی منطقهای، صلح و صفا و توسعه را برای اروپاییان به ارمغان نیاورده است؟
انتظار می رود ترکیه ضمن طرد بنیادگراها، از همدلی و همراهی با بعضی از کشورهای منطقه که منافعشان در حمایت از این گروههای بنیادگراست دوری جوید. چراکه عمق استراتژیکی که داود اوغلو در خاورمیانه و شمال آفریقا در جستجوی آن است آینده روشنی ندارد و امروز کشورهای مدنظر از شام تا شمال آفریقا بهویژه کشور شاخص منطقه یعنی مصر به این سیاستها ظنین شدهاند. این عمق استراتژیک در کشورهای جنوبی خلیجفارس بهویژه عربستان و قطر نیز یافت نمیشود هرچند که میتوان با این کشورها روابط خوب و براساس منافع متقابل برقرار کرد. همراهی استراتژیک با این کشورها دوام نخواهد آورد، زیرا ترکیه و عربستان از دو رویکرد متفاوت پیروی میکنند. اندیشه و تفکر مردم ترکیه از ترک گرفته تا علوی و کرد با تفکر کشورهای عرب جنوبی خلیج فارس متفاوت است و حداکثر دولت ترکیه با توجه به رویکرد مردم خود میتواند یک رویکرد اخوانی داشته باشد.
در حالی که دولتهای جنوبی خلیج فارس به خاطر تمایل مردمان شان به گروه اخوانالمسلمین به شدت با این گروه مخالفند و با آن مبارزه میکنند. از گروههای تکفیری نیز در خارج از مرزهای خود استفاده ابزاری میکنند. در واقع هرچند در کویت، عربستان و امارات بنیادگراهای تکفیری همچون داعش و القاعده فعال شدهاند ولی دولتمردان این کشورها به خوبی میدانند که تمایل مردم بیشتر به سمت اخوانالمسلمین است.
عمق استراتژیک مورد نظر ترکیه اگر در گذشته برایش زمینهای در خاورمیانه و شمال آفریقا فراهم شده بود، ولی با شکست خیزشهای عربی و بههمریختگی گسترده در منطقه شانس موفقیت نخواهد داشت. اتفاقا عمق استراتژیک باید جای خود را به همکاری استراتژیک با بعضی کشورهای منطقه و با اولویت همسایگانی همچون ایران، عراق و بعضی کشورهای حوزه قفقاز بدهد.
امید است سفر نخستوزیر ترکیه به ایران مقدمهای باشد برای رفع سوءتفاهمات و همکاریهای موجود در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین دو کشور که بتوانند با کمک یکدیگر بر مشکلات پیش آمده در منطقه غلبه کنند.