الوقت- کودتای نیجر نه اولین کودتا در آفریقا بود و نه آخرین آن خواهد بود، اما به تنهایی باعث تغییراتی در سطح بینالمللی و منطقهای شد که مطالعه دقیق دلایل و زمینههایی که تحولات این کشور را تا این اندازه مهم کرده و جامعه بینالمللی را تا این حد به تکاپو واداشته است، ضروری میکند و ناظران از ابعاد مختلفی تحولات نیجر را مورد بررسی قرار دادهاند.
سعدالله زارعی، رئیس موسسه اندیشهسازان نور در نشست رسانهای با موضوع «تحولات آفریقا و نظم جدید بینالملل» درباره این قاره که برای قدرتهای بزرگ شرق و غرب اهمیت به سزایی یافته است سخنانی را ایراد کرد.
زارعی در ابتدای سخنان خود به موج گسترده استعمارستیزی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کشورهای آفریقایی شروع شد اشاره کرد و گفت:«نشانههای اولین موج انقلابی در کشورهایی مانند مصر رخ داد که یک گروه جهادی بود عامل انعقاد «قرارداد کمپ دیوید» را از میان برداشت. موج بعدی جنبشهای دموکراسی خواه و عدالت طلب بود که در برخی کشورهای آفریقایی از جمله الجزایر مانند جبهه نجات به وقوع پیوست. در مراکش هم گروههای اسلامگرا توانستند تعدادی از کرسیهای پارلمان را در اختیار بگیرند و در تونس هم اسلامگرایان توانستند دولت تشکیل دهند».
زارعی در ادامه موجهای سوم و چهارم در آفریقا متفاوتتر از قبل عنوان کرد و گفت:«موج سوم، همزمان با شروع تحولات هزاره سوم و طرحی که آمریکاییها برای تجزیه کشورها راه انداختند در آفریقا مشاهده شد و یک تقابل جدی برای اجرای طرح تجزیه طلبانه آمریکا موسوم به «خاورمیانه جدید» شکل گرفت. در همین مقطع، شاهد مقاومت کشورهای آفریقایی به خصوص مصر در برابر پروژه «معامله قرن» آمریکا بودیم که این طرح را عقیم گذاشت».
موج چهارم، بیداری اسلامی بود که سبب سرنگونی دولتهای مصر، تونس و لیبی شد و حکومتهای باثبات را از بین برد. الآن هم شاهد موج جدیدی از تحرک سیاسی آفریقا هستیم که به طور خاص به دنبال آزادسازی این قاره از استیلای سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشورهای اروپایی هستند. در دو سال گذشته در پنج کشور مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری، چاد و ساحل عاج خیزشهایی علیه فرانسه انجام شد و شاهد تغییرات سیاسی در آنها بودیم.
موج پنجم علیه استعمار جدید در آفریقا
رئیس اندیشه سازان نور در ادامه سخنان خود موج پنجم استعمارستیری را متفاوتتر توصیف کرد و گفت:« موج فعلی نسبت به موجهای قبلی شفافتر و متناسبتر اتفاق افتاده است. اولین مشخصه آن در کشورهای آفریقایی مخالفت با استعمار غربیها به ویژه فرانسه است. وقتی در نیجر کودتا رخ میدهد بر علیه استیلای اقتصادی فرانسه است و الان بیشترین مواد اولیه نیروگاهها و رآکتورهای اروپاییها توسط آفریقا تامین میشود. بر اساس آمارها، 33 درصد اورانیوم مراکز اتمی فرانسه از طریق نیجر تامین میشود، درحالی که درآمدی که از این طریق نصیب نیجر میشود بسیار ناچیز است، فقر بیش از 60 درصدی مردم این کشور هم این مسئله را به خوبی نشان میدهد.
همچنین، طلا و معادن و دیگر منابع آفریقاییها توسط کشورهای اروپایی غارت میشوند و کشورهای غربی که در دوره استعمار سلطه سیاسی بر آفریقا داشتند پس از استقلال هم عنان امور دولتها را به دست گرفتند و این سلطه همچمان ادامه دارد.
الان برخی از کشورهایی که تحت سلطه اقتصادی و سیاسی غرب قرار دارند، علیه کودتای نیجر اعلام جنگ کرده اند. اعلامیه «اکواس» برای اعزام 25 هزار نیرو به نیجر نشان میدهد که استعمار غرب در این کشورها همچنان جریان دارد. در چند دهه اخیر کودتا در کشورهای آفریقایی بارها انجام شده است و چرا باید در نیجر این همه حساسیت وجود داشته باشد و نشان از سلطه استعماری غرب در این قاره دارد.
