الوقت- رئیس جمهوری افغانستان "اشراف غنی" در سفر روز سه شنبه مورخ 24/10/2017 به هند با مقامات بلند پایه این کشور درباره گسترش همکاریهای دوجانبه گفتوگو کرد. غنی در دیدار با نارندرا مودی نخست وزیر هند بر تعهد دوکشور افزایش تلاش ها در مبارزه با تروریسم تأکید کرد و در دیدار با وزیر خارجه هندوستان در مورد گسترش همکاری های اقتصادی سرمایه گذاری ترانزیت و مبارزه با تروریزم گفتگو نمود.
پس از اعلام راهبرد جدید "دونالد ترامپ" رئیس جمهور ایالات متحده برای افغانستان و جنوب آسیا که نقش هند در آن پر رنگ و تاثیر گذار می باشد، عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی حکومت و حدت ملی و صلاح الدین ربانی، وزیر خارجه افغانستان نیز در دو سفر جداگانه خود به هند، با مقامهای آن کشور در مورد روابط دو کشور به خصوص در زمینه فشار بر پاکستان، دیدار و گفتگو داشتند. همزمان با این تحولات، رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا در ادامه سفر دوره ای به پنج کشور منطقه غرب آسیا، وارد دهلی نو شد و با مقامات هندی گفتگو کرد. با توجه به اهمیت این موضوع، پایگاه خبری تحلیلی الوقت در گفتگوی با «دکتر نوذر شفیعی» کارشناس ارشد مسائل شبه قاره به بررسی موضوع و ابعاد این سفر پرداخته است که به شرح ذیل می باشد.
دلایل و اهداف سفر اشراف غنی به هند را در فضای کنونی چطور ارزیابی می کنید؟
به طور مشخص در استراتژی جدید آمریکا، دولت پاکستان به عنوان بخشی از مشکل افغانستان قلمداد شده و امریکایی ها مدعی هستند به رغم اینکه همکاری و کمک های فراوان از سوی آنها به پاکستان صورت می گیرد اما پاکستان همکاری صادقانه ای با آمریکا ندارد و همسو با سیاست های واشنگتن عمل نمی کند. بنابراین کاخ سفید در استراتژی جدید خود برای منطقه، تمرکز خود را در این مقطع بر روی پاکستان معطوف کرده است. هدف آمریکا در انزوا قرار دادن پاکستان و خارج کردن این کشور از جمع متحدان غیر ناتوی واشنگتن است تا بر این اساس بتوانند این کشور را حامی و پشتیبان تروریسم معرفی و قلمداد کنند.
چرا افغانستان برای این استراتژی و راهبرد جدید انتخاب شده است؟
از دیر باز تاکنون کشور افغانستان صحنه رویاروی و منازع قدرت های خارجی بوده است یعنی این قدرت ها کشور افغانستان را با توجه به بسترها و پتانسیل های لازم، فضای مناسبی برای تسوب حساب های فی ما بین خود با دیگر کشورها می دانند. از این رو آمریکا عرصه تحولات افغانستان را در جهت تسویه حساب با پاکستان یا موجاب کردن این کشور در همسو شدن با سیاست های منطقهای خود مناسب میدانند. لذا با رویکرد و استراتژی جدید خود در افغانستان اینگونه سفرها و اقدامات اجرایی را مدیریت میکنند.
منافع و رویکرد هند را از این موضوع چگونه میتوان تفسیر کرد؟
قاعدتا هند و پاکستان نمی توانند بر سر اختلافاتی مانند کشمیر رو در روی هم قرار گیرند. اما هندی ها بر اساس خط مشی یکی از اندشمندان رئالیست خود به نام "کاتیلا "، که متعقد است هر کشوری برای آنکه بتواند رقیب خود را از پای در آورد باید به کشورهای همجوار با آن کشور رقیب، نزدیک و روابط خود را با آنها گسترش و مستحکم کند تا بدین ترتیب بتواند با اعمال فشار رقیب خود را شکست دهد، راهبرد منطقه ای خود را تدوین کرده اند. از این منظر نیز هند با توسعه و روابط گسترده با ایران و کشورهای حوزه پیرامونی پاکستان -بویژه افغانستان- سعی بر آن دارد اولا این کشور را تحت محاصره و کنترل خود داشته باشد و ثانیا دسترسی و ارتباط پاکستان را به آسیای مرکزی از طریق افغانستان قطع نماید و فضا را برای قدرتنمایی خود مهیا سازد.
تاثیر این سفر بر آینده روابط دولت های افغانستان و پاکستان چگونه خواهد بود ؟
معمولا این سفرها روابط دو کشور را تیره خواهد کرد. به خصوص آنکه پاکستان از این سفر به عنوان باز شدن عرصهای جدید از جنگ نیابتی علیه خود برداشت میکند. لذا می توان انتظار داشت که در آینده شاهد تشدید منازعه در افغانستان و ناارامی ها بیشتر باشیم و هر چقدر که افغانستان به هند نزدیک تر می شود مفهوم و معنای آن وخیم تر شدن اوضاع در داخل افغانستان می باشد. لذا سفر به غنی به دهلی نو به معنای آری به هند و نه به پاکستان است.
و چشم انداز مناسبات پاکستان و آمریکا در آنیده را چطور ارزیابی می کنید؟
عملا این سفر یک اقدام و علامت اجرایی در قبال استراتژی امریکا در جنوب آسیا و افغانستان است و لذا گامی برای تنگ شدن حلقه محاصره پاکستان، پاکستان میداند که مورد هدف قرار گرفته و قطعا این موضوع، روابط این کشور با امریکا را تیره خواهد کرد. امریکا میخواهد با این اقدامات رفتار پاکستان را نسبت به طالبان تغییر بدهد اما به نظر می رسد پاکستان در بعضی از حوزه ها مانند طالبان دارای علایق و منافع حیاتی است و امریکا نمی تواند این شرایط را به پاکستان به راحتی تحمیل کند.همچنین باید اضافه کرد بحران افغانستان یک بحران چند لایه است و با برخورد شیوه های منطقی باید آن را حل کرد و متاسفانه تعارض منافع قدرت های بزرگ و منطقه ای، لایه های این بحران را پیچده تر کرده است و نمی توان با حذف یک متغیر آنرا حل کرد و این استراتژی عملا به جریحه دار کردن غرور مردم و دولت پاکستان منجر خواهد شد و از این به بعد باید شاهد ایجاد موانع گسترده در روند حضور امریکایی ها در افغانستان باشیم.