الوقت_ طي ماههاي اخير گفتمان راهبردي منطقهاي و جهاني در حوزه افغانستان و آسياي مركزي، بر اين مساله متمركز شده است كه داعش جبهه ديگري در منطقه فعال خواهد كرد كه مطلوبترين وضعيت كشور افغانستان ميباشد. هر چند كه برخي نظريات حاكي بر نامناسب بودن شرايط فعلي براي فعال كردن جبهه جديد در افغانستان است، اما واقعيت اينست كه بسترهاي اجتماعي، قومي – مذهبي و ايدئولوژيك براي امكان حضور و بروز داعش در اين جغرافيا مهياست. داعش معمولا در مناطقي كه حاكميت لرزان و شكننده دارند و يا با فقر مضاعف اجتماعي، اقتصادي و تداوم ايدئولوژي مذهبي مواجه باشند، بستر مناسبي براي نفوذ و رشد مييابد. البته برخي بازيگران منطقهاي و بينالمللي هم سطحي از نفوذ داعش را از منظر منافع منطقهاي و درازمدت خويش مطلوب ميدانند. در اين بين آمريكا براي تداوم و به نوعي مشروعيتبخشي به حضورش در افغانستان، نيازمند تحركات يك جريان داعشي كنترل شده در اين كشور ميباشد .
در كل بايد گفت كه جهان غرب براي درگير ساختن جهان اسلام به مسائل فرقهاي و ايجاد اختلافات مذهبي، كليات منطقه را در نظر گرفتهاند و تسري دادن جريان راديكاليسم و افراطگرا در قلمرو كشورهاي اسلامي بويژه در غرب آسيا (خاورميانه) و آسياي مركزي، براي حداكثرسازي هزينههاي ايدئولوژيك را مطلوب خود ميدانند .
به هر حال موضوع داعش در افغانستان و اعلام رسمي اين گروه تروريستي اين روزها همراه با انجام انفجار در اين كشور سوالات جديدي را پديد آورده است. اخيرا در انفجار انتحاري كه در شهر جلال آباد در شرق افغانستان انجام شد دهها نفر كشته شدند. طالبان مسؤوليت اين انفجار را رد كرد، اما داعش اين انفجار را برعهده گرفت. در اخبار افغانستان ذكر شده است كه در چندين استان يا ولايت مانند بدخشان، ننگرهار، قندوز، بغلان، زابل، فراه و هلمند گروه داعش فعاليتها و حتي آموزشهاي نظاميشان را آغاز كرده است و همچنان گفته ميشود كه فرماندهان گروه طالبان با افرادشان در بخشهايي از اين كشور در حال اعلام پشتيباني از داعش هستند. براساس اين گزارش هاي خبري و در نقشه اي كه از سوي داعش منتشر شده اين گروه برنامهي پنج ساله خود را براي گسترش مناطق تحت تصرف خود اعلام كرده است. در اين نقشه ايران، افغانستان، و مناطق اطراف دو كشور به نام خراسان و تحت تسلط داعش معرفي شده است .
در اين خصوص مقامات حكومتي افغانستان در مورد فعاليت گروه تروريستي دولت باصطلاح اسلامي موسوم به داعش در افغانستان اظهارات ضد و نقيض داشتهاند، ولي پديده تروريستي عرب – افغان كه از زمان اقدامات پيدايش القاعده مطرح بود تا الگوگيري داعش از پوشش لباس افغاني و تاكيدات برخي از افراد طالبان مبني بر اشنايي با برخي از رهبران داعش و ... همه گويايي بستر يابي اين جريان تروريستي در محيطهاي مستعد و آنارشيتيك است .
در اواسط اكتبر سال گذشته ميلادي شش نيروي مسلح وابسته به طالبان پاكستان اعلام كردند كه از اين گروه جدا شده و با ابوبكر البغدادي، رهبر داعش، بيعت كردهاند. از اين شش نفر فقط شاهدالله شاهد، كه براي مدتي طولاني از سخنگويان طالبان پاكستان بود، براي جهان خارج شناخته شده بود. اما برخي محافل رسمي در پاكستان معتقدند كه داعش ميتواند از آنچه كه هم اكنون هست در آينده براي كشور خطري بزرگتر بشود. جدايي اعضاي طالبان پاكستان از اين گروه كه هر روز ادامه دارد نشانهاي از خطر نفوذ داعش است. در تازه ترين مورد از اين دست اخيرا محمد خراساني، سخنگوي جديد طالبان پاكستان به خبرنگاران اعلام كرد كه فرمانده آنها و معاون فرمانده منطقه قبايلي «باجور» يعني مولانا ابوبكر و معاونش قاري زاهد، از مقام خود كنارهگيري كردهاند. بسياري حدس ميزنند كه آنها قصد پيوستن به داعش را دارند .
