الوقت- در نشست تخصصی «چشم انداز عراق پس از آزادسازی موصل» که در محل پایگاه تحلیلی خبری الوقت برگزار شد، آقای حسن کاظمی قمی سفیر سابق ایران در عراق، و دکتر ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران به ایراد دیدگاه ها و نظرات خود درباره آینده سیاسی و عراق پس از فتح موصل پرداختند.
پرسش: چشم انداز امنیتی عراق پس از خروج داعش را چطور ارزیابی می کنید؟
آقای کاظمی قمی: اکنون روند آزادسازی مناطق اشغالی سرزمینهای عراق از سوی جریانهای تکفیری _ تروریستی به شهر موصل رسیده است. عملیات آزادسازی ویژگیهای برجستهای در مقایسه با عملیاتهای قبل دارد. عملیاتهای قبل مانند عملیات آزادسازی فلوجه از پیچیدگیهای بسیار خاصی برخوردار بود؛ اما به نظر میرسد عملیات موصل حساسیتها و شرایط ویژهتری دارد. نخست اینکه عملیات آزادسازی موصل در مقایسه با سایر عملیاتها از حجم وسیعتری برخوردار است و قرار است نزدیک به چهارده هزار کیلومتر مربع مساحت در این عملیات آزاد شود.
مسئله دوم، توپوگرافی منطقه است که حساسیت بسیار زیادی دارد. داعش با توجه به مدت طولانی استقرار خود در این منطقه، این فرصت را یافت تا تجهیزات دفاعی قوی را مستقر و موانعی را برای متوقف کردن عملیاتهای نظامی دیگران ایجاد کند. داعش در این راستا برای ایجاد تونلها و میادین مین و بمبگذاریشده اقدام کرده است. این گروه به علت اتصال به مرزها به خوبی از کار پشتیبانی نظامی بر میآید و از لحاظ تعداد نیرو و تجهیزات نیز با مشکلی مواجه نیست.
مسئله سوم در مورد نیروی انسانی است. داعشیها میتوانند از جمعیت موصل با توجه به استقرار قابلتوجهی از مردم در این شهر، به عنوان سپری در برابر نیروهای عامل از بیرون استفاده کنند. بالا بودن میزان جمعیت مردم این شهر تغییر دهنده بسیاری از تاکتیکهای عملیاتی خواهد بود. بنابراین، نیروهای دیگر نمیتوانند بهراحتی وارد آن شوند و آتش توپخانهها را علیه مردم فعال کنند. همه نیروها باید تلاش کنند حداقل تلفات انسانی از این درگیری ایجاد شود.
ویژگی چهارم عملیات آزادسازی موصل این است که نیروهای عملکننده اصالتاً عراقی هستند. شاید بتوان گفت این عملیات با این ویژگیها در نوع خود بینظیر است. در این عملیات، نیروهای ارتش، پلیس، نیروهای ضد تروریسم، حشدشعبی، کردها و شیعیان به طور مشترکی شرکت کردند. همچنین فرماندهی میدان این عملیات با نیروها و فرماندهان عراقی بوده است. از ابتدای عملیات نیز اعلام شد که نیازی به حضور نیروهای خارجی برای عملیات زمینی وجود ندارد. عملیات آزادسازی موصل با این حجم تنوع و پیچیدگی تنها یک عملیات نظامی نیست؛ بلکه این درگیری در منطقهای رخ داده که دو دشمن در حال جنگ با یکدیگر هستند و عملیات نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و اجتماعی توأمان انجام میشود.
در چنین شرایطی، این نگرانی وجود دارد که دشمن در یک شرایط دشوار از سلاحهای ممنوعه استفاده کند. این امر با توجه به اینکه قدرتهای محرک خارجی از جمله حامیان تروریسم همچنان به روند خود ادامه میدهند به خودی خود بر پیچیدگی عملیات میافزاید و این پیچیدگی، اهمیت عنصر زمان را بیش از پیش نشان میدهد. تا کنون نیروهای دولتی در مقایسه با پیچیدگی عملیات پیشرفت خوبی داشتند. علاوه بر این، برخلاف تمایل آمریکاییها برای به دست گرفتن فرماندهی عملیات و ممانعت از حضور نیروهای حشدشعبی و بسیج مردمی، روند به گونه دیگری پیش رفت که با وجود موانع ایجاد شده توسط آمریکاییها در این مسیر، عملکرد خوبی از سوی نیروهای عراقی به نمایش درآمد.
