الوقت_ با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002 ترکیه، تحولی مهم در سیاست خارجی ترکیه به وجود آمد. هم زمان با تغییر شرایط بین المللی پس از جنگ سرد و در پاسخ به نیازهای جدید منطقهای و بین المللی، سیاست خارجی ترکیه نیز دگرگون شد. آنکارا همه تلاش خود را به کاربست تا با ورود به عرصه های تعامل و همگرایی با نظام بین المللی، حوزه نفوذ سیاسی و اقتصادی را برپایه منافع خود در دو محور عمده گسترش دهد: نخست اینکه با الحاق به اتحادیه اروپایی ثابت کند به لحاظ تاریخی، راهبردی و اقتصادی به اروپا تعلق دارد و دوم اینکه با بهره گیری از موقعیت راهبردی خود در اروپا و قفقاز و آسیا و با ایجاد ساختارهایی مدرن و توسعه یافته و دردست گرفتن ابتکار میانجیگری در منازعات میان کشورهای همسایه، در چالشهای مهم منطقهای ایفای نقش کند.
اما هم زمان با نقش آفرینی هرچه بیشتر این طیف نوپا (حزب عدالت و توسعه) در عرصه سیاسی، ترکیه در ابتدای هزاره سوم تحولاتی مهم را در عرصه سیاست خارجی در تعامل با کشورهای هدف خود، اتحادیه اروپا و آمریکا شاهد بوده است. با توجه به تحولات جدید در عرصه سیاست خارجی ترکیه، که در دهه 1990، رویکرد غربگرایانه حاکم بر سیاست خارجی دوران جنگ سرد را ادامه داده همچنان نگاه این کشور به معادلات پیرامونی در راستای نگرش به غرب بوده است.
اما پس از کودتای نافرجام و برگزاری همهپرسی اصلاح قانون اساسی در ترکیه، کشورهای اروپایی درباره چشم انداز عضویت این کشور در اتحادیه اروپا مواضع متفاوتی اتخاذ کردهاند. با نتیجه همهپرسی ترکیه، دورنمای عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا کاملا از بین رفته است و با توجه به این نتیجه، آنکارا در پی دوری از ارزشهای به اصطلاح دموکراتیک و استانداردهای اروپا و حتی غرب حرکت می کند.
در همین رابطه نیز در سال هاي اخير به موجب آنچه در اجلاسيه ها و بيانيه هاي اخير ناتو به آن پرداخته شده است در حال حاضر مشكل اساسي كه اغلب اعضاي ناتو، از جمله تركيه با آن مواجه هستند تهديدات نامتقارن است. تهديداتي مشابه آنچه در سوريه رخ داد که گروه هاي تروريستي عمده ترين تهديداتي هستند كه كشورهاي عضو ناتو نیز از جانب آن در دنياي امروز احساس خطر مي كنند. پيمان امنيتي آتلانتيك شمالي يا ناتو خودش اعلام مي كند كه در مقابل اين تهديدات آمادگي و توانمندي ندارد. در نتيجه اين پيمان دچار محدوديت هايي است و كشورهاي عضو مجبورند به سمت جايگزين هايي بروند. همين امر باعث مي شود تركيه، به عنوان يكي از اعضاي ناتو هم به سمت قدرت هاي نظامي تمايل پيدا كند كه توانايي كمك به آنكارا براي مقابله با برخي تهديدهاي نامتقارن جديد را دارند، از جمله اين متحدان جديد، روسيه است كه نشان داده مي تواند در يكي از اصلي ترين نگراني هاي امنيتي تركيه، يعني سوريه، به صورت موثر عمل كند.
مساله ديگري كه وجود دارد اين است كه ناتو دچار آشفتگي ها و انشقاق دروني شده است. در راس اين تحولات دولت امريكا به عنوان بنيانگذار و مهم ترين عضو ناتو مطرح كرده است، دولت جديد اين كشور به رهبري دونالد ترامپ، معترض است كه چرا بار اصلي تامين هزينه هاي اين پيمان نظامي با ٢٨ عضو به تنهايي بر دوش امريكا و يكي دو عضو ديگر است. بر اساس تعهدات رسمي كشورهاي عضو اين پيمان نظامي هر كشور دست كم بايد دو درصد از درآمد ناخالص داخلي خود را به تامين هزينه هاي ناتو اختصاص دهد، اما خيلي از كشورهاي عضو از پرداخت كامل تعهدات خود طفره مي رفتند و تركيه هم تاكنون از پرداخت سهم خود سرباز زده است. واقعيت اين است كه همه مي خواهند از ناتو سواري مجاني بگيرند و الان دولت جديد امريكا مشخصا زير بار اين مسئوليت نمي رود.
