سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
گزارش
در جریان نشست «بررسی رخدادهای مهم امنیتی اخیر در سرزمین های اشغالی فلسطین» مطرح شد:

صبرراهبردی سوریه دربرابرتل آویو پایان یافته/جریان مقاومت «معامله قرن» را به شکست کشاند

چهارشنبه 15 ارديبهشت 1400
صبرراهبردی سوریه دربرابرتل آویو پایان یافته/جریان مقاومت «معامله قرن» را به شکست کشاند
علیرغم گذشت 125 سال از این توطئه و 73 سال از اشغال سرزمین مقدس و طرح های مختلف برای محو موضوع فلسطین، اهداف غرب و صهیونیسم به طور کامل حاصل نشده و مقاومت مسلمانان و به خصوص مقاومت فلسطینی ها در برابر این طرح کم رنگ نشده  و ما امروز شاهد برگ های جدیدی از سوی مقاومت فلسطینی و از سوی جهان اسلام در برابر این طرح خائنانه هستیم.

به گزارش الوقت، نشست رسانه ای «بررسی رخدادهای مهم امنیتی اخیر در سرزمین‌های اشغالی فلسطین»  با سخنرانی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا جناب آقای  «سعدالله زارعی» در موسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور با حضور اصحاب رسانه و مطبوعات برگزار شد. 

در ابتدای این نشست رئیس «موسسه اندیشه سازان نور» ضمن خیر مقدم به حاضران و اهالی رسانه و تسلیت به مناسبت ایام شهادت امام علی (ع)، فرا  رسیدن روز قدس را بسیار مهم عنوان کردند.

زارعی در این نشست گفت : در ارتباط با روز قدس و مساله فلسطین باید گفت فلسطین طی یک توطئه بین المللی با همکاری انگلیس، فرانسه و امریکا به اشغال در آمد. در واقع یک طرح بین المللی پشت اشغال فلسطین در سال 1948 وجود داشت. این توطئه فرایندی بود که از سال 1897 یعنی در جریان برگزاری کنفرانس بال در کشور سوییس اغاز شد  و حدود 51 سال بعد به اشغال فلسطین توسط جریان صهیونیسم یا صهیونیسم غربی در آمد. از آن زمان به بعد هم در طول این دوران یعنی از 1948 تا کنون که یک دوره 73 ساله محسوب میشود، فلسطین با حمایت پی در پی و متداول غرب در اشغال صهیونیسم های افراطی باقی مانده و جهان اسلام در طول این دوران یعنی از سال 1897 تا کنون در معرض یک توطئه پیچیده، فشرده و منسجم جهانی قرار گرفته است.

می توان گفت همین دلیل است که مقاومت از سوی مسلمانان استمرار پیدا کرده و در نقطه مقابل آن شرارت غربی ها برای تداوم اشغال این سرزمین با همان شدت و حدت اول باقی مانده است. غرب هنوز هم به طور کامل پای این اشغال بشدت ضد انسانی مانده و شاید این مورد یکی از استثنایی ترین مواردی است که تاریخ شاهد آن است که  125 سال موضوعیت خودش را برای غرب حفظ کرده و غربی ها بدون هیچ تردیدی در طول بیش از یک قرن در کنار این موضوع باقی مانده اند. این از حساسیت و اهمیت این مساله برای غرب حکایت میکند در حالی که در طول این دوران غربی ها با انواعی از موضوعات مهم دیگر مواجه بودند اما به مرور دیگر مسائل برای آنها کمرنگ شده و از کنار آن فاصله گرفتند. می توان گفت تنها موردی که غرب در آن یک وضعیت یکپارچه قرار دارد و گذشت زمان باعث تغییر در موضع مستحکم آنها نشده موضوع اشغال قدس شریف است. تعجب آور این است که در بین جوامع اسلامی دولتهایی پیدا میشوند که اهمیت این مساله را انکار میکنند و بدتر اینکه در کنار جریان اشغالگر غربی قرار میگیرند و به عنوان یک کارزار درونی جهان اسلام علیه فلسطین عمل میکنند.

نکته حائز اهمیت این است که  به موازات این که اشغال فلسطین و تاسیس رژیم جنایتکار صهیونیستی برای غربی ها یک امر غیر قابل چشم پوشی است و روی این حمایت اصرار دارند از این طرف هم مقاومت در برابر این طرح خائنانه غربی علیه امت اسلامی مورد تاکید گروه های مقاومت است و برای این گروه ها فلسطین یک مساله غیر قابل فراموشی است.