آزاد کردن «تلعفر»، یک مرحله در آزادسازی موصل محسوب میشود. هدف از این آزادسازی این است که داعش را محاصره و از فرار آنها به عقبه منطقهای خود در سوریه یا ترکیه جلوگیری کند. فصل زمستان مشکلات مضاعفی را در صحنه تاکتیکی و تکنیکی بر نیروهای میدانی وارد و بارندگیهای شدید عملیات لجستیکی را دشوار می کند؛ البته عملیات نظامی طبق برنامه انجام میشود. روحیه نیروهای میدانی در تمامی بخشهای مردمی و دفاع بسیار خوب است و انگیزه بالایی برای ادامه عملیات در میان آنان وجود دارد. همچنین حمایت مرجعیت نیز ورای این تلاشها و انگیزهها دیده میشود.
بخش قابل توجهی از نیروهای بومی و عشایر اهلسنت نیز در عملیات حضور دارند؛ به گونهای که امروز، تلاش برای حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی بیش از گذشته، خود را نشان میدهد و این امر، موضوع اختلاف شیعه و سنی را خنثی میکند. عملیات آزادسازی موصل زمانبر است و اکنون مقطع میانی این طرح سپری میشود؛ اما روند به خوبی طی میشود. این عملیات از پیچیدگی خاصی برخوردار است. روند پشتیبانیهای تسلیحاتی و سوخت همچنان ادامه دارد. کشورهای حامی تروریسم نیز همچنان به روند کاری خود ادامه میدهند که بستن عقبه نیروهای تروریستی یکی از چالشهای این عملیات است؛ البته قرار است این موضوع در عملیات کنونی محقق شود.
پرسش: با آزادسازی موصل، آینده حیات داعش در عراق را چطور ترسیم می کنید؟
دکتر متقی: واقعیت عراق را می توان بر اساس سه سطح تحلیل کرد:
1.واقعیت اجتماعی
شیعیان در جامعه عراق به طور تاریخی مظلوم واقع شدند. آنان از نیروهای حاشیهای در این کشور و به تعبیر گراهام فولر، «مسلمانان فراموش شده» بودند. در نتیجه، اعتماد به نفس لازم را برای مقابله پرشدت با اقلیت مسلط را نداشتند تا اینکه فضای انقلاب اسلامی ایران، فضای تحرک سپاه بدر و جنگ ایران و عراق به آنها هویت بخشید؛ اما این هویت به صورت فرقهای و ایدئولوژیک به شیعیان منتقل شد و یک هویت راهبردی به آنان در این کشور داده نشد. فضای عراق بدون توجه به نگاه به ایران و عربستان در وضعیت موجود و شرایط ایالات متحده و روسیه در دوران تاریخی دستکم چهل سال گذشته معنا پیدا نمیکند.
آمریکاییها حدود پنجهزار کشته در کارنامه خود در عراق دارند. این آمار تجربهای به آنها میدهد که اصلیترین آن، وارد نکردن نیروی نظامی گسترده دیگری به عراق است. آنها قائل به این هستند که نوعی مرکز توازنبخشی هویتی ایجاد کنند. نوعی موازنه هویتی که خود آمریکاییها در آن نقش اصلی امنیتی، تاکتیکی و راهبردی را بازی کنند؛ اما در عین حال، حضور نظامی گسترده خود را کاهش دهند. زمانی که شیعیان انقلابی و سنیهای رادیکال در عراق حضور داشته باشند و دست به کشتار و قتل بزنند، بهترین وضعیت برای آمریکا حاصل میشود. به همین دلیل، سند نابودی داعش که از سوی دونالد ترامپ مطرح شده است، جدی تلقی نمیشود. این سند نابودی، نوعی مقابله ایدئولوژیک است که بیش از آنکه از مواجهه با یک گروه قوی سازمانیافته حاصل شود، با یک نوع از تفکر روبروست.
