الوقت - در بحبوحه انتخابات ایالات متحده و برنامه های تبلیغاتی نامزدها، ترامپ انتقادات گسترده ای را به سیاست های داخلی و خارجی تیم اوباما وارد کرد. شدت این انتقادات موجب شد تا پس از روی کار آمدن وی در ژانویه 2016، جهان در انتظار رویکرد متفاوت ترامپ به مسائل بینالمللی باشد. هرچند رئیس جمهوری جدید امریکا در چند ماهه اخیر ریاست جمهوری به دنبال سنجش اوضاع بوده و مقداری از شدت گفتارهای انتخاباتی وی کاسته شده است اما شواهدی دال بر تفاوت رویکرد سیاست خارجی ترامپ با اوباما وجود دارد. وی در یکی از اظهارنظرهایش در ماه گذشته، لزوم خانه تکانی در سیاست خارجی ایالات متحده را عنوان کرد و در جای دیگر سیاست خارجی هشت ساله دولت اوباما را سیاستی شکست خورده دانست. با این وصف به برخی از مصداقهای تفاوت در رویکرد سیاست خارجی این دو، اشاره خواهد شد.
1- ایران، مذاکره، برجام: ترامپ از همان آغاز فعالیت های انخاباتی خویش، مخالف صد در صدی مذاکره با ایران و برجام بوده است. رئیس جمهور جدید امریکا در شدیدترین انتقاد خود، تهدید به پاره کردن برجام نمود. وی این قرارداد را قراردادی کاملاً به نفع ایران و به ضرر ایالات متحده می دانست که تنها باعث تقویت ایران و آزادی حضور و نفوذ آن در منطقه خواهد شد. این در حالی بود که یکی از پایه های اساسی مذاکره در مورد مسئله هسته ای ایران، اوباما و تیم سیاست خارجی وی بودند. آنها خود را حامی برجام و آن را بهترین راه حل ممکن برای طرفین می دانستند. هرچند که از شدت موضع ترامپ پس از ریاست جمهوری کاسته شد و دیگر سخنی از لغو برجام به میان نیاورد اما تفاوت رویکرد این دو به توافق هسته ای با ایران کاملاً مشهود است.
این در حالی است که چند روز پیش نیز کنگره امریکا تحریم های جدید را تصویب و در دستور کار دولت ترامپ قرار داد تا از این طریق فشارهای بیشتری را به ایران وارد نماید.
2- ایالات متحده و کوبا: این دو کشور تقریباً از 1961 میلادی دارای روابط خصمانه با هم بوده اند. اوباما در سال های ریاست جمهوری اش، اقدام به عادی سازی روابط با این کشور نمود که مورد استقبال رائول کاسترو، رئیس جمهوری کوبا قرار گرفت. اما در چند روز اخیر ترامپ به صورت یک جانبه این فرمان را لغو و روابط با کوبا را به دوره پیش از اوباما برد که با واکنش کوبا مواجه شد. به نظر می رسد تجدید نظر اوباما در مورد کشورهایی مانند کوبا برای بازگرداندن آنها در مسیر سیاستهای آمریکا عملا با وتوی ترامپ مواجه شده است.
2- خاورمیانه و متحدین آمریکایی: حمایت بلامنازع امریکا در هر دوره از متحدین منطقه ای خود علیرغم مشکلات آنها واضح است اما تفاوت هایی در این زمینه میان دولت ها و به تبع آن اوباما و ترامپ وجود دارد. وقوع انقلاب در کشورهای عربی و خصوصا موضع تیم اوباما در این زمینه این موضوع را آشکارتر نمود. اوباما در برابر تغییرات به ضرر متحدین خود از جمله حسنی مبارک که نقش بزرگی در روابط دوستانه با اسراییل بازی می کرد قرار گرفت، پس ترجیح داد متحد خود را در برابر موج دموکراسی خواهی ملت عرب کنار بگذارد. این مسئله ناشی از خواست تیم اوباما برای باقی ماندن در منطقه و عدم منفور شدن در افکار عمومی این ملتها بود. در عین حال او، کودتا در مصر را نیز محکوم کرد. اما سیاست خارجی ترامپ به دنبال حفظ متحدینش نه بر مبنای افکار عمومی ملتهای عرب بلکه بر مبنای منافع و به ویژه حمایت از اسراییل بنا گذاشته شده است. روابط با السیسی تنها زمانی موجه است که وی خطری برای تل آویو محسوب نشود. در دیگر کشورها هم منافع متحدینی که مستقیما به آمریکا سود می رسانند مورد توجه قرار می گیرد. قطر هم یکی از این کشورهاست که اخیرا دچار چالش با متحدین امریکا مانند عربستان شده است که به نظر می رسد منشا این اختلاف به حمایت این کشور از اخوان المسلمین مصر در 2014 و رد مواضع ضد ایرانی عربستان باز گردد. تحت این شرایط سیاست خارجی ترامپ در این موضوع تابع همان اصولی خواهد بود که پیش از این اشاره شد.
3- حقوق بشر و دموکراسی: این دو خصیصه مبنایی، از اصول مهمی بودند که در سیاست خارجی اوباما به آنها توجه می شد. این مسئله باعث شده بود که در برهه هایی فشار دولت اوباما بر متحدینش که فاقد اصول رعایت حقوق بشر و دموکراسی بودند تشدید شد. نمونه آن عربستان بود. هرچند که روابط دوستانه این دو کشور با توجه به بعد استراتژیک و حمایتی دچار خدشه نشد اما مقداری سردی در این روابط به چشم میخورد. دوران ترامپ اما بری از این مورد خواهد بود چرا که وی به دموکراسی و حقوق بشر به عنوان ابزار و وسیله می نگرد و نه هدف؛ چنان که برای اوباما اهمیت داشت. از این رو شاهدیم که در سفر اخیر ترامپ به عربستان موارد اقتصادی و امنیتی بسیار پر رنگتر و مهمتر از نقض حقوق بشر و دموکراسی در عربستان بود. این مسله در مورد دیگر کشورهای دوست آمریکا نیز صادق است.
4- سیاست های بین المللی و سیاست لغو: سیاست خارجی اوباما سیاستی انترناسیونالیسیت و در جهت مشارکت بین المللی و افزایش نقش آمریکا در سیاست بین الملل بود این درحالی است که سیاست خارجی ترامپ اصولا با شعارهایی که اهمیت داخلی را نشان می دهد به روی کار آمد. شعارهایی مانند آمریکا برای آمریکاییان یا همه چیز در خدمت آمریکا از این دست می باشد. بر همین اساس وی در راستای رونق صنعتی و بازار امریکا در اقدامی متحبرانهاز معاهده اقلیمی پاریس و به ضرر محیط زیست خارج شد و پیش از آن قوانینی در این باب را در خود امریکا لغو نمود. به نظر می رسد که میزان همکاری و مشارکت وی در چنین ایده های بین المللی به نسبت دوران اوباما کاهش چشم گیری خواهد داشت.
به طور کلی اصول سیاست خارجی آمریکا تا حدود زیادی ثابت است و موجب خواهد شد که در نهایت، اصول سیاست دولت های حاکم در این کشور به یک سمت میل کند اما تفاوتهای ظاهری در این سیاستها آشکار خواهد بود که مرتبط با نحوه چگونگی دستیابی به اصول و اهداف است. به وضوح در دو دولت دموکرات اوباما و محافظه کار ترامپ به چشم می خورد که نمونه های فوق تعدادی از این شواهد است.