نگرانی غرب از سرایت کوتای نیجر به سایر آفریقا
زارعی در ادامه بیا بیان اینکه خشم آفریقاییها از فرانسه فقط به این قاره معطوف نمیشود، تاکید کرد:« علاوه بر خیزشهای ضد استعماری علیه فرانسه در قاره آفریقا، در ماههای اخیر اعتراضات آفریقایی تبارها علیه سیاستهای دولت فرانسه در شهرهای مختلف این کشور هم انجام شد. بنابراین، غربیها نگران هستند که موج خیزش علیه غرب به کشورهای دیگر هم سرایت پیدا کند. آنها معتقدند که این اقدام اول از کشورهای تحت سلطه فرانسه شروع میشود تا طومار دولتهای وابسته به این کشور را بپیچد و بعد در کشورهای تحت سلطه انگلیس، ایتالیا هم این رویدادهای سیاسی رخ دهد و در نهایت آفریقا یک هویت جدیدی پیدا خواهد کرد».
از اینرو، تحولات نیجر به دلیل موقعیت جغرافیایی و ذخایر عظیم معادن آن و همچنین قرار گرفتن در مسیر انتقال نفت و گاز آفریقا به اروپا، سبب وحشت کشورهای اروپایی شده است. برخلاف تبلیغات جهت دار غربیها، آنچه در نیجر جریان دارد هدفش استعمار زدایی است و مردم این کشور با حضور گسترده در خیابانها پرچم فرانسه را آتش زدهاند و صِرف کودتای نظامی نیست و حرکت وسیع مردمی علیه استعمار است.
فضاسازی رسانهای غرب علیه روسیه
زارعی با بیان اینکه فضا سازی رسانههای غربی علیه تحولات نیجر با هدف انحراف افکارعمومی آفریقا انجام میشود، خاطرنشان کرد:«رسانههای غربی سعی دارند به تحولات نیجر، رنگ و بوی روسی بدهند تا نشان دهند که این کودتا یک توطئه خارجی است که از سوی روسها حمایت میشود. از اینرو، کودتای نیجر با هدف جایگزین کردن روسیه به جای فرانسه است و با این اقدام ماهیت روابط خارجی نیجر عوض نمیشود، بلکه تنها شکل روابط استعماری تغییر خواهد یافت و روسیه جایگزین فرانسه میشود و این سلطه همچنان برقرار خواهد بود. از اینرو، سعی دارند با جریان سازی انحرافی میزان نفوذ روسیه در آفریقا را تقلیل داده و بعد استعماری به آن بدهند».
روسیه با نگاه به فضای داخلی آفریقا متوجه میزان حساسیت و مخالفت مردم این قاره با قدرتهای اروپایی شده است و از چند سال پیش که روسیه در مسیر بازیابی قدرت سابق خود قرار گرفت، در کشورهای ثروتمند آفریقایی که عمدتا در منطقه موسوم به «ساحل آفریقا» قرار دارند به سمت حضور گسترده در آنها حرکت کرده است.
تحرکات فرانسه برای حفظ سلطه استعماری
رئیس موسسه اندیشه سازان نور، در ادامه سخنان خود با اشاره به اهمیت بسیار زیاد آفریقا برای فرانسه، درباره تحرکات این کشور برای حفظ سلطه و جایگاه خود در این قاره گفت: «از زمانی که تروریسم ابعاد گستردهای در عرصه بینالمللی پیدا کرده است، فرانسه پیمان «جی 5» را با کشورهای موریتانی، مالی، نیجر، چاد و بورکینافاسو منعقد کرد که ظاهرا هدف آن مقابله با تروریسم در آفریقا بود. آفریقا به واسطه اقدامات تروریستی در دهه اخیر آسیبهای زیادی دیده است و اقداماتی که گروههایی مانند بوکوحرام در نیجریه و مالی انجام دادند و هزاران نفر از مردم را کشتند، تروریسم به عنوان بحران امنیتی برای آفریقاییها مطرح شد.