آیا داعش بهعنوان یک نیروی بسط یافته، ابتدا تفکر خود را از دست میدهد یا بسط یافتگی را؟ بسط یافتگی داعش در این وضعیت حفظ خواهد شد؛ اما امکان دگردیسی در این گروه وجود دارد. آمریکاییها تمایلی به در اختیار گرفتن زمین و شرکت در درگیریهای جزئی ندارند؛ بلکه در نظر دارند ایران را در عراق مهار کنند. تئوری ولی نصر دربار ظهور شیعه تأثیر بسیار زیادی در استراتژی آمریکا در سال 2006 و 2007 به جای گذاشت. مقاله و کتاب ولیرضا نصر از جمله مباحثی است که تاریخ راهبردی آمریکا را متحول کرده است. این کتاب، روابط آمریکا را با ایران، عربستان، کشورهای منطقه و گروههای سنی عراق تحت تأثیر قرار داده است. تئوری جورج کنان در سال 1946 تحت عنوان «سد نفوذ» در مورد روابط آمریکا و شوروی نیز یکی از سندهای راهبردی تحول در آمریکا محسوب میشود.
هدف آمریکا از اقداماتش در عراق، حمایت از داعش نیست؛ بلکه میخواهد در عصر ظهور هویتهای متعارض مانع شکلگیری یک قدرت هژمون شود. به همین دلیل، هرگاه داعش گسترش و قدرت مییابد، آمریکاییها با روسها و ایران همکاری میکنند تا به کنترل داعش بپردازند. روسیه از جنبه ایدئولوژیک، ضد داعش است؛ اما از نظر استراتژیکی و الگوی رفتاری تمایلی ندارد ایران بر عراق تسلط پیدا کند. نتیجه تسلط شیعیان یا اهلسنت بر فضای عراق از نظر روسیه این است که رادیکالیسم بر فضای منطقه سایه میافکند و لایههای اجتماعی جمهوریهای اسلامی روسیه را متزلزل میکند. بنابراین، نوعی توافق بنیادین و راهبردی بین آمریکا و روسیه در ارتباط با داعش در ترکیه و عراق وجود دارد.
آمریکاییها با وجود حمایت از داعش در یک مقطع و تلاش برای سازماندهی این گروه به هیچوجه طرفدار به قدرت رسیدن داعش نیستند. البته آنان از نابودی داعش نیز حمایت نمیکنند. نگاه ایران ناشی از نگرش رویارویی با داعش است و از نظر عملیاتی هزینههای زیادی برای ایران دربردارد. همچنین از نظر راهبردی برای آینده عراقِ پس از موصل، به افزایشچالشهای امنیتی برای ایران دامن میزند. موازنه قدرت در منطقه با فرض آزادی موصل چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟ کدام یک از بازیگران به مزیت نسبی بیشتری دست پیدا خواهند کرد؟ در پاسخ باید گفت کُردها به این وضعیت دست مییابند؛ در واقع، این آزادسازی یک نوع آزادسازی ناپایدار است و اینگونه نیست که حشدشعبی بتواند با عملیات در این شهر، موقعیت خود را تثبیت کند. همچنین ممکن نیست ارتش عراق در صورت مدیریت و فرماندهی عملیاتهای کنونی، فرماندهی بعد از آزادسازی را نیز بر عهده بگیرد.
اکنون تعدادی از مجموعهها در ساخت قدرت عراق حضور دارند که در رابطه با عراق، اسلام سلفی و بنیادگرایی اسلامی کتابهایی منتشر کردهاند. مایکل فلین به مدت سه سال رئیس DIA (مرکز اطلاعات وزارت دفاع آمریکا) بود. وی با نگاهی عام بر این باور است که اسلام یک سرطان بدخیم در منطقه است و در واقع، نگاه تجزیهشده به اسلام ندارد. فلین، اسلام را مساوی رادیکالیسم میداند که حاوی انرژی نهفتهای است که به سالها نفرت و تقابل برمیگردد و باید آزاد شود. جهان غرب چنین جنگهایی را تجربه کرده که جنگهای سیساله در اروپا با تجهیزات ابتدایی، جنگی شاهدی بر این مدعاست. جنگ بین پروتستانیسم و کاتولیسیم در اروپا نیز سی سال طول کشید.
