دولت های اروپایی علی رغم پیوندهای دیرینه با آمریکا، با توجه به پیامدهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی برهم خوردن توافق هستهای با ایران برای این قاره، رویکرد متفاوتی را نسبت به تلاش مقامات کاخ سفید برای لغو برجام اتخاذ کرده اند.
الوقت- با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، روابط اتحادیه اروپا و آمریکا در پی اختلافات بر سر موضوعات مهم بین المللی میان کاخ سفید و بروکسل رو به سردی گرایید. اهم این موضوعات تا کنون عبارتند از حمایت ترامپ از هواداران برگزیت در بریتانیا و به طور کلی حامیان جدایی از اتحادیه اروپا در جوامع اروپایی، مواضع ترامپ نسبت به روسیه و گرایش به سمت بهبود روابط با مسکو، درخواست ترامپ برای افزایش بودجه نظامی اعضای اروپایی ناتو و انتقادات وی به ناکارآمدی ناتو در دوران مبارزات انتخاباتی، انتقاد اروپا از ترامپ در موضعگیری علیه توافقنامه آب و هوایی پاریس که ترامپ آن را مورد انتقاد قرار داد، اختلاف بر سر نحوه برخورد غیردیپلماتیک و خطرناک ترامپ نسبت به کره شمالی و مسئله توافق هستهای با ایران. دلایل عدم همراهی دولتهای اروپایی با آمریکای ترامپ را می توان در مجموعهای از مولفههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی تبیین کرد که علی رغم پیوندهای موجود و گسترده میان آنها زمینه های بروز اختلاف میان متحدان را سبب شده است.
دولتهای اروپایی با آگاهی از سیاستهای جنگطلبانه دستگاه حاکمه جدید آمریکا که در پی بحرانآفرینی در مناطق مختلف برای بهرهبرداریهای سیاسی و توجیه حضور نظامی در سرتاسر جهان است، از تبعات تشدید بی ثباتی و جنگ در جهان بویژه در منطقه غرب آسیا واهمه دارند. برخی از مهمترین تبعات ناشی از گسترش ناامنی در جهان برای اروپا عبارتند از:
1- تروریسم
در دو دوره ورود نظامی غرب به رهبری آمریکا به افغانستان و عراق و بروز جنگ در این کشورها و همچنین پس از بروز بحران در سوریه و یمن و لیبی پس از سال 2011 که با مداخله آمریکا و متحدان منطقهای آن به بحرانی پیچیده و با ابعاد گسترده بدل شدهاند، جهان شاهد تولد و رشد گروههای تروریستی متعدد بود. این امر به چالشی مهم بویژه برای امنیت کشورهای اروپایی بدل شده است که تعداد زیادی از شهروندان عمدتاً مسلمانان این کشورها برای پیوستن به گروه های جهادی راهی سوریه و عراق شده اند. حملات تروریستی طی چند سال اخیر عمق خاک اروپا را نشانه رفته و این امر تاثیرات بسزایی بر سیاست و اقتصاد اروپا برجای گذاشته است. بالا بردن هزینههای امنیتی و بروز نارضایتی عمومی از دولتهای اروپایی و همچنین ایجاد شکاف اجتماعی بخشی از تبعات بروز این پدیده در نتیجه گسترش ناامنی و جنگ طی سالهای اخیر در غرب آسیا بوده است.
2- بحران مهاجران
یکی دیگر از تأثیرات گسترش بیثباتی و جنگ در جهان بر اوضاع سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی کشورهای اروپایی مسئله بحران مهاجرت و گسیل سیل عظیم مهاجران به سوی مناطق امن بویژه خاک اروپا میباشد. ورود مهاجران به اروپا مجموعهای از مشکلات را نیز با خود به همراه داشته است که تهدیدات امنیتی ناشی از نفوذ عناصر ترویستی به خاک اروپا در قالب مهاجران، هزینههای اقتصادی اسکان آنها و تضعیف انسجام اجتماعی در نتیجه اختلافات فرهنگی مهاجران با جامعه میزبان بخشی از آن است. در این رابطه تحلیلگران یکی از عمده ترین دلایل گسترش راستگرایی در جوامع اروپایی که بنیانهای همگرایی منطقهای اروپا در دو دهه اخیر را نشانه رفته است مسئله مهاجران می دانند که در تلفیق با بحران اقتصادی و گسترش حملات ترویستی موجبات جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) را فراهم آورد. بدون تردید با توجه به درهم تنیدگی اقتصادی کشورهای عضو اتحادیه در بیش از 2 دهه همکاری اقتصادی بر اساس تشکیل بازار مشترک اروپایی، جدایی عضو مهمی از این مجموعه نتایج زیانبار اقتصادی را برای منطقه یورو در پی داشته است که حصول توافق میان طرفهای مذاکرات خروج بریتانیا را تاکنون ناکام گذارده است.