با این پیمان امنیتی، قرار بود ناامنی و تروریسم در این کشورها کاهش پیدا کند اما در عمل اقدامات تروریستی در آنها افزایش پیدا کرد. اسنادی هم منتشر شد مبنی بر اینکه برای فرانسه تنها یک مسئله اهمیت دارد و اینکه این تروریستها به سمت اروپا سرازیر نشوند و فعالیتهای تروریستها در کشورهای آفریقایی برای پاریس اهمیتی ندارد. به همین دلیل آفریقاییها متوجه شدند که فرانسه در مبارزه با تروریسم حسن نیت ندارد و این مسئله سبب شد روسها در مقوله امنیتی با آفریقاییها وارد مذاکره شوند و شرکتهای امنیتی و خصوصی روسیه مانند «واگنر» وارد آفریقا شدند و توانستند مناسبات امنیتی با برخی کشورها ایجاد کنند.
از همان زمان در ذهن آفریقاییها این تصور شکل گرفت که تعامل امنیتی با روسیه نسبت به فرانسویها بهتر است و میتوانند با کمک مسکو امنیت خود را ارتقا دهند. از این جهت نوعی گرایش به سمت روسیه ایجاد شد و مسکو این اطمینان را به آفریقاییها میداد که اگر روابط خود را با فرانسه کاهش دهند، با خلا امنیتی مواجه نخواهند شد و تعامل سیاسی با محیط بینالملل برای آنها فراهم خواهد شد.
فرصتی برای جمهوری اسلامی
زارعی تحولات آفریقا را فرصت مناسبی برای ورود قدرتمند جمهوری اسلامی به این قاره عنوان کرد و گفت: اگرچه کشورهای آفریقایی برای عبور از وضعیت فعلی باید به یک قدرت بزرگ توجه داشته باشند اما در درازمدت چیزی که باعث روابط پایدار آنها با محیط بینالملل میشود از دل تجربه و اعتقادات مذهبی بیرون میآید و در این صورت میتوانند نقش خود را در صحنه جهانی ایفا کنند. از اینرو، اگر جمهوری اسلامی با یک جمع بندی روشن و با استفاده از تجربه و حس مثبتی که به ایران در کشورهای اسلامی آفریقا وجود دارد، وارد این منطقه شود میتوانیم از این تحولات برای شکلدهی به وحدت مسلمانان و تمدن جدید اسلامی استفاده کنیم.
روسیه در نزد آفریقاییها کشور غیراسلامی و با سابقه هژمون تلقی میشود و شاید در کوتاه مدت برای آفریقاییها قابل درک باشد اما در بلندمدت حضور آنرا برنمیتابند که از سلطه کشوری خارج شده و تحت سلطه قدرت دیگری درآیند. اما جمهوری اسلامی ثابت کرده که همچون «دست یاری» برای کشورها است و میتواند با منطق روشن وارد فضای تحولات آفریقا شده و مصالح و منافع جهان اسلام را در این خطه مدیریت کند.
زارعی در پایان تاکید کرد:«آفریقا با تحولاتی که در کشورهایی مانند مالی و نیجر، آفریقای مرکزی انجام داد ما در نقطه آغاز تحولات این قاره هستیم و این رخدادهای ضد استعماری در سایر کشورهای این قاره هم تکرار خواهد شد و جمهوری اسلامی باید در آنها حضور فعالی داشته باشد».
زارعی در پاسخ به سوال خبرنگار «الوقت» که دولت سیزدهم پس از سفر رئیس جمهور به آفریقا چه برنامهای برای حضور فعالانه در این منطقه دارد و چشم انداز این روابط چگونه خواهد بود تاکید کرد:«استقبال بسیار خوبی که از رئی سجمهور در کنیا انجام شد و رئیس جمهور این کشور شخصا در فرودگاه حاضر، جایگاه جمهوری اسلامی را به خوبی نشان داد و توافقاتی که در حوزه فرهنگی و اقتصادی بین دو کشور امضا شد حاکی از تمایل آفریقاییها برای تعامل با ایران بود اما در عین حال، ما متناسب با ظرفیت آفریقا وارد این قاره نشده ایم. آفریقا برای فرانسه و آمریکا مهم است و حاضرند برای یک بخشی از آن وارد جنگ شوند اما جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب توجه خاصی به این قاره نداشته است. ما میتوانستیم بسیاری از نیازهای خود در حوزه غذایی، صنعتی را از طریق کشورهای آفریقا تامین کنیم ولی اهمیتی به این مسئله داده نشد. با اینکه قصور و کوتاهی در روابط دوجانبه از جانب ایران بود ولی آفریقاییها قهر نکردند و کماکان پذیرای جمهوری اسلامی هستند».