امروزه غربیها و آمریکاییها به دنبال آن هستند که اگر یک نیرو از خاورمیانه بر این منطقه مسلط شود – حال از شیعیان باشد یا نیروهای سلفی-، موج بعدی تهاجم و اقدامات آن به اروپا برمیگردد. الگوی ارتباطی مبتنی بر «جنگ فرسایشی» از سوی آمریکا و شوروی در زمان جنگ ایران و عراق بهکار گرفته شد. این الگو بر این اصل استوار بود که هر دو کشور در صورت آغاز روند جنگ فرسایشی تضعیف خواهند شد. اشتباه تاریخی آمریکاییها این بود که از این نکته غافل شدند که «تداوم جنگ منجر به گسترش قدرت عراق میشود». آنان با عبرت از تجربه تاریخی به دنبال «چه باید کرد»ها هستند تا روند جنگ را فرسایشی کنند و مانع تبدیل این نیروها به یک قدرت مسلط تهدیدزا شوند.
دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در مورد تحولات خاورمیانه به همین دلیل با یکدیگر توافق خواهند داشت؛ اما در اوکراین با هم به توافق نمیرسند. دونالد ترامپ به پوتین اعلام میکند که آمریکا قدرت و نفوذ روسیه را در شبهجزیره کریمه به رسمیت میشناسد، به این شرط که این کشور، ادوارد اسنودن را به آمریکا تحویل دهد. پوتین از انجام این کار سر باز میزند؛ زیرا در آینده به این برگبرنده نیاز دارد. این وضعیت در فضای بعد از موصل نیز وجود خواهد داشت؛ یعنی جنگ موصل آغاز خواهد شد و ممکن است عملیات آزادسازی، طی یک فرآیند هشت ماهه انجام شود.
در این وضعیت، آمریکاییها چه اقداماتی انجام خواهند داد؟ سند نابودی داعش به ارتش آمریکا اجازه میدهد که عملیات تاکتیکی علیه این گروه انجام دهد؛ اما این تاکتیک به نوعی یک عملیات گزینشی است. پیشبینی نمیشود که روابط ایران و عربستان به این زودی بهبود یابد؛ زیرا یک فرآیند منازعه در جریان است و باید از سطحینگری راهبردی در این مسئله اجتناب کرد. آمریکاییها تمایل به حفظ دولت متحد در عراق دارند؛ اما این امر در کوتاهمدت انجام خواهد شد. فرسایش جنگ، زمینه را به گونه اجتنابناپذیری برای تجزیه عراق فراهم میکند. سناریوی محتمل برای ایران این است که ارزیابی شود آرایش نیروها و جدالها در عراق در صورت تجزیه این کشور چه وضعیتی پیدا خواهد کرد و الگوی ارتباطی ایران در این وضعیت با حوزه شیعی، کردها و سنیها به چه سمتی خواهد رفت؟
ایران نیز باید از الگوی موازنه منطقهای پیروی کند و اگر قدرت توازنبخشی در آمریکاییها وجود دارد، باید چنین قدرتی را در عراق کنونی داشته باشد. حمله نظامی آمریکا به عراق و سقوط صدام، حلقه اتصال این حوزهها را که مبتنی بر سرکوب و ارعاب بود، باز کرد. فضای عراق، متحد کنونی یک فضای دموکراتیک در کشوری است که تجربه هشتساله جنگ خارجی با ایران را در کارنامه خود دارد و دو جنگ را با آمریکا پشت سر گذاشته، همچنین رویارویی با نیروهای آمریکایی را در فضای اجتماعی و جنگهای فرقهای را نیز تجربه کرده است. بنابراین این کشور دیگر رنگ ثبات به خود نخواهد دید و شیعیان کنونی عراق در آینده، دیگر مانند امروز نخواهند بود. اهلسنت نیز مانند وضع کنونی رفتار نخواهند کرد و این تغییر رفتار از مدیریت ذهنی آمریکا در این کشور ناشی میشود.
