الوقت- جنگ در یمن به نقطه حساس و سرنوشتسازی رسیده است که از تحول مهم در معادلات نظامی و سیاسی نشأت میگیرد. پیروزیهای گسترده انصارلله در میدانهای نبرد و پیشرفتهای شگرف نظامی یمنیها در درستیابی به سلاحهای حساس و مدرن موجب شده است تا سیگنالهای درخواست پایان جنگ اینبار نه از سوی مجامع بینالمللی و یا از سوی صنعا بلکه از سوی متجاوزان صورت میگیرد که با تغییر معادلات میدانی اکنون خود را در باتلاقی خطرناک و مرگبار گرفتار میبینند.
در همین راستا روز گذشته روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در مطلبی از تصمیم کاخ سفید برای آغاز گفتوگوی مستقیم با جنبش انصارالله یمن با میانجیگری عمان خبر داد. اگرچه آمریکا پیشتر و در جریان مذاکرات صلح استکهلم نیز سعی کرده است تا از خود چهرهای مخالف تداوم جنگ و جنایتهای عربستان و امارات در یمن نشان دهد اما واقعیات پررنگ دیگری چون مماشات با سعودی ها و اماراتی ها پس از نقض مکرر توافقات استکهلم و نیز وتوی طرح کنگره برای قطع حمایت های نظامی از عربستان و امارات از سوی ترامپ، نیات بشردوستانه کاخ سفید را برای دست زدن به مذاکره مستقیم با انصارالله را به زیر سوال می برد. در این شرایط این پرسش که واشنگتن از مذاکره مستقیم با انصارالله چه اهدافی را دنبال میکند؟ طرح می شود.
خطرات تداوم بیفایده جنگ برای متحدان
در برهه زمانی شکلگیری مذاکرات استکهلم در سپتامبر 2018 عامل بنیادین برای نقش آفرینی کاخ سفید در شکلگیری چنین توافقی، از ضرورت اقدام متناسب واشنگتن به فشارهای داخلی و بین المللی برای قطع حمایت از عربستان سعودی در جنگ یمن پس از قتل فجیع جمال خاشقچی توسط سعودسها ناشی میشد. این در حالی بود که در آن برهه هم به دلیل بازار داغ بودن خریدهای تسلیحاتی عربستان و امارات از آمریکا و هم به دلیل امیدواری ائتلاف به تسلیم انصارلله در صورت تداوم محاصره الحدیده، کاخ سفید تلاش جدی برای اجرای درست توافق صورت نداد. اما اکنون کاخ سفید با شرایط جدیدی روبه روست. اولاً با فاجعه بار شدن وضعیت یمن دولت ترامپ توجیهی حتی برای افکار عمومی داخلی در تداوم فروش سلاح به عربستان ندارد. این جنگ مدت هاست که به یک فاجعه انسانی تبدیل شده است. سازمان ملل متحد شمارش تلفات غیرنظامیان را از دو سال پیش، هنگامی که به 10،000 نفر رسید متوقف کرد . موسسه مکان یابی و درگیری جنگ مسلح مستقر در ایالات متحده ، (ACLED) ، که یک سازمان تحقیقاتی غیردولتی درباره جنگ ها می باشد، تخمین می زند که جنگ به رهبری عربستان سعودی در طی چهار سال و نیم گذشته جان بیش از 91،000 یمنی را گرفته است.
این جنگ همچنین بیش از 22 میلیون نفر را درگیر بحران انسانی کرده است. یمن امروز، یکی از فقیرترین کشورها در جهان است که به کمک های بشردوستانه نیاز فوری دارد .
ثانیاً در وضعیت کنونی سعودیها و اماراتیها نمی توانند توضیح دهند كه ادامه جنگ چگونه آنها را به اهداف مورد نظرشان در آغاز تجاوز نزدیكتر می كند؟ آیا راهکار سعودیها برای پیروزی همچنان مجازات جمعی و گرسنگی دادن مردم یمن است که 80 درصد آنها زیر خط فقر زندگی می کنند؟ ائتلاف مدتهاست که معتقد است که تصرف شهر بندری حدیده، شورشیان را با یک ضربه سرنوشت ساز مواجه خواهد کرد و آنها را از پولی که از طریق مالیات به دست می آورند محروم می کند و نهایتاً به تسلیم آنها می انجامد. گذر زمان اما این واقعیت را نشان داده است که اولاً ملت یمن راه مقاومت را بر تسلیم شدن ارجح میداند و از طرف دیگر ائتلاف نیز نه تنها قادر به تصرف الحدیده نیست بلکه اکنون عمق سرزمینهای عربستان و مراکز حساس اقتصادی و نظامی آن در تیررس موشکها و حملات پهبادی انصارالله و ارتش یمن قرار دارد. موضوعی که موجب وحشت امارات و تنها گذاشتن سعودی ها در نبرد شده است تا چالش های ریاض بزرگتر نیز شود.