در این شرایط بدبینیها بین ترکیه و دنیای غرب مدام درحال افزایش است.اما مهم ترين مساله در مورد تركيه اين است كه اين كشور به لحاظ سياست خارجی خود تجديدنظر كرده است و پيوستگي و اتحاد سابق با غرب براي دولت اين كشور اولويت ندارد. در نتيجه آنكارا به دنبال متحدان دیگری خارج از غرب مي گردد. كه يكي از اين کشور ها روسیه می باشد.
امضاي قرارداد موشك هاي اس-٤٠٠ به تنهايي نشانه شكاف تركيه با ناتو و غرب نيست. دو سال قبل هم شاهد بوديم كه تلاش نافرجام ديگري از سوي آنكارا براي خريد سامانه موشكي از چين صورت گرفت و بعد از آن در جريان سفر آقاي اردوغان به روسيه بحث همكاري روسيه در فروش تجهيزات و طراحي راكتورهاي هسته اي در تركيه مطرح شد. همه اينها نشان مي دهد با يك وضعيت جديد در نوع روابط ميان تركيه با ناتو، امريكا و اروپا شاهد هستيم. اما از هيچ يك از اين شواهد و تحولات نمي توان نتيجه گرفت كه اين عوامل در آينده به شكاف در ناتو يا جدايي تركيه از ناتو منجر شود. پيوندهاي راهبردي عميقي بين اين دو وجود دارد. بحث امتيازگيري و همچنين ناكارآمدي هاي موردي، عمده ترين دلايلي هستند كه باعث برخي ملاحظات در تصميم گيري ها از سوي طرفين مي شود.
در عين حال فروش يك سامانه موشكي به تركيه را نيز مي توان نشانه موفقيت روسيه در چالش هايش با ناتو دانست. هر چند در حوزه سیاست خارجی آنکارا، اوضاع براي ناتو مطلوب نيست، اما دغدغه اصلي ناتو از ناحيهاین کشور روابط معنادار مثبت بين روسيه و تركيه می باشد.
همكاري هاي نظامي روسيه و تركيه مثل خريد موشك اس-٤٠٠، می تواند به يك رابطه استراتژيك بلندمدت تبديل شود. اين مساله دلايل فني دارد. تركيه كشوري است كه به لحاظ نظامي «غرب بنياد» است. ارتش تركيه به لحاظ تجهيزات، سازماندهي و آموزش كاملا غربي تربيت شده و بسيار مشكل است كه گرايش خود را كاملا تغيير بدهد و نظام و نگرش خود را شرقي كند. گمان می رود حتي ممكن است با وجود اعلام خبر نهايي شدن قرارداد خريد سامانه هاي موشكي چين و یا اس-٤٠٠ ، اين قرارداد نهايتا عملي هم نشود. در مجموع بايد در نظر داشت كه همه كشورها وارد عرصه هاي چانه زني مي شوند و از هر فرصتي استفاده مي كنند تا امتياز تازه اي دريافت كنند و منافع خود را پيش ببرند. اين اقدام تركيه هم در عرصه عدم غافلگیری استراتژیک، ضروری به نظر می رسد.
در واقع تركيه بيش از هر چيز قصد دارد از اهرم رابطه با روسيه، چين و ديگر قدرت هاي جهان، ضمن كاهش وابستگي خود به غرب به عنوان ابزار امتيازگيري در مذاكرات استفاده كند. در شرايطي كه آنكارا و اتحاديه اروپا در حال منازعه بايكديگر هستند، اين گونه پيوندها و گسست ها راهبرد آنکارا را تغییر داده است، هرچند كه نهايتا نه به پيوند كامل تركيه با شرق و نه به گسست كامل آنكارا از غرب منجر نمي شود.