پرسش: آزادسازی موصل چه پیامدهایی در حوزه های مختلف و بویژه در حوزه های سیاسی به دنبال خواهد داشت؟
کاظمی قمی: آزادی موصل به معنای برقراری امنیت در عراق نیست، بنابراین، ناامنیها در عراق همچنان تداوم خواهد یافت؛ اما از حالت عملیات خشن و جدی به عملیات جزیرهای و امنیتی تبدیل میشود. جغرافیای این اقدامات در حوزه شمالی و مرکزی خواهد بود و در چارچوب استراتژی بیثباتسازی و ایجاد هرجومرج در منطقه انجام میشود که خواستههای آمریکا و عربستان سعودی را تأمین میکند. «ایران» تنها مشکل سعودیها نیست. بنابراین، ناامنی در عراق بعد از آزادی موصل همچنان ادامه خواهد یافت؛ اما رویدادهای صحنه نظامی قابل تأمل است.
یکی از خیانتهای آمریکا به افغانستان و عراق این بود که اجازه شکلگیری یک ارتش نظامی حرفهای را به این دو کشور ندادند تا هژمونی نظامی و اقتصادی آمریکا حفظ شود. آمریکاییها اجازه نمیدهند که دولت برآمده از انتخاب مردمی به کار خود در این کشور بپردازد. البته عملیات مقابله با داعش به حرفهای شدن ارتش عراق میانجامد. این کار به سادگی انجام نمیشود. حرفهای شدن ارتش عراق از آثار مثبت این اقدامات است؛ اما از آنجایی که هنوز عامل بیثباتی در عرق وجود دارد، روند ناامنی در عراق و روند حمایت عربستان سعودی و قطر از گروههای تروریستی ادامه خواهد داشت. ادامه روند این ناامنی در منطقه از اولین پیشبینیهای پس از آزادی موصل است.
اگر فضای پس از آزادی موصل در عراق به سوی آرامش هدایت شود، به افزایش مطالبات مردمی خواهد انجامید. اگر ظرفیت برای مهار این فضا وجود نداشته باشد، زمینه برای شکلگیری اعتراضات و جنبشهای اجتماعی فراهم خواهد شد. این زمینه وجود دارد که عوامل بیثباتی از موج اعتراضهای مردمی به نفع خود استفاده کنند. بنابراین، افزایش مطالبات مردمی در فضای پس از آزادی موصل احتمال دوم در عراق است.
آمریکاییها به دنبال آن هستند که حضور نظامی خود را در عراق قانونمند کنند؛ در حالی که عراق جایی نیست که آمریکا بعد از نابودی داعش به خروج کامل نیروهای نظامی خود از این کشور اقدام کند. آمریکاییها به دنبال اهدافی به شرح زیر هستند:
1. حضور نظامی آمریکا در عراق، تثبیت شود. سیاستمداران آمریکایی برای تحقق این هدف باید به دولتمردان عراقی فشار بیاورند تا قوانینی به نفع آمریکا وضع کنند.
2. نفوذ آمریکا در ساختار دفاعی و امنیتی آمریکا تقویت شود. آمریکاییها برای این کار باید مهرههایی را در دستگاه دفاعی و امنیتی جاگذاری کنند.
3. آمریکاییها باید قراردادهای نظامی سنگینی با عراقیها منعقد نمایند تا دولتمردان این کشور را به آمریکاییها وابسته کنند. آمریکا چنین روندی را در عراق آغاز کرده و میزان موفقیت این کشور در این طرحها به عوامل معینی بستگی دارد.
آمریکاییها در فضای سیاسی عراق به دنبال ایجاد طبقه سیاسی جدید و جذب نخبگان و تکنوکراتهای متمایل به غرب در این کشور هستند. آنان روی نسل اول انقلابی حاضر در حاکمیت کار میکنند و استراتژی مهار جمهوری اسلامی ایران و ممانعت از تعامل مثبت و سازنده دو کشور ایران و عراق را در دستور کار خواهند داشت. در واقع، آمریکاییها بعد از اتمام عملیات نظامی به عملیات روانی روی خواهند آورد تا در روند عراق اختلال ایجاد کنند و اجازه ندهند این کشور از ظرفیتهای مناسب جمهوری اسلامی ایران به نفع خود استفاده کند. بنابراین تنها هدف آنان برهم زدن رابطه دو کشور نیست، بلکه میخواهند از نقش قوامدهنده جمهوری اسلامی ایران به نفع حاکمیت عراق جلوگیری کنند.
