هفته خلع سلاح تنها چیزی بیش از نام و عنوان نیست چرا که در عمل ما نه تنها شاهد خلع سلاح جهانی طی 5 دهه گذشته نبودهایم، بلکه فراتر از آن امروز در پرتو سیاستهای رقابت جویی آمریکا و غرب شاهد گسترش تسلیحات هستهای در سطح جهانی میباشیم
به گزارش الوقت در تقویم جهانی هفته آخر ماه میلادی اکتبر (24 تا 30) تحت عنوان «هفته جهاني خلع سلاح و توسعه » نام گذاری شده است. نامگذاری این هفته با توجه به آن صورت گرفته است که یکی از اهداف تاسیس سازمان ملل متحد پاسداشت صلح جهانی میباشد.
به همین منظور در مقدمه منشورسازمان ملل متحد آمده است : "ما مردم ملل متحد با تصمیم به محفوظ داشتن نسل های آینده از بلای جنگ که دو بار در مدت یک عمر انسانی افراد بشر را دچار مصائب غیر قابل بیان نموده و با اعلام مجدد ایمان خود به حقوق اساسی بشر و به حیثیت و ارزش شخصیت و تساوی حقوق بین مرد و زن و همچنین به ملت ها اعم از کوچک و بزرگ و ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت و احترام به الزامات ناشی از عهد نامه ها و سایر منابع حقوق بین المللی و کمک به ترقی اجتماعی و شرایط زندگی بهتر با آزادی بیشتر و برای نیل به هدف هایی چون تساهل ، مدارا کردن و زیستن در حال صلح بایکدیگر و به منظور متحد ساختن قوای خود برای نگهداری صلح و امنیت بین المللی و قبول اصول و ایجاد روش هایی که عدم استعمال نیروی سلاحها را جز در راه منافع مشترک تضمین نماید و...مصمم شده ایم که برای تحقق این مقاصد تشریک مساعی نماییم . "
با این توضیح همه ساله از 24 تا 30 اکتبر به عنوان هفته جهانی خلع سلاح گرامی داشته می شود که این نامگذاری بدان دلیل است که بی شک ایجاد جهانی بر مبنای همزیستی مسالمتآمیز میان ملتها و کشورها از جمله آرزوهای بشر امروزی است.
هدف سازمان ملل کنترل تسلیحات است نه خلع سلاح
منشور ملل متحد صراحتا به جایگاه و اهمیت خلع سلاح اشاره می کند. اما علاوه براین، بارها در پرتو ارتباطی که بین این مفهوم با مقوله صلح و امنیت بین المللی برقرار کرده است، این نهاد، وجود تسلیحات را تأیید می نماید.
در بند دوم مقدمه منشور بر «رفق و مدارا کردن و زیستن در حال صلح با یکدیگر با یک روحیه حسن همجواری و به متحد ساختن قوای [نظامی] خود برای حفظ صلح و امنیت بین المللی و به قبول اصول و ایجاد روش هایی که عدم استفاده از نیروهای مسلح را جز در راه منافع مشترک [ملل متحد] تضمین نماید» تأکید می ورزد.
می شود نتیجه گرفت از نظر واژه شناسی، منشور ملل متحد به خلع سلاح و تنظیم تسلیحات اشاره کرده و از این دید، مفهوم کنترل تسلیحات جایگاهی روشن در این منشور ندارد.
با این حال، با تحلیل ادبیات منشور و واقعیات پس از اجرای آن و فعالیت سازمان ملل متحد خواهیم دید که خلع سلاح مورد نظر منشور چیزی جز«کنترل تسلیحات»نبوده و نیست. چرا که اگر در پرتو مفهوم صلح و امنیت بین المللی (برایند تلویحی) بتوان آرمان جهان عاری از سلاح را دنبال نمود ولی منشور صراحتا وجود حداقلی از تسلیحات را نه تنها قبول کرده و پذیرفته بلکه لازمه حفظ صلح و امنیت بین المللی (یعنی هدف اصلی ملل متحد) دانسته است.
بر اساس منشور لزومی ندارد که تمامی سلاح ها برای همیشه ممنوع باشند. اما تکوین مفهوم «خلع سلاح عمومی و کامل» در رویه مجمع عمومی سبب شده است که تعارض هایی نظری در این حوزه پدید آید.
درواقع با توجه به تاکید «کنترل تسلیحات» بجای «خلع سلاح» در منشور ملل متحد، میتوان نتیجه گرفت که قدرت های غربی با قانونی که وضع کردند خودشان را محق نقض آن هم کرده اند و اختلاف تعابیر و غیر شفاف بودن معانی حاکی از این نتیجه است. باری اگر این ظرفیت قانونی هم برای خودکامگی این قدرت طلبان وجود نداشت با قلدری تمام قانون را زیر پا میگذاشتند و شاید همه فرایند خلع سلاح جهانی به همان مجسمه مقابل سازمان ملل ختم شود.