در زمستان سال گذشته براي اولين بار بود كه مطرح گرديد «شاهدالله شاهد» سخنگوي سابق تحريك طالبان پاكستان از انتخاب «حافظ سعيد» رهبر طالبان منطقه «اوركزي» اين كشور، به عنوان رهبر جديد گروه تروريستي داعش در حوزه افغانستان و پاكستان خبر داد و بر اساس يك ويدئو جديد منتشر شده كه در آن دهها شبهنظامي سابق تحريك طالبان پاكستان كه با گروه تروريستي داعش بيعت كردند را نشان ميدهد. دراين ويدئو منتشر شده در توئيتر و ديگر رسانههاي مجازي، شاهدالله شاهد و ديگر شبهنظاميان سابق تحريك طالبان پاكستان نشان داده شدهاند كه سوار بر اسب در حال عبور از مناطق كوهستاني هستند و پرچم گروه تروريستي داعش را تكان ميدهند .
در حالي كه آمريكا و رسانههاي غربي در افغانستان براي جايگزيني گروه تروريستي داعش بجاي طالبان تلاش ميكنند، يكي از فرماندهان طالبان اعلام كرد كه افغانستان جاي مناسبي براي فعاليت داعش نيست. «ملا منصور دادالله» يكي از فرماندهان طالبان، اعلام كرده است كه طالبها عضوي از گروه داعش نيستند و افغانستان نيز جاي مناسبي براي فعاليت اين گروه نميباشد. اين در حالي است كه در ماههاي اخير، غرب و رسانههاي مورد حمايت آنها در افغانستان با تقويت حضور داعش در اين كشور، قصد دارند تا به مردم افغانستان تفهيم كنند تا اين گروه تروريستي جايگزين طالبان ميشود و پرچمهاي سفيد آنها نيز به پرچمهاي سياه تغييرخواهند يافت .
در كل بايد گفت به دلايل مختلف، امكان ورود، گسترش و رشد گروه تروريستي داعش در افغانستان مهياست. به نظر ميرسد هم به دليل ضعف حاكميت دولت مركزي افغانستان و هم به دليل جغرافياي آشوب و ناامني، مشكلات اقتصادي و معيشتي و فقر فرهنگي و از همه مهمتر به دليل پشتيباني غرب و برخي از كشورهاي منطقه از گروههاي فرقهاي و تروريستي، احتمال نفوذ ذاعش در افغانستان جدي است. واقعيت اينست كه چه داعش براي تضعيف طالبان يا جايگزيني براي طالبان طراحي شود، در هر دو صورت چنين روندي پيامدهاي خطرناكي براي شيعيان و كشورهاي منطقه خواهد داشت (از جمله تضعيف توان نظامي افغانستان، بروز و تشديد جنگ طالبان و داعش، خطر بروز فرقهگرايي ضدشيعي، مهار نقش منطقهاي ايران و تهديد امنيت مرزهاي شرقي ايران، بازتوليد جريان افراطي جديد در منطقه، دور ساختن مسلمانان از دشمني با رژيم صهيونيستي، مديريت رفتار چين و روسيه در منطقه و ...)؛ بويژه كه مطلوبيتهاي داعش در افغانستان فراوان است از جمله ويژگيهاي قومي - مذهبي و طايفهاي، گرايشات سياسي متناقض، فقر فرهنگي و بيسوادي نيروگيري بسيار ارزان و آسان، عدم حاكميت قدرت مركزي در افعانستان، دولتمردان ضعيف و سهل انگار، فساد اداري گسترده، قابل اجاره شدن نيروها و حتي برخي از فرماندهان و سران سياسي و حزبي، مداخله كشورهاي غربي و عربي، و ....
ظهور و گسترش داعش پروژه بسيار خطرناكي است كه بي شك پشت سر آنها، نيروهايي هستند كه تثبيت و تقويت هژموني آمريكا در منطقه را دنبال ميكنند. درست زماني كه قرار بود كنفرانس امنيتي مونيخ در برگزار شود، به يكباره موضوع فعاليت داعش در افغانستان علم شد و بعد هم آقاي اشرف غني در كنفرانس مونيخ، از خطر داعش در افغانستان سخن گفت، بنابراين به نظر ميرسد اين مسأله داراي جنبه تبليغاتي براي جلب كمكهاي مالي و نظامي كشورهاي غربي هم باشد .
باقري