از یک دیدگاه، جنگ طایفهای در عراق وجود ندارد، زیرا چالشهای فرهنگی و اجتماعی بین شیعه و سنی در تاریخ چندان زیاد نیست و اقلیت حاکم شیعه را در استضعاف قرار داده است؛ اما این اقلیت حاکم نماینده تام اقلیت اهلسنت نبود، همانطور که داعش نماینده اهلسنت نیست. صدام بهدنبال اتصال شجرهنامه خود به ائمه معصوم (ع) بود. داعش نیز در پرتو ایجاد فضای روانی - که قائل به نادیده گرفتن حقوق اهلسنت بود- وارد عراق شد. یارگیریهای داخلی در این زمان انجام شد و داعش بیشترین خسارتها را به اهلسنت عراق وارد کرد. اکنون داعش، نماینده اهلسنت نیست. بنابراین، جنگ طایفهای در عراق روی نخواهد داد؛ چون چالشهای فرهنگی و اجتماعی در آن وجود ندارد. بیشترین آمار ازدواجها (27%) بین شیعه و سنی و در زمان عملیات تروریستی انفجار مرقد امامین عسگرین در سامرا - به عنوان اوج درگیریهای داخلی- صورت گرفته است. سپس علما وارد عرصه شدند و به آرام کردن فضا پرداختند. تحرکات زیادی نیز در این مقطع انجام شد و آمریکاییها از جریانهایی بودند که بیش از سایرین بر طبل جنگ شیعه و سنی مینواختند.
پس از عملیات آزادسازی موصل باید هوشیار بود و از تحرکات برخی از جریانها در ایجاد شکاف میان اربیل و بغداد ممانعت کرد. همچنین باید از برجسته کردن مناطق متنازعالیه برحذر بود. اجرای طرح تجزیه عراق با حمایت از اقلیت سنی نیز باید خنثی شود؛ زیرا منجر به شکست وحدت ملی با محوریت اقلیمسازی و فدرالیسم خواهد شد. بنابراین، باید مراقب فضای اربیل و بغداد پس از آزادی موصل و همچنین طرح فدرالی شدن عراق بود. آمریکاییها به دنبال شکلدهی به یک جریان جدید نظامی هستند. به نظر میرسد آنان تمایل دارند یک نیروی جدید نظامی با استفاده از عشایر و نیروهای منطقه خلق کنند که در دورانی جایگزین داعش در منطقه خواهد شد. همچنین ممکن است ترکیبی از داعش در این نیروی جدید وجود داشته باشد.
آمریکا در این سالها در راستای شکلگیری ارتش در عراق به ایجاد صحوات یا شوراهای بیداری پرداخت. علاوه براین به دولت عراق فشار آورد تا این نیرو را وارد ارتش کند. اکنون در فضای عراق حشدوطنی در مقابل حشدشعبی ایجاد شده و نیروی جدید نظامی آمریکایی برای سوریه و عراق به کار میرود. بنابراین، آمریکا همچنان به مهار روابط دو کشور ایران و عراق ادامه خواهد داد و در کنار آن به مدیریت روابط خارجی عراق خواهد پرداخت. تجربه نشان داده است که از سال 2003 به این سو، آمریکا در طرحهای منطقهای به خاطر ایستادگی جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران شکست خورده است.
پرسش: ریاست جمهوری ترامپ چه تغییری در سیاست های آمریکا در قبال عراق ایجاد خواهد کرد؟
دکتر متقی: آینده عراق با سیاستهای دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا دچار تغییراتی خواهد شد. بسیاری از وزرای دفاعی- امنیتی آمریکا در کابینه ترامپ، تجربه حضور در عراق را در کارنامه خود دارند. به عنوان نمونه، جیمز متیس، معاون پتروس در عراق بود. نگاه این شخصیتها به شیعه در عراق این است که ذات شیعه عراقی با شیعه ایرانی متفاوت است، یعنی شیعه عراقی از قابلیتهای لازم برای همکاری بیشتر برخوردار است؛ اما حضور ایران این تضادها را افزایش میدهد. یکی از دلایل قرار گرفتن آمریکاییها در فضای مقابله با داعش و اجازه تحرک به حشدشعبی این است که نیروی ضد حشدشعبی ایجاد شود. هر اقدامی که از سوی ایران انجام شود بهسرعت پادزهر آن نیز آماده میشود. در واقع، مدیریت آمریکایی به سازماندهی مجدد در فضای اجتماعی عراق میپردازد.