افزایش رقابت تسلیحاتی جهانی با آمریکای ترامپ
یکی از موضوعات مهم روابط بین الملل طی یک دهه خیر افزایش نگرانی های جهانی از به راه افتادن رقابت تسلیحاتی در جهان بویژه از سوی قدرتهای بزرگ میباشد. این روند با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا به طور چشمگیری افزایش داشته است و اساساً کاخ سفید در حال دامن زدن به این رقابت تسلیحاتی است. افزایش موج ارسال سلاح به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و تشدید ماجراجوییهای نظامی آمریکا از افغانستان و سوریه و آسیای میانه گرفته تا شرق آسیا و شرق اروپا چشم اندار تیره و تاری از پرداختن به اولویت مبحث خلع سلاح ارائه میدهد. در همین رابطه دولت ترامپ به تازگی با خروج از «پیمان منع کاربرد تسلیحات میانبرد» در عمل استراتژی خود را بر توسعه تسلیحات هستهای قرار داده و در این شرایط روشن است که رویکرد آمریکا تا چه میزان میتواند به عنوان تهدیدی علیه امنیت جهانی به شمار رود.
حتی برخی کارشناسان نظامی تندرو آمریکا اما پا را فراتر از گزارش فارن پالسی میگذارند و میگویند که زرادخانه اتمی آمریکا ابزاری برای برقراری صلح در جهان به شمار میرود!
به نوشته مجله فارن پالسی، کاهش کلاهکهای اتمی به تنهایی منجر به صرفهجویی در هزینههای دولت آمریکا نخواهد شد. چرا که هزینه تسلیحات اتمی در زیرساختهای آن است. در عوض کلاهکهای اتمی تقریبا مجانی در میآیند. علاوه بر این، کاهش تعداد تسلیحات اتمی ایالات متحده میتواند موجب افزایش کوتاه مدت بودجه شود. کاهش اندازه زرادخانه به معنای بیرون کشیدن موشکها از آشیانهها، خنثیسازی کلاهکها و لغو ماموریت و خنثیسازی تاسیسات اتمی است وهمه اینها هزینهبر است.
فارن پالسی، افزون بر ارائه ادله اقتصادی برای به صرفه نبودن خلع سلاح اتمی آمریکا، از ارائه ادله سیاسی و امنیتی منطبق بر رویکردهای تبلیغی علیه ایران مبنی بر لزوم حفظ زرادخانههای اتمی آمریکا نیز فرو گذار نمیکند.
از سوی دیگر تناقض میان رفتار و مواضع کشورهای اروپایی در موضوع خلع سلاح به چشم میخورد. این کشورها که همواره برای تحت فشار قرار دادن دولتها و کشورهای مستقل موضوع لزوم کنترل تسلیحات را مطرح میکنند اما خود در عمل هیچ گونه تعهدی در این زمینه را نپذیرفته و با تمام توان در زمینه تحقیق، تولید، توسعه و فروش تسلیحات به دیگر کشورها بویژه دولتهای متحد و غیردموکراتیک فعالیت میکنند که برای مثال میتوان به کشور عربستان سعودی به عنوان مشتری پروپاقرص سلاحهای غربی اشاره کرد که نزدیک به 4 سال است که به کشتار بیرحمانه غیرنظامیان در یمن از جمله کودکان و زنان میپردازد اما این دولتها جز در حرف هیچ اقدامی برای متوقف کردن ماشین جنگی متجاوزین سعودی و اماراتی در یمن انجام ندادهاند.
واشنگتن حامی تلآویو در گسترش تسلیحات هستهای
بیتردید بخش مهمی از مسئله خلع سلاح در جهان امروز لزوم چاره اندیشی برای سلاح های کشتار جمعی میباشد و چالش برانگیزترین بخش از سلاح های کشتار جمعی در حال حاضر سلاح های هستهای هستند که در تنها در اختیار تعداد معدودی از دولتها شامل آمریکا، روسیه، بریتانیا، فرانسه، چین، هند، پاکستان، کره شمالی و رژیم صهیونیستی می باشد. نگرانی از درگرفتن جنگی هستهای و ویرانگر برای جهان موجب شد که طی دهههای گذشته کنوانسیونها و توافقات بینالمللی مختلفی برای جلوگیری از اشاعه سلاح های هسته ای منعقد شود که پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (npt) مهمترین این کنوانسیونها میباشد. اما عملکرد قدرتهای غربی در این موضوع نیز دوگانه و بر اساس سیاسی کاری بوده است.