لذا می بینم علیرغم گذشت 125 سال از این توطئه و 73 سال از اشغال سرزمین مقدس و طرح های مختلف برای محو موضوع فلسطین، اهداف غرب و صهیونیسم به طور کامل حاصل نشده و مقاومت مسلمانان و به خصوص مقاومت فلسطینی ها در برابر این طرح کم رنگ نشده  و ما امروز شاهد برگ های جدیدی از سوی مقاومت فلسطینی و از سوی جهان اسلام در برابر این طرح خائنانه هستیم وقتی ما به صحنه سیاسی نگاه میکنیم میبینیم که اسراییلی ها علیرغم اینکه 73 سال از تاسیس نامبارک رژیمشان در این سرزمین مقدس میگذرد اما هنوز در وضعیت تثبیت قرار نگرفته اند و هنوز با تکانه های بزرگ سیاسی و امنیتی مواجه اند. از سال 2019 که انتخابات پارلمانی یا کنست برگزار شده اسراییلی ها درگیر تشکیل یک کابینه پایدار هستند. یعنی ظرف دو سال چهار انتخابات پارلمانی برگزار کرده اند و هر بار نتیجه انتخابات را بعد از چند ماه باطل کردند و انتخابات دوباره برگزار کردند. همین امروز هم دوره زمانی که در اختیار نتانیاهو برای تشکیل کابینه جدید قرار گرفته بود به پایان رسید و باز صحبت سر این است که رییس جمهور رژیم غاصب اسراییل فرد دیگری را برای تشکیل کابینه معرفی کند که اگر معرفی کند عملا وی قادر به بدست آوردن اجماع برای تشکیل کابینه نخواهد شد و اسراییل ممکن است به ناگزیر پنجمین انتخابات پارلمانی را در این فاصله برگزار نماید. معنای  این کنش سیاسی آن است که رژیم صهیونیستی در درون جامعه یهودی هم به وضعیت تثبیت نرسیده و آشوب ها و مشکلات داخلی اسراییل را تهدید میکند.

 علاوه بر این اسراییل با مشکلات بزرگ سیاسی و امنیتی در درون سرزمین یعنی در مواجه با فلسطینی ها و در محیط منطقه ای در مواجه با مسلمانان روبرو است. نگاه کنیم ببینیم در فاصله 24 فروردین ماه تا ششم اردیبهشت ماه یعنی در یک دوره 12 روزه رژیم اشغالگر با چه حوادث پی در پی امنیتی مواجه بوده است.

در محیط خارجی حمله پی در پی به نفتکش های اسرائیلی در منطقه که بیش از سه مورد حمله به نفتکش های این رژیم از جمله در فجیره و همچنین در دریای سرخ اتفاق افتاده و در واقع جریان روابط و تجارت خارجی اسراییل را بشدت تهدید کرده است. بعد از آن ماجرای تاسیسات حساس نظامی تومر در اطراف تل آویو است. در آنجا ما شاهد یک انفجار بزرگ در این تاسیسات حساس بودیم که البته اسراییلی ها ادعا کردند این یک اتفاق طبیعی و یک اشتباه داخلی بوده. ولی همه میدانند که تاسیسات تومر توسط انواعی از سامانه های دفاعی 52 B و گنبد آهنین و سیستم های دیگر حفاظت میشده و میلیاردها دلار (به روایتی بیش از سی میلیارد دلار )صرف ایجاد سامانه دفاعی از تل آویو و تاسیسات حساس نظامی تومر شده است. 

اتفاق بعدی  به فاصله سه روز ، حادثه شلیک موشک سوریه به تاسیسات امنیتی و اتمی دیمونا بود که قلب امنیت اسراییل محسوب میشود. البته اسراییلی ها تلاش کردند این حادثه را هم یک حادثه سطح پایین و عادی نشان بدهند و ادعا کردند که این موشک با هدف تهدید تاسیسات دیمونا شلیک نشده در تعقیب یک هواپیمای اف 16 اسراییلی بوده و به هواپیما اصابت نکرده و در فاصله سی کیلومتری تاسیسات دیمونا به زمین برخورد کرده است. یعنی موشک اشتباهی 250 کیلومتر مسیر را طی کرده و بعد در نزیکی تاسیسات اتمی دیمونا فرود آمده است.