دونالد ترامپ به افزایش تعداد نیروهای نظامی آمریکایی در عراق خواهد پرداخت. پیشبینی میشود که تعداد نیروهای نظامی آمریکایی در عراق طی دو سال آینده به بیش از دههزار نفر برسد؛ به این دلیل که اگر ایران یا گروههای سلفی دچار فرسایش شدند نوعی ایفای نقش عملیاتی به این گروهها برای فراهمشدن زمینه بازتولید موازنه واگذار گردد. اگر آمریکاییها موفق به موازنهسازی محیطی شوند، به یک نیروی توازنبخش تبدیل خواهند شد. برای آمریکا ایجاد نیروی توازنبخش مقرون به صرفهتر از این است که به نیروی هژمون تبدیل شود.
آمریکا برای هژمون شدن در عراق به آوردن پل برمر به روی صحنه و وارد کردن 150 هزار نیروی نظامی نیاز دارد. یکپارچگی مرحلهای عراق در اینجا مدنظر آمریکاییهاست. شکلبندی قدرت عراق در سال 2020 با عراق ژانویه و فوریه سال 2017 متفاوت است. آمریکا به منطقه مبتنی بر دولتهای کوچک شکل خواهد داد و ممکن است آمریکاییها این موج را به کشورهای دیگر مانند ترکیه یا ایران منتقل کنند. آمریکا یک سوی این ماجرا و ترکیه، ایران، عربستان سوی دیگر آن هستند. همچنین ممکن است آمریکاییها برای شکلگیری اقلیم کردستان تلاش کنند؛ اما بعید است این اتفاق به زودی رخ دهد و یک دوره ده ساله برای انجام آن پیشبینی میشود. نیرو باید به فکر دوران کنونی و آینده ایران در عراق باشند. استراتژی آمریکا همان سیاست کوچکسازی قدرتها در منطقه است.
پرسش: در یک نگاه کلی آینده عراق به چه سمتی خواهد رفت؟
دکتر متقی: آینده عراق با وضعیت پرمخاطرهای روبرو است، زیرا بخشی از معادله قدرت بر عهده نیروهای اجتماعی است. این نیروها رادیکالیزه شدهاند؛ تغییر نسلها نیز به گسترش رادیکالیسم در عراق منجر میشود. جدالهای نسلی در عراق با شدت بیشتری رو به پیشرفت است و به عبارتی، عراق از مرحله دیکتاتوری وارد مرحله آنارشیسم شده است. این مرحله بغرنجتر از مرحله دیکتاتوری است، زیرا در دیکتاتوری نظم حاکم است؛ اما آنارشسیم، فاقد نظم است که میتوان «تئوری آشوب» را برای این وضعیت به کار برد.
پرسش: چشم انداز سطح بازیگری حشد شعبی در ساختار امنیتی عراق چگونه خواهد بود؟
کاظمی قمی: بخشی از اغراقها در مورد فضای موصل به تحریکگریهای دیگر بازیگران مربوط میشود. تلاشهای زیادی انجام شد تا حشدشعبی وارد فضای موصل نشود، چون بدنه اصلی حشد از شیعه است. زمانی که حشد شیعه در آزادی موصل پیروز شود، مشخص نیست ترکیب ساختار مدیریتی به سبک قبلی باقی بماند. از اینرو، ممکن است دولت مرکزی بغداد بعد از آزادی موصل، سلطه خود را در این منطقه بسط دهد و طبیعی است که به مسائلی از این دست، دامن زده میشود.
دولت عراق تا کنون به خوبی عمل کرده است. از اینرو، حشدشعبی نیز نمیتواند به راحتی وارد ساختار حاکمیت شود. آمریکاییها نیز اجازه نخواهند داد که حشدشعبی به جایگاه قانونی و واقعی خود دست یابد. همچنین ممکن است آمریکاییها مانع کارهای گروههای جهادی مقاومت شوند. موضوع مصالحه وطنی و آشتی ملی باید به طور جدی در دستور کار قرار گیرد. این موضوع به مسئله آزادسازی موصل و انتخابات آتی عراق مرتبط است و در طول این 14 سال، چندین بار مطرح شده است.