الوقت- پس از 7 سال قطع کامل روابط دیپلماتیک میان و ایران و عربستان سعودی، بالاخره تلاشهای میانجیگرایانه چندین ساله به نتیجه رسید و دو طرف در بیانیهای مهم و تاریخی از آب شدن یخ روابط و شروع فصل جدیدی از مناسبات خبر دادهاند. خبری که همانند بمب در فضای رسانهای به صدا درآمد و واکنشهای بسیاری نیز در حوزه منطقهای در پی داشته است. این توافق پس از چندین دور مذاکرات فشرده میان هیئت ایرانی به سرپرستی علی شمخانی دبیرشورای عالی امنیت ملی و «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی در پکن اعلام شد.
در این بیانیه مشترک که به نقش عراق در میزبانی پنج دور گفتگوهای سیاسی میان دو کشور در سالهای 1400 و 1401 در حصول این توافق نیز اشاره شده، آمده است که: «در نتیجه گفتوگوهای انجامشده، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند».
به طور حتم از سرگیری روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان دو کشور بزرگ اسلامی و بازیگران تأثیرگذار و ذینفوذ منطقهای از اهمیت بالایی در روند تحولات منطقه برخوردار است و نوع واکنشهای رسمی دولتها و مقامات سیاسی دیگر کشورها و رسانهها به این رویداد که عمدتاً به انتظارات از تأثیرات مثبت این توافق بر تحکیم ثبات و امنیت منطقه اشاره دارد، تأیید کننده این ادعا است. این واقعیت که ایران و عربستان به طور سنتی در سطح منطقهای در پروندهها و حوزههای مختلف ژئوپلتیکی رقابت گستردهای داشته و حتی این رقابت در دوران پس از تغییر نسل رهبران خاندان آل سعود به رهبری محمد بن سلمان و در پیش گرفتن سیاستهای تهاجمی از سوی ریاض به سمت تقابلی آشکار و بحرانی شدن روابط دو کشور پیش رفت، اکنون این پرسش را پیش میکشد که تنشزدایی اخیر چه تأثیراتی میتواند در قلمرو چنین رقابتهای ژئوپلتیکی بر جای بگذارد؟
گرههای کور سیاست خارجی عربستان
یکی از مهمترین مولفهها در رسیدن ایران و عربستان سعودی به نقطه کنونی و بازسازی روابط دیپلماتیک، مقاصد و انگیزههای دو طرفهای بوده که از قضا برای طرف سعودی ردپای پرونده رقابتهای ژئوپلتیکی حضور پررنگی داشته است و در واقع عربستان برای رهایی از گرهها و بن بستهای سیاست خارجی تهاجمی حاصل از دیدگاههای نسل جدید رهبران سعودی بویژه در اشتباه تاریخی ورود به باتلاق جنگ یمن به ضرورت مذاکره و مساعدتجویی از تهران پی برد.
سعودیها در سالهای اخیر در عمده رفتارهای تخاصمآمیز نسبت به رقبا ناکام رقابت بودهاند که عقبنشینی از محاصره قطر، ناکامی در تغییر نظام سوریه، شکست در جنگ یمن و بینتیجه ماندن تلاشهایش در لبنان برای تضعیف مقاومت نمونههایی از این دست میباشد. از این حیث اگرچه به طور قطع نمیتوان از تأثیرات توافق تنشزدایی اخیر میان تهران و ریاض بر روند تحولات پروندههای رقابت منطقه ای میان دو کشور سخن گفت اما کمرنگ شدن دیدگاه تخاصمآمیز در روابط دوجانبه میتواند در اصلاح رویههای تنشآفرینی که صلح و ثبات منطقه ای در دوران پرالتهاب کنونی را به مخاطره انداخته است، تأثیرگذار باشد.
تقویت دیپلماسی و همکاریهای منطقهای
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به واسطه مختصات تاریخی، ژئوپلتیکی، ایدئولوژیک، نظامی و اقتصادی دو قطب مهم و تأثیرگذار در سطح منطقه ای و جهان اسلام محسوب میشوند و به همین دلیل نوع روابط دو کشور مولفه ای مهم در ارتقا و یا نزول نظام همکاریهای منطقهای و کاربردپذیری دیپلماسی در رسیدگی به بحرانها، حل و فصل اختلافات، تنظیم روابط دو جانبه و چندجانبه و پیشبرد منافع جمعی در حوزههای مختلف میباشد. عربستان سعودی در برخی از مهمترین سازمانهای منطقه ای و بینامنطقه ای همانند شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب نقش آفرینی پررنگی دارد که جمهوری اسلامی همواره خواهان روابط پایدار، با احترام متقابل و بر مبنای منافع و همکاریهای مشترک با آنها بوده است و در طرف مقابل ایران رهبری محور مقاومت و اکنون عضویت رسمی در بلوک اقتصادی شانگهای را دارد که برای سعودیها بسیار حائز اهمیت است. از طرفی نیز وزن منطقه ای دو کشور از سوی سایر کشورها برای تنظیم روابط با هر کدام غیرقابل چشمپوشی است؛ به طور مثال در ماجرای تصمیم ریاض به بستن سفارتخانه اش در تهران، مقامات سعودی فشار زیادی به دیگر کشورهای عربی برای انجام اقدام مشابه و همچنین سازمانهای عربی برای اتخاذ موضع تند علیه تهران اعمال نمودند. یا در مثال مهم دیگر میتوان به منافع کشورهای میانجیگر سالهای اخیر همانند پاکستان، قطر، عراق و چین از بازسازی روابط دوجانبه تهران- ریاض اشاره کرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تنشزدایی اخیر و بازساری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان در تقویت دیپلماسی و همکاریهای منطقه ای تأثیرگذار باشد.
ضربه به بلوکسازی منطقهای آمریکایی- صهیونیستی
اما بعد دیگر مهم تأثیرات ژئوپلتیکی توافق میان ایران وعربستان را باید در به حاشیه رفتن طرح بلوکسازی منطقهای مدنظر آمریکا و رژیم صهیونیستی بر موج تداوم و تشدید تنش میان ایران و کشورهای عربی دنبال کرد. چنین سناریویی در سالهای اخیر بارها از سوی تحلیگران به عنوان بدیل سیاست منطقه ای چند دههای آمریکا پس از افول هژمونی این کشور در جهان و به تبع آن کاهش حضور نظامی در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس مطرح شده است تا واشنگتن بتواند از طریق ابزار ایرانهراسی به ترویج عادی سازی میان اعراب و رژیم صهیونیستی و ایجاد بلوک منطقه ای عبری- عربی برای حفظ ساختار امنیتی منطقه با محوریت منافع صهیونیستها و پیشبرد منافع سیاسی و اقتصادی خود بهره ببرد.
در این عرصه نیز طی سالهای اخیر علی رغم تن دادن برخی کشورهای عربی کم تأثیر به عادیسازی روابط با صهیونیستها، اما این توطئه آمریکایی- صهیونیستی با وجود اهتمام ایران به حفظ و تقویت روابط نزدیک با کشورهای عربی همسایه و منطقه به جایی نرسید و به طور حتم در پی تنشزدایی میان تهران و ریاض این توطئه بیش از پیش به حاشیه خواهد رفت.