رخداد بعدی حادثه بزرگ آتش سوزی در یکی از تاسیسات مهم در استان حیفا بود که باز این حادثه را هم  اسراییلی ها به حساب یک آتش سوزی عادی گذاشتند. این در حالی است که این آتش سوزی به قدری مهیب بود که تا مدت ها اسراییلی ها قادر به مهار آن نبودند و زمانی که این موارد کنار هم گذاشته میشود یک شرایط بحرانی و شکننده برای رژیم متصور است.

اگر بخواهیم تبیین بهتری از وضعیت سیاسی داخلی اسرائیل داشته باشیم باید گفت :در مورد ابتکار کنست که اخیرا مطرح شده است ، کنست تبلور جناح بندی های خارج از پارلمان در اسرائیل است، لذا احتمال اجماع به همان اندازه که خارج از کنست مقدور نشده به همان میزان در کنست محقق نخواهد شد. در این وضعیت نتانیاهو هم پیشنهاد کرده است حالا که سیستم در اسراییل به بن بست رسیده کار انتخاب نخست وزیر به خود مردم واگذار شود و نخست وزیر با رای مستقیم مردم انتخاب شود که این وضعیت در واقع اعلام رسمی شکست سیستم اداره اسراییل است این در حالی است که اسراییلی ها در طول دهها سال گذشته یکی از بزرگترین امتیازات خودشان را در کل دنیا و بخصوص در منطقه خاورمیانه داشتن یک سیستم هوشمند پیشرو انتخاباتی می دانستند که انتخاب مسوولین در یک فرآیند بسیار طبیعی و فعال رخ میدهد. این اعتراف به شکست سیستم در واقع  هزینه اش برای اسراییلی ها بسیار بسیار بالاست و چه نخست وزیر با رای مستقیم صهیونیستها انتخاب بشود چه پارلمان این کار را انجام بدهد و چه رییس جمهور بخواهد فرد جدیدی را معرفی کند در سه حالت بحران سیاسی در داخل رژیم اشغالگر قدس استمرار پیدا میکند و این یک مساله بسیار مهمی است.

در کنار این مساله ما شاهد گسترش گروه های مقاومت در  سطح منطقه علیه اسرائیل هستیم. از یمن تا عراق از سوریه تا لبنان و مابقی گروه های مقاومت نوپدید که دارای ابتکار عمل هستند، یعنی فرزندان شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی به صحنه آمدند و در حال تمرین هستند و تمرین داخلی انجام شده است. جنگ با داعش یک جنگ پارتیزانی و نامتقارن بود و جنگ آینده با اسراییل جنگی از این نوع خواهد بود. بنابراین مقاومت با دشمنی سرسخت تر و دشمنی  اسراییلی که آموزش دیده و تمرین کرده روبروست. هم اکنون این گروهها  در حال گسترش هستند و مترصد فرصت برای ایفای نقش و وظیفه خود در قبال فلسطین هستند.

بعضی از تحلیل گران با نگاه به بعضی از مانورهای کم عمق سیاسی یا امنیتی اسرائیل گمان میکنند که اسرائیل در این پرونده فلسطین و در پرونده منطقه دست بالاتر را دارد مثلا عکس یادگاری نتانیاهو با وزیر خارجه بحرین یا عکس یادگاری نتانیاهو با وزیر خارجه امارات یا عکس یادگاری نتانیاهو با وزیر خارجه سودان این برای برخی تحلیلگران خیلی جذاب به نظر می آید در حالی که باید پرسید جایگاه بحرین، امارات و سودان در فلسطین و کل پرونده منطقه ای چه بوده است. این کشورها در هیچ پرونده ای تاثیرگذار نبوده اند که اکنون یک گفتگوی سیاسی یا یک توافق سیاسی بتواند قدرتی برای اسراییلی ها فراهم کند یا بعضی ها استناد میکنند به بعضی از حملاتی که اسراییلی ها در سوریه به تاسیسات سوری یا حزب الله انجام میدهند یا این که برخی حملات اسرائیل به تأسیسات سوری و حزب‌الله در سوریه را بسیار بزرگ نشان می‌دهند، در حالی که این جای سوال است که از سال‌های 2011 تا کنون تعداد این حملات که کمتر از 300 مورد بوده چه تأثیری بر پرونده سوریه داشته است؟ آیا این حملات به تغییر جایگاه سوریه در منطقه منجر شده است؟ آیا این حملات به ائتلاف و هم‌پیمانی سوریه با جمهوری اسلامی ایران آسیبی رسانده است؟ آیا استراتژی مقاومت در سوریه تغییر کرده؟ آیا رفت و آمد و حضور ایران در سوریه تغییری کرده است؟ آیا توافقات میان سوریه و ایران متزلزل شده یا دائم در حال گسترش است و ابعاد جدیدی می‌یابد؟