در این شرایط یکی از مهمترین موارد اخیر ظهور اختلاف میان کشورهای اروپایی و دولت ترامپ مسئله توافق هسته ای با ایران بوده است. در حالی که پس از یک دوره چندین ساله انجام مذاکرات میان قدرتهای بین المللی و ایران نهایتاً در سال 2015 توافقنامه هستهای موسوم به برجام میان طرفین حاصل شد، پس از روی کار آمدن ترامپ وی با انتقاد از این معاهده بین المللی که دولت آمریکا نیز یکی از طرفهای امضا کننده آن بوده، به طور مداوم تهدید به خروج از آن کرده است. اگرچه دولت ترامپ تاکنون دو بار پایبندی ایران به تعهدات خود را تأیید کرده است اما وی طی هفتههای گذشته و با نزدیک شدن به موعد سوم تأیید سه ماهه در ماه اکتبر، تهدید کرده که دیگر پایبندی ایران به تعهدات خود را تأیید نخواهد کرد و ماندن دولت آمریکا در توافقنامه هستهای را به تصمیم کنگره خواهد سپرد.
این در حالی است که، سایر کشورهای عضو 1+5 و بویژه متحدان اروپایی ایالات متحده، بر لزوم تداوم برجام تأکید کرده و به مخالفت با موضع دولت آمریکا روی آوردهاند که در آخرین مورد از اعلام موضع رهبران کشورهای اروپایی در دفاع از توافق هستهای رو گذشته (چهارشنبه 19 مهر) ترزا می نخستوزیر بریتانیا در گفتگوی تلفنی با ترامپ بر تعهد مستحکم انگلیس بههمراه متحدان اروپایی در قبال توافق هستهای با ایران تأکید کرد». پیش از این نیز رهبران سایر کشورهای اروپایی موضعگیریهای مشابهی را اتخاذ کرده بودند. علل شکاف میان کشورهای اروپایی و آمریکا در مبحث توافق هستهای با ایران، به ملاحظات متعدد اروپا از لغو توافقنامه باز میگردد.
خطر گسترش تسلیحات هستهای
دیدگاه کلی دولتهای اروپایی در خصوص برجام تأثیر مثبت توافق هستهای با ایران در جلوگیری از اشاعه هستهای در سطح جهانی است. بدون تردید با توجه به گزارشات مختلف آژانس بین المللی اتمی از فعالیتهای هسته ای ایران در طول بیش از یک دهه گذشته که بر مسالمتآمیز بودن این فعالیتها تأکید دارد، دولت های اروپایی خطر اشاعه هستهای را در تلاش سایر دولتهای منطقه و رقیب ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای در صورت لغو این توافق میدانند. همچنین در صورت بروز چنین امری ضربهای مهلک بر تلاشهای دیپلماتیک برای کنترل تسلیحات هسته ای در سطح جهان وارد خواهد آمد زیرا دیدگاه دولتها نسبت به استحکام معاهدات بین المللی و پایبندی قدرتها به توافقات انجام گرفته را دچار خدشه خواهد کرد. در این مورد می توان مثال کره شمالی را ذکر کرد که در صورت از بین رفتن توافق هستهای با ایران، امکان موفقیت دیپلماسی برای خلع سلاح هسته ای این کشور به صفر خواهد رسید و اروپا به خوبی از این واقعیت آگاه است.
به خطر افتادن صلح بینالملل و تبعات آن
دولتهای اروپایی لغو توافق هسته ای را در راستای گسترش ناامنی و سستتر شدن پایههای صلح و امنیت در منطقه برآورد میکنند با توجه به اینکه هماکنون ایران از معدود کشورهای باثبات در منطقه است که در زمینه مبارزه عملی با گروههای تروریستی اروپا به همکاری آن نیازمند است.
بروز بحران انرژی
طبیعتاً با آغاز بحرانی دیگر در منطقه ژئواکونومیک غرب آسیا در نتیجه برهم خوردن توافق هستهای، با به مخاطره افتادن امنیت خطوط انتقال انرژی به بازارهای جهانی که یکی از ابزارهای دفاعی ایران میتواند باشد، قیمت نفت به شدت افزایش خواهد یافت و اقتصاد بین المللی که هنوز هم با تبعات بحران مالی سال 2008 دست به گریبان است، با شوکی دیگر رو به رو خواهد شد که این امر با توجه به نیاز عدیده اروپا به انرژی خاورمیانه در مقایسه با آمریکا که خود از تولیدکنندگان بزرگ نفت در جهان است به هیچ وجه مطلوب دولت های اروپایی نیست.
در مجموع میتوان عنوان کرد که دولت های اروپایی علی رغم پیوندهای دیرینه با آمریکا، با توجه به پیامدهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی برهم خوردن توافق هستهای با ایران برای این قاره، رویکرد متفاوتی را نسبت به تلاش مقامات کاخ سفید برای لغو برجام اتخاذ کرده اند.
حسین آرمند