اولاً این قدرتها همواره از پذیرش خلع سلاح هستهای امتناع ورزیده و نه تنها حاضر به کاهش و از بین بردن سلاح های هسته ای خود نیستند بلکه به طور مداوم با صرف هزینه های گزاف اقدام به نوسازی و بروز کردن این سلاحها برای بالا بردن قدرت تخریب آنها میکنند. به طور مثال در تیرماه سال 1395 پارلمان انگلیس قانونی برای مدرنیزه کردن تسلیحات اتمی تریدنت به تصویب رساند. همچنین آمریکا در دوران ریاست جمهور باراک اوباما اعلام کرده بود که قصد دارد برنامه مقیاسی مدزنیزه سازی سلاح هسته ای پیاده کند و قرار بود برای این منظور تا سال 2026 مبلغ 400 میلیارد دلار تخصیص شود. این برنامه شامل بمب افکن های استراتژیک معاصر، زیردریایی ها، کلاهک های هسته ای استراتژیک و تاکتیکی و به ورزسازی کل تاسیسات زیربنایی نیروهای هسته ای این کشوراست.
ثانیاً اینکه آمریکا همواره یکی از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی در توسعه تسلیحات هستهای بوده است. از سال 1968، سالی که معاهدهNPT به اجرا درآمد، 189 کشور از این اقدام مثبت استقبال کردند و قصد خود را مبنی بر شرکت در آن اعلام نمودند، اما رژیم صهیونیستی با پشتیبانی آمریکا از قبول آن سر باز زد.
در سال 1969 دولت آمریکا پذیرفت که رژیم اسرائیل را جهت پیوستن به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای تحت فشار نگذارد مشروط بر اینکه این رژیم نیز برنامههای اتمی خود را کاملاً مخفیانه دنبال کند. هر دو طرف به تعهدات خود وفادار ماندند، اسرائیلیها تحت حمایت واشنگتن از پذیرش معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی سربا زده و با خیال آسوده برنامههای هستهای خود را به پیش بردند بهطوری که موفق شدند به یکی از قدرتهای عمده اتمی جهان امروز تبدیل شوند. آمریکا نیز در سازمانهای بین المللی همواره از اسرائیل حمایت کرده است؛ برای مثال در 22 سپتامبر 2006 کشورهای اسلامی با صدور قطعنامهای در آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص محکومیت برنامه اتمی اسرائیل و پیوستن آن به معاهده NPT با 89 رای به توافق رسیدند اما آمریکا و اسرائیل نسبت به این قطعنامه رأی مخالف دادند.
همچنین تاکنون قطعنامههای مختلفی در رابطه با محکومیت اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر نهادهای زیر مجموعه این سازمان صادر گردیده است اما به دلیل وتوی آمریکا، این قطعنامهها هرگز به اجرا درنیامدهاند.
در واقع اسرائیل عضو پیمانNPT نیست و بنا به گزارشات موجود حدود 200 کلاهک هستهای در اختیار دارد، اسرائیل به منظور اینکه سرزنشی متوجه سیاستهای هستهای آن نشود، سیاست ابهام را در خصوص زرادخانه هستهای خود که آن را مخفیانه و با همدستی غرب به دست آورده در پیش گرفته است.
عدم پذیرش پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و توفقنامههای مترتب بر آن توسط اسرائیل باعث شده است تا این رژیم متعهد به اعلام تمام تأسیسات هستهای و فعالیتهای خود در این حوزه نباشد، که به تبع آن موجب میشود، تمام تأسیسات اسرائیل مورد بازرسی قرار نگیرد.
استراتژی ابهام هستهای اسرائیل سیاستی عوام فریبانه است، زیرا جامعه بینالمللی از زرادخانه هستهای آن کشور و توانایی آن برای پرتاب سلاحهای هستهای، به خوبی آگاه میباشد. به هر ترتیب، گسترش این سلاحها در منطقه خاورمیانه به دلیل همراه شدن با مسائل امنیتی بنیادی در خاورمیانه و مواجهه با ساختارها و نهادهای تکامل نیافته در این منطقه بر میزان ترس و بیاعتمادی میافزاید و در نهایت موجب ناامنتر شدن منطقه خاورمیانه میگردد. در حال حاضر، همه کشورهای خاورمیانه به جزء اسرائیل عضوNPT هستند. همین مسئله موجب بروز نوعی احساس ناامنی و تنش در منطقه شده است.
در این شرایط به نظر میرسد هفته خلع سلاح تنها چیزی بیش از نام و عنوان نیست چرا که در عمل ما نه تنها شاهد خلع سلاح جهانی طی 5 دهه گذشته نبودهایم، بلکه فراتر از آن امروز در پرتو سیاستهای رقابت جویی آمریکا و غرب شاهد گسترش تسلیحات هستهای در سطح جهانی میباشیم.