در واقع اقدامات و تحرکات رژیم صهیونیستی تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی این رژیم است تا جامعه یهودی داخل کمی آرام تر شود، چون طی یک سال گذشته تقریباً هر روز تل‌آویو شاهد اعتراضات مردمی بوده است. در واقع رژیم صهیونیستی در تلاش است به جامعه یهودیان القاء کند که اگرچه افسانه امنیتی اسرائیل شکست خورده، اما اسرائیل در حال بازتولید شرایط و سیستم امنیت منطقه ای خود است. گرچه چنین چیزی واقعیت ندارد و تلاش اسرائیل نمی‌تواند واقعیت سوریه، ایران، یمن و مقاومت فلسطین و عراق را تغییر دهد. لذا آینده امنیتی اسرائیل دچار تهدید قرار گرفته و هر روز نیز امید به بهبود امنیت و آینده بهتر کمتر می‌شود. آخرین نظرسنجی‌ها حاکی از آن است که فقط در فاصله زمانی 2019 تا 2021 یعنی در یک دوره‌ دو ساله، 26 درصد از میزان اعتماد شهروندان صهیونیست به رژیم اسرائیل کاهش یافته است. این در حالی است که در سال 2019 میزان اعتماد جامعه 57 درصد بوده و حتی این عدد نیز کاهش یافته است و دائم ما شاهد این سیر نزولی اعتماد در اسرائیل هستیم.

در کنار گسترش فضای بی‌اعتمادی در داخل مناطق اشغالی نسبت به این رژیم و افزایش تهدیدات امنیتی علیه اسرائیل، شاهد افزایش اعتماد به نفس فلسطینی‌ها، انسجام داخلی و امید بیشتر به دریافت حمایت منطقه‌ای و افزایش تحولات معطوف به حمایت از فلسطینی‌ها در محیط منطقه‌ای هستیم.

حمله به مراکز صهیونیستی در قدس در ازای حمله به جوانان فلسطینی قدس

سعدالله زارعی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به شکل‌گیری انسجام در داخل فلسطین گفت: آقای اسماعیل هنیه در سخنرانی خود اعلام کرد که اگر اسرائیلی‌ها جوانان فلسطینی قدس را مورد حمله قرار دهند، ما دست بسته نخواهیم بود و مراکز صهیونیستی در قدس را مورد حمله قرار می‌دهیم.

یعنی شبه جزیره ایجاد شده از سوی صهیونیست‌ها که نوار غزه و کرانه باختری، اردوگاه‌های خارجی و مناطق محاصره شده در سال  1948 را شامل می‌شود و هرکدام جدا از هم بوده‌اند، اما امروز این قطعات در کنار هم قرار گرفته‌اند و به هم پیوستن فلسسطینی‌ها که با انتفاضه شروع شد و تبدیل به ساختارهایی مانند کتائب فلسطینی شد، امروز زمزمه پیوستن این قطعات به هم نیز به گوش می‌رسد. در صورتی که این بخش‌ها به هم بپیوندند، ما شاهد جمعیت 14 میلیونی فلسطینی‌ها خواهیم بود. این در حالی است که جمعیت یهودیان ساکن در فلسطین را حدود 8.5 میلیون نفر اعلام کرده‌اند. اگرچه این عدد نیز بسیار بیشتر از واقعیت است، زیرا این عدد شامل افراد دو تابعیتی هم می‌شوند که سال‌هاست از فلسطین فرار کرده و به آمریکا و اروپا رفته‌اند و عضو فعال یهودی در این سرزمین نیستند. لذا صحبت از 14 میلیون فلسطینی است که اگر این بخش‌ها یک ارتباط سیاسی، جغرافیایی، نظامی و عملیاتی بین نواره غزه و کرانه باختری ایجاد شود، اسرائیلی‌ها نمی‌توانند در برابر این وضعیت تحمل داشته باشند و خواهند شکست. در نظر بگیرید که غزه تصمیم بگیرد که شهرک‌های یهودی‌نشین قدس یا کرانه باختری را مورد حمله قرار دهد، در این شرایط حفظ امنیت این شهرک‌نشینان عملی نیست. حتی اگر اتصال این قطعات به صورت راه محقق نشود، در عمل این اتصال اتفاق افتاده و این ارتباط کمر رژیم صهیونیستی را خواهد شکست و ما در آن زمان در صورت وجود این ارتباط، با فلسطین شمالی و جنوبی روبرو هستیم و در عمل ادبیات سیاسی نیز درباره فلسطین تغییر خواهد کرد.

