الوقت_ طی سالهای اخیر كه چین به بازیگر مهم در امور جهانی تبدیل شده؛ تلاش میکند به طور گسترده از دیپلماسی در حال پیشرفت، مؤثر و قوی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. در این راستا در پیش گرفتن دیپلماسی عمومی توسط چین بدان دلیل در دستور کار این کشور قرار گرفته که در اذهان و افکار عمومی چهرهای منفی از چین به نمایش گذاشته شده و این کشور به عنوان تهدید قلمداد شده است. چین به منظور ترمیم این وجهه منفی، اذهان عمومی را هدف قرار داده و سعی دارد با تحت تأثیر قراردادن مردم کشورهای گوناگون این احساسات منفی را تغییر دهد و هویت خود را نزد مردم و دولتهای آنان بازسازی کند. به عبارت ديگر هم زمان با قدرت یابی چین در سیاست بینالملل و لزوم استفاده موثر این کشور از ابزارهای نرم برای تعمیق و نهادینه کردن نفوذ و قدرت خود در این عرصه، رهبران این کشور تلاش دارند تا به صورت موثری از دیپلماسی عمومی در جهت ایجاد یک تصویر مطلوب با ویژگیهایی مانند یک بازیگر قابلاعتماد، همکاری طلب، صلحطلب، بازیگر مسئول و هم نوا با جامعه بینالملل استفاده نماید.
هرچند چین در گذشته نيز از مجموعهای از اقدامات که قابلیت تعریف ذیل اصطلاح دیپلماسی عمومی را داشته است استفاده كرده، اما استفاده استراتژیک و هدفمند از دیپلماسی عمومی یکی از مباحثی است که در سالهای اخیر و با توجه به تغییر در ماهیت قدرت در این کشور ضرورت پیدا کرده است. اولین استفاده چین از دیپلماسی عمومی به اوایل دهه ۱۹۷۰ در قالب دیپلماسی پینگپنگ و تلاش این کشور برای استفاده از روابط مردم با مردم برای بهبود روابط با آمریکا و خروج از انزوا در آن دهه برمي گردد.
در مجموع بنیادیترین پیام دیپلماسی عمومی چین به خصوص در سالهای اخیر را ميتوان بیان ارزشهای رفتاری و مد نظر خود به خصوص به جهان غرب دانست که شاید مهمترین اصل مورد نظر آنها در قالب اصل عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها قابل تحليل باشد. انجمن مردمی دوستی با کشورهای خارجی، دانشگاهها و نهادهای علمی و آموزشی، سازمانهای مربوط به زنان و جوانان، تبادلات فرهنگی، جشنوارهها، فیلمها، موسیقی، نهادهای دینی، ورزش و توریسم در واقع ابزارهای دیپلماسی عمومی چین و همچنین نیروها و شاخصهای این کشور برای گسترش و ارائه یک تصویر مطلوب از خود هست. امروزه چینیها به خوبی دریافتهاند که با استفاده از ابزارها و سازوکارهای فرهنگی به خوبی میتوانند بر نگرانیها و تهدیدات محیط بیرونی غلبه یابند. در سالیان اخیر کشورهای همسایه چین، قدرتیابی این کشور را به عنوان یک تهدیدی برای امنیت هستی شناختی خود تصور کردهاند. به همین منظور چین تلاش دارد تا با استفاده از دیپلماسی عمومی چنین نگرانیهایی را تا حد ممکن کاهش داده و خنثی نماید.
در همين راستا یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی چین، مؤسسات و نهادهای کنفوسیوسی است که نمونه الگوبرداری شده از شورای فرهنگی بریتانیا و نمونههای دیگر در کشورهای غربی ميباشد. در واقع چین نهادهای کنفوسیوسی را با ۳۲۷ دپارتمان در 53 کشور در سال ۲۰۰۴ به منظور ارتقاء و آموزش زبان و فرهنگ چینی بنیاد نهاده است. این نهادها و مؤسسات با الگو گیری از موسسه گوته آلمان و شورای فرهنگی بریتانیا طراحی شده است. شورای دولتی چین سالانه ۱۲ میلیون دلار به نهادهای کنفوسیوسی اختصاص داده و دولت چین نیز ۲۵ میلیون دلار به منظور آموزش زبان چینی می پردازد. این در حالی است که شورای بریتانیا تقریباً ۵ میلیارد دلار سالانه هزینه میکند. در حال حاضر ميتوان گفت كه حدود 17 نهاد کنفوسیوسی در آسیا، هفده نهاد کنفوسیوسی در اروپا، نه نهاد در امریکای شمالی، پنج نهاد در امریکا و سه نهاد در اقیانوسیه و افریقا مشغول به فعاليت ميباشند.
در اين ميان بايد به اين نكته توجه داشت كه دولتمحور بودن استراتژی دیپلماسی عمومی چین؛ عملا گسترش دیپلماسی عمومی اين كشور را در فضای پیرامونی و همچنین جامعه بینالمللی با چالشهايي مواجه ساخته است. بر همين مبنا اين نتيجه قابل ارائه ميباشد كه هر چند چینیها پتانسیلهاي زيادي در عرصه ديپلماسي عمومي دارند منتها توانایی استفاده مناسب از این ابزار و فراهم کردن فرصت برای جذب مخاطبین خارجی حول دیپلماسی عمومی مدنظر خود را ندارند. از همين رو سرمايهگذاري كلان چينيها براي حضور فعال در اين عرصه دور از انتظار نخواهد بود.