بنابراین می توان برآورد آمریکایی ها را چنین در نظر گرفت که جنگ به روشی که عربستان سعودی پیش بینی کرده بود پایان نخواهد یافت ، اما صلح با انصارالله تداوم حکمرانی خاندان ال سعود بر شبه جزیره را موجب خواهد شد.
نرمالیزه کردن انصارالله در پروسیه صلح و حکمرانی
روند تحولات یمن از آغاز انقلاب 2011 تاکنون این واقعیت را برای کشورهای منطقه بویژه جبهه بین المللی مخالفان انقلاب ثابت کرد که حوثیها قابل حذف از تحولات آینده نیستند و هر تصوری از ثبات یمن در دوران جدید بدون نقش آفرینی محوری انصارلله ممکن نیست. از یک طرف تجربه نوع مشارکت انصارالله در قدرت در سالهای پس از انقلاب تا تجاوز ائتلاف تحت رهبری عربستان به یمن (فاصله سالهای 2011 تا 2015) نشان می دهد که عوامل اصلی بروز وضعیت بحرانی عمدتاً فساد و ناکارآمدی در دولت منصور هادی و بی توجهی به خواسته های انقلابیون و دخالتهای عربستان بود و نه انحصارطلبی انصارالله. از طرف دیگر تجربه توافق الحدیده و نیز پیش از آن مذاکرات یمنی- یمنی در مسقط نشان داده که انصارالله بازیگری است که آمادگی مذاکره و اجرای تعهدات در صورت انجام توافق را دارد.
بر این اساس تحلیل مقامات کاخ سفید آن است که انصارالله می تواند نگرانی های عربستان سعودی در مورد ارتباط آنها با ایران و تهدیدهای مربوط به منافع عربستان در باب المندب را مورد توجه قرار دهد. این تحلیل نقش ویژه و غیر قابل چشم پوشی عربستان را به عنوان همسایه یمن مورد تأکید قرار می دهد و اینکه انصارلله به عنوان بخشی از ساختار حکومت آینده در یمن نهایتاً باید به همکاری با ریاض روی آورد. این موضوع سابقه تاریخی نیز دارد. در دهه 1960 پادشاهی عربستان به حاکمان زیدی و شیعه در شمال یمن در برابر انقلابیون تحت حمایت مصر در جنوب که به دنبال سرنگونی حکومت امامان زیدی بودند ، کمک کرد. در واقع در دیدگاه تایید کننده مذاکره با انصارالله، مذاکره در مورد آینده یمن ضرورتاً باید مسیری درون یمنی را طی کند و در این پروسه حوثیها امکان تشکیل یک به یک دولت یمنی – حوثی را نخواهند داشت.
ترس واشنگتن از روند تحولات منطقه
پس از آنکه تلاش های کنگره برای متوقف کردن حمایت های کاخ سفید از جنگ یمن و متوقف کردن این جنگ با وتو و مخالفتهای مکرر ترامپ بی نتیجه شد، مایک پمپئو در ژوئیه 2018 طی یادداشتی که به کنگره ارسال کرد یکی از دلایل اصلی تداوم حمایت ایالات متحده از ائتلاف متجاوز تحت رهبری عربستان را مهار ایران و تأثیر آن بر حوثی ها اعلام کرد.
اگرچه این ادعا تمام واقعیات حمایت نظامی و سیاسی آمریکا از شکلگیری و تداوم جنگ یمن در طول 5 سال گذشته را بیان نمیکند اما رویارویی با قدرتگیری محور مقاومت به طور حتم یکی از اهداف اصلی اقدامات و تحرکات آمریکا در منطقه می باشد. در این اما نتیجه جنگ یمن پس از 5 سال نه تنها به تضعیف محور مقاومت نیانجامیده است بلکه قدرت گیری انصارلله به عنوان شاخه قدرتمند دیگری از محور مقاومت در منطقه حساس دریای سرخ و شاخ آفریقا اولاً توان محور مقاومت برای مقابله با تهدیدات را به شدت افزایش داده است و ثانیاً به ایجاد شکاف در ائتلاف سعودی – اماراتی، دور شدن امارات از تنش آفرینی ها با ایران و همچنین نارضاتی عربستان از متحد اصلی خود یعنی واشنگتن انجامیده است.
جنگ آشکار بین نیروهای تحت حمایت سعودی و امارات در عدن ، تلاش های اخیر امارات برای فاصله گرفتن از سیاست منطقه ای عربستان سعودی را تأیید می کند. رهبران اماراتی نگران این هستند که تشدید تنش ها با ایران در آینده نزدیک می تواند از کنترل خارج شود و آسیب جدی به مدل اقتصادی امارات وارد کند که میخواهد با توسعه بخش های گردشگری و جذب سرمایه مالی، اتکا خود به نفت را قطع کند.
بر اساس این مولفه ها می توان گفت شرایط جدید یمن و منطقه موجب شده است تا در چرخشی استراتژیک مقامات کاخ سفید مذاکره با انصارالله را مستقیماً کلید زده و در ادامه عربستان را برای ورود به این پروسه تحت فشار قرار دهند.