تغییر استراتژی سوریه در برابر رژیم صهیونیستی

نکته دیگر اینکه واکنش سوریه به اسرائیل و حمله به دیمونا نشان داد که خویشتنداری سوریه رو به پایان است .  تا کنون اسرائیلی‌ها عملیات می‌کردند و برخی هواپیماهای اسرائیلی پس از عملیات متواری می‌شدند و برخی موشک‌ها نیز رهگیری می‌شد. اما شلیک سوریه به سمت دیمونا علامت روشنی است که سوریه آرام آرام در حال تغییر استراتژی در برابر رژیم صهیونیستی است. این همان چیزی است که فرمانده ارشد نظامی صهیونیستی خطاب به مسئولان این رژیم اعلام کرد که وضعیت سوریه بدون تغییر نخواهد بود و به زودی صبر اسد به پایان می‌رسد و استراتژی سوریه تغییر خواهد کرد و آن‌گاه نمی‌توان در برابر استراتژی سوریه حتی به شهروندان اسرائیلی پاسخ داد! امروز نشانه‌های این تغییر مشاهده می‌شود و این می‌تواند صفحه امنیتی میان اسرائیل و سوریه را دگرگون کند.

پایان طرح معامله قرن

مسئله آخر این که حوادث هفته های اخیر نشان داد که استراتژی مقاومت، ضربه در برابر ضربه و طرح در برابر طرح است. امروز می‌توان با تاکید اعلام کنیم بعد از گذشت دو یا سه سال از طرح معامله قرن ،عمر این طرح به پایان رسیده و از دستور کار خارج شده و دوباره آمریکایی‌ها طرح دو دولتی را روی میز گذاشته‌اند. سوال این است که چه کسی و یا چه کسانی و یا چه کشورهایی این طرح خائنانه را که بسیار روی آن سرمایه‌گذاری شده بود، با شکست روبرو کردند؟ آیا بحرینی‌ها و یا اماراتی ها و یا سودان و سعودی باعث شکست طرح معامله قرن شدند، یا این کشورها با این خیانت همراه شدند؟ آیا جریان سازش‌گر در داخل فلسطین طرح معامله قرن را به شکست کشاند؟ در حالی که محمد دحلان و افراد مانند او همراه این طرح بودند. حتی اتحادیه عرب هم موضع صریح و روشنی در برابر این طرح نداشت. آنچه باعث شکست معامله قرن شد، جریان مقاومت در فلسطین و محیط منطقه‌ای و بیرونی بود و نشان داد که وقتی فلسطینی‌ها و جریان مقاومت و کشورهای منطقه‌ای از استراتژی ضربه در برابر ضربه و طرح در برابر طرح استفاده کنند، هر طرح خائنانه‌ای درباره فلسطین به شکست خواهد رسید، همان گونه که از اول انقلاب همه طرح‌هایی که (بیش از 26 طرح ) سازش‌گر غربی و عربی و سازمان ملل ارائه دادند با مقاومت انقلاب اسلامی و جریان مقاومت با شکست روبرو شد. به طوری که امروز فلسطینی‌ها تهدید‌کننده اسرائیل هستند لذا در چهل و دومین سالگرد روز قدس افقی برای فلسطین ایجاد شده که مورد حمایت ملت‌ها و دولت‌ها قرار دارد، کما این که چندین دولت نیز هم اکنون پشت طرح مقاومت هستند و در آینده نیز مقاومت مسلحانه و همه‌جانبه خواهد توانست تحولات را به نفع فلسطینی‌ها تغییر دهد. امروز باید گفت که فلسطین با مقاومت برخواهد گشت و پیروز خواهد شد و در آن وقت اعلام خواهیم کرد که جهان اسلام باردیگر پوزه جهان استکبار را به خاک مالیده است.

تگ ها :

نشست رخداد مهم امنیتی سرزمین اشغالی فلسطین

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

این شهید پسردایی ۱۵۰ افغانستانی بود!

این شهید پسردایی ۱۵۰ افغانستانی بود!