الوقت- در حالی که تحولات سوریه با تسلط گروههای شورشی مسلح بر دمشق، برخلاف مردم این کشور به انتفاع مجموعهای از بازیگران منطقهای و بینالمللی انجامید، شکی در این نیست که هیچ طرفی به اندازه ترکیه از این تحول ذوق زده نشد زیرا درهای شانس و اقبال را به روی سیاست خاورمیانهای در حال ورشکستگی این کشور گشود تا رهبران آنکارا بار دیگر بتوانند به رویای بر باد رفته بازگشت امپراتوری عثمانی فکر کنند و در این چشمانداز خود را در مقام ابرقدرت منطقهای و قدرتی در تراز جهانی به حساب آورند.
این را میتوان از مواضع فاتحانه و رجزخوانیهای مغرورانه سران آنکارا در سخنرانیها و مصاحبههای خبری آنها به خوبی مشاهده کرد.
در حالی که تا چندی پیش دستان خالی اردوغان از نمایش عمومی آوردههای سیاست خارجی تهاجمی در جغرافیای عربی برای اقتصاد ترکیه، موجب شد تا حزب او به دلیل کاهش محبوبیت ناشی از بی کفایتی اقتصادی، سقوط سریع ارزش لیر، افزایش بیکاری و تورم افسارگسیخته در در انتخابات شهرداریها ضعیفترین نتیجه 20 سال اخیر را کسب کند، وی همانند همیشه به اقدامات پوپولیستی مبتنی بر رویکرد نوعثمانیگری برای تهییج تودههای اسلامگرا و ملیگرا روی آورد که یکی از نمونههای بارز آن تغییر وضعیت مسجد ایاصوفیه از موزه به مسجد بود.
ترک ها خود را وارثان واقعی امپراتوری عثمانی میدانند و رویای بازگشت به شکوه دوران امپراتوری در میان بخش زیادی از نخبگان و حتی شهروندان ترکیهای بسیار پررنگ است. شاهد این قضیه محبوبیت بالای فیلمهای ترکی با مضامین تاریخی مربوط به دوران سلاطین عثمانی مانند ارطغرل - پدر بنیانگذار امپراتوری عثمانی- است. مسجد ایاصوفیه نیز نماد اصلی پیروزی عثمانی ها بر امپراتوری بیزانس در سال 1453 است.
اما با متحول شدن سریع وضعیت سوریه و فتح ناباورانه دمشق از سوی نیروهای وابسته به ترکیه، اکنون مواضع و حرکتهای نمادین نوعثمانیگرایانه مقامات ترک رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. برای مثال رجب طیب اردوغان 7 ژانویه آنچه که او «انقلاب سوریه» نامید را حاوی «فرصتی تاریخی» برای ترکیه دانست.
یا در موردی دیگر، میتوان افزایش بازدید مقامات بلندپایه دولت، از جمله جودت یلماز، معاون رئیس جمهور، از مقبره ارطغرل، پدر عثمان اول به عنوان بنیانگذار امپراتوری عثمانی، اشاره کرد.
مقبره اصلی ارطغرل توسط پسرش عثمان ساخته شد اما توسط عبدالحمید دوم در اواخر قرن نوزدهم بازسازی شد. اخیراً ارتش ترکیه محافظان افتخاری را با لباس عثمانی در مقبره ارطغرل مستقر کرده است. یلماز اخیراً در یک سخنرانی نمادین در این مکان گفت: «ما اینجا به آسمان نگاه میکنیم و پرچم خود را آزادانه به اهتزاز در میآوریم و کشوری را میبینیم که زیر سایه پرچم ما شکوفا میشود... آنها انتخاب های استراتژیک درستی انجام دادند و دولتی با ریشه های قوی ساختند. ما باید اصول حکومتی آنها را به خوبی درک کنیم تا عدالت را به نظم امروزی بازگردانیم.»
در همین دوران نیز مقامات دیگری مانند وزیر حمل و نقل ترکیه از متحقق ساختن رویای سلطان عبدالحمید دوم برای اتصال ریلی ترکیه به حجاز از طریق دمشق سخن گفتهاند که نمادی از نگاه نوعثمانیگرایانه دولتمردان آنکارا به تحولات سوریه است.
حال جدیدترین مواضع بر اساس این نوع نگاه استیلایی، با تعمیم تحولات سوریه به کل وضعیت منطقه را هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه اتخاذ کرده است که طی آن وی با گوشزد کردن اینکه کجای کار سیاست ایران در سوریه اشتباه بوده، رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در حمایت از گروههای مقاومت را هزینه زا و بیثباتساز و لازم به تغییر اعلام میکند.
وی در بخشی از یک مصاحبه با شبکه الجزیره قطر در پاسخ به سوالی درباره تاثیرات تحولات در سوریه بر وضعیت منطقه ای ایران مدعی شد که «ایران در یک دوره طولانی با حمایت از شبه نظامیان در منطقه سیاست منطقه ای خود را پیش برده که این سیاست، مدیریت با ریسک بالاست. این سیاست برای ایران موفقیتهایی داشته است اما برای حفظ این موفقیتها هزینه های بیشتری را صرف کرده است. برای حفظ موفقیتها و پیروزی ها در عراق و سوریه، ایران مجبور شد هزینه های بیشتری صرف کند.»
فیدان همچنین ادعا کرد که به مقامات ایرانی گفته است که باید این سیاست را تغییر دهند زیرا اگر این نوع سیاست موفقیتی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت از نظر ساختاری هم بر نظام ایران و هم منطقه بار بزرگی ایجاد خواهد کرد. در دوره جدید، تحولات درس بزرگی به ایران داده است.
این سخنان وزیر خارجه ترکیه که با واکنش وزارت خارجه ایران نیز مواجه شده است، رنگ و بوی فرافکنی برای شانه خالی کردن از زیر بار تأثیرات بیثباتساز سیاستهای نوعثمانی گری ترکیه بر وضعیت سوریه و عراق طی یک دهه گذشته را دارد، و از این رو در بیان مقایسه واقعیت سیاست منطقه ای اصولی جمهوری اسلامی و رویکرد نوعثمانیگری ترکیه چند نکته قابل ذکر است:
نکته اول اینکه برخلاف روح توسعهطلبانه و سلطهجویانه آرمان نوعثمانیگری دولت ترکیه در سیاست منطقهای، آرمان مقاومت در منطقه سلطهستیز و کمک به ملتها و کشورهای منطقه بویژه ملت مظلوم فلسطین برای رهایی و آزادی از چنگ اشغالگری رژیم صهیونیستی و سلطه سیاسی ایالات متحده است. این وضعیت دوگانه در همین ماههای سپری شده از تحولات فلسطین و منطقه پس از طوفان الاقصی خود را کاملاً نمایان کرده است جایی که ایران و سایر جبهه مقاومت به صورت تمام قد و با دادن هزینه انسانی و مالی و نظامی در کنار مبارزه و مقاومت مردم مظلوم غزه و فلسطین قرار گرفتند و از لبنان تا یمن برای توقف جنایت و کشتار به اعمال فشار علیه صهیونیستها و غربیها روی آوردند اما در طرف مقابل ترکیه که همواره ادعای حمایت از فلسطینیان را دارد در کنار دیگر متحد منطقه ای خود در باکو مسیر لوله نفت را به سوی بنادر رژیم باز کردند. حتی گزارش های مختلف نشان داد که چگونه ترکیه از طریق گمرکات فلسطینی تحت کنترل گروه فتح به تداوم تجارت خود با سرزمینهای اشغالی ادامه میداد. پس از آن در سوریه نیز ترکیه با همدستی آمریکا و رژیم صهونیستی نظام بشار اسد، که دشمن صهیونیستها و حامی تاریخی ملت فلسطین بود را سرنگون کرد و اکنون هیچ اقدامی برای پایان دادن به اشغال بخش وسیعی از سرزمینهای سوریه به دست ارتش صهیونیستی انجام نمیدهد زیرا در قاموس اندیشه نوعثمانیگری ترکیه نفوذ منطقه ای در راستای بازسازی سلطه این کشور است که اساساً با وجود دولتهای مستقل و قدرتمند و حافظ تمامیت ارضی در همسایگی ترکیه تعارض دارد. اشغال بخشهای وسیعی از خاک سوریه و عراق و دم زدن مقامات ترک از بازالحاق حلب و موصل بر ناظران و تحلیلگران سیاسی پوشیده نیست. حال آنکه آنچه وزیر خارجه ترکیه به عنوان هزینه بالای حمایت از گروههای مقاومت مینامد همان شاخصهای در تفکرتکلیفمحور گفتمان انقلاب اسلامی در نگاه مسائل بینالمللی و منطقهای است که به آن در میان ملتهای مظلوم منطقه و کشورهای مخالف دیکتههای ترامپ و جنایتورزی صهیونیستها اعتبار و آبرو بخشیده است.
نکته دوم اینکه وزیر خارجه ترکیه تلویحاً سیاست منطقه ای ایران را به بیثباتسازی متهم میکند حال آنکه برخلاف دیدگاه نوعثمانیگری آنکارا در رویکرد جمهوری اسلامی هرگز هدف وسیله را توجیه نمیکند. در این زمینه باید به آقای فیدان که خود پایهریز و مغز متفکر سیاست امنیتی ترکیه با مدیریت سازمان میت در یک دهه گذشته بوده است یادآور شد که چگونه آنکارا در دوره بحران سوریه با گسیل سازمان دهی شده تروریستها ه خاک سوریه و تبدیل شدن به کریدور انتقال تروریستها از سراسر جهان زمینه ریختن خون صدها هزار سوری و آوارگی میلیونها نفر دیگر را فراهم کرد و در این شرایط با تجارت پررونق نفتی با تروریستهای داعشی از طریق بندر جیجون میلیونها دلار پول برای بیثباتسازی منطقه در اختیار این گروهها قرار داد. ترکیه در بحران قره باغ نیز از تروریستهای تکفیری در ادلب برای جنگیدن در جبهه جمهوری آذربایجان استفاده کرد و بحران دیگری در منطقه ایجاد نمود حال آنکه در تمامی این بحرانها رویکرد جمهوری اسلامی حفظ ثبات منطقه، دفاع از تمامیت ارضی همسایگان و مبارزه موثر با جلوگیری از گسترش تروریسم بود.
نکته سوم و پایانی اینکه برخلاف سخنان وزیر خارجه ترکیه و نگاه نوعثمانی حاکم بر سیاست خارجی این کشور، گروههای مقاومت نیروی نیابتی ایران نیستند بلکه دولتها و جنبشهایی هستند که در مسیر آرمان آزادی فلسطین و پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان و سوریه، کسب استقلال و مقابله با مداخلات سلطهجویانه آمریکا در امورات داخلی آنها، و بر پا کردن عدالت و آزادی و پیشرفت بر اساس تفکر دینی و اندیشههای سیاسی و معنوی امامین انقلاب اسلامی متحد شدهاند.