الوقت- حلب مجمع حضور تمام ظرفیت انسانی و نظامی امریکا و عوامل آن بود، و تصوری برای آزادی آن وجود نداشت؛ حلب به طور گسترده آلوده به سیستم تروریستی النصره بود -که به طور حتم یکی از اینها با 20-30 نفر از نظامیان آمریکایی یا اسرائیلی برابری میکند- اما محوریت انقلاب اسلامی موجب شد که این شهر آزاد شود.
مسئول موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور در جریان برگزاری مراسم روز پژوهش در این موسسه ضمن گرامیداشت روز پژوهش در خصوص تحولات منطقه به خصوص آزادسازی راهبردی حلب در جمع پژوهشگران و کارشناسان گفت: حلب با محوریت تفکر انقلاب اسلامی توانست بر شبکه تروریستی پیچیده ای که برخوردار از انواع پشتیبانی های خارجی بود، غلبه کند و آزاد شود.
دکتر سعدالله زارعی با بیان اینکه پژوهش برای ما یک مبنای دینی و انقلابی دارد، اظهار داشت، در انقلاب اسلامی پژوهش در ابعاد پرورش روح انسان و محیط تمدنی انسان که ماهیتی فیزیکی پیدا میکند و همین طور برای هدایت انسان در دنیا و آخرت معنا و مفهوم پیدا می کند. طبیعتا در چنین میدان فراخی پژوهش و عمل پژوهشگرانه جایگاه بسیار حساس و رفیعی دارد و به تناسب آن، پژوهشگر صاحب منزلت و موقعیت ویژه و ممتازی میشود. و کمتوجهی به پژوهش و پژوهشگر از سوی دستگاه هایی که باید در پاسداشت این مهم بکوشند چیزی از ارزش عمل پژوهشگرانه و تاثیر آن نمی کاهد. زارعی با ابراز تاسف نسبت به کم توجهی به امور پژوهشی در کشور گفت، در ایران پژوهش و پژوهشگری در ردیفهای پایانی توجه مسئولین و دستگاههاست که این مسئله باید در جای خود اصلاح شود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در مورد مسائل منطقهای گفت که ما به عینه مشاهده می کنیم که برای کنترل منطقه یک نوع جبههبندی در سطح منطقه و بینالملل به وجود آمده که البته مسبوق به سابقه است. همانطور که حضرت امام در مقاطع مختلف بیان کردند این جبهه و جریان با محوریت آمریکا مشغول برنامهریزی و اجرا میباشد. این همان جبههای است که در برخی از بیانات و گفتهها در ایران، اجزاء آن به نوعی متفاوت معرفی و بر این نکته تاکید میشد که ترکیه با آمریکا دارای اختلاف است، آمریکا با عربستان دارای اختلاف است، آمریکا با رژیم صهیونیستی در اختلاف است و رژیم صهیونیستی با ترکیه اختلاف دارد. و جمعبندی می کردند که آن جبهه قبلی که در مقابل انقلاب ایران بود به هم ریخته است و در جهان و منطقه وضعیت جدیدی پیش آمده است!
دکتر زارعی در ادامه اظهار داشت، یک جریان مشکوک داخلی تبلیغ می کند که آمریکاییها در جریان تروریسم متوجه شدند که از کشورهایی ضربه میخورند که به آن دلبسته بودند و اروپاییها نیز متوجه شدند که خطر امنیتی آنها نه از سمت ایران بلکه از جای دیگری است و تروریستها همان خطر اصلی هستند. و در نهایت نتیجه می گیرند که ما اندک اندک از شکل یک دشمن برای غرب و آمریکا خارج شده و به یک مجموعه قابل درک و قابل تعامل تبدیل شده ایم و لذا میتوانیم در برخی از موضوعات اساسی مانند امنیت و تروریسم با غرب کار کنیم و به دستاوردهای مشترکی برسیم.
رئیس موسسه اندیشه سازان نور افزود: بر همین اساس، چند صباحی است که در برخی از نهادهای جمهوری اسلامی ایران، این نظریه مطرح شد که تروریسم وخشونت و نفی تروریسم و نفی خشونت میتواند یک گفتمان مشترکی را بین ایران و غرب پدید آورد و بر مبنای آن منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و برکشیدن جمهوری اسلامی از یک کشور غرق در مشکلات به یک کشور دسته اول در سطوح منطقهای و بینالمللی شکل بدهد.
صداهای انقلابی اجازه نمی دهد گفتمان وحدتطلبی با غرب به سامان و سرانجام برسد
زارعی اضافه کرد با همین جمعبندی، ادبیات نفی خشونت و نفی تروریسم به تکیهکلام و ترجیعبند سخنان برخی از افراد نهادهای تصمیمگیر کشور تبدیل شده و عملیاتی شدن آن در دستورکار قرار گرفته است. البته هم اینک که شکست این نظریه آشکار گردیده از شدت و حدت آن کاسته شده است. وی افزود نتیجه نزدیک این ادبیات به حاشیه رفتن ادبیات حضرت امام بود که ایشان، غرب و آمریکا را نه تنها قابل اعتماد نمی دانست بلکه نقطه کانونی مشکلات جهان اسلام و مشکل جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی می دانستند. امام (ره) برای پرهیز از اعتماد به امریکا از تعبیر شیطان اکبر استفاده کرده و میفرمودند هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. ادبیات حضرت امام با این ادبیات جدید، در حال حاشیه رفتن بود و تا حدی در گفتمان داخلی مبتنی بر سازش به حاشیه رفته است. در هر صورت این گرایش با منطق متین و استوار حضرت امام تفاوت بنیادین و اساسی دارد. زارعی افزود البته در ایران خوشبختانه چندصدایی وجود دارد و صداهای دیگری نیز در کنار این صداها مطرح میشود که همان صداهای انقلابی است که اجازه نمی دهد این گفتمان وحدتطلبی با غرب به سامان و سرانجام برسد.
مسئول موسسه اندیشه سازان نورادامه داد خوشبختانه یکی از مجموعههایی که تلاش مجدانهای در این راستا داشت همین جمع پژوهشگر فراهم آمده از نیروهای دلسوز در موسسه مطالعات اندیشهسازان نور بوده است که به شکلهای مختلف در سازمان های مختلف تصمیم گیر نظراتش را منعکس کرده است. یکی از ویژگیهای این مجموعه، شجاعت در بیان و اظهار نظر بوده است. این موسسه جمعبندیهای خود را بدون رودربایستی و خوشامد این و آن مطرح کرده و حداقل نشان داده است که صداهای دیگری نیز در کنار آن صداها وجود دارد ومخالفت با به حاشیه راندن تفکر حضرت امام یک بحث جناحی نیست. زارعی با اشاره به تشابه معنایی که در مواضع بعضی از متدینین و سکولارها وجود دارد گفت این یک تفکری است که برخیها خیرخواهانه اما ناآگاهانه آن را مطرح میکنند. نتیجه این است که امروز در زمانی که شکست تروریست ها در حلب پیش میآید که یک جمعیت تروریستی به نام النصره که خود غربیها بر تروریست بودن آن تاکید داشته و آمریکا آن را در لیست سیاه خود قرار داده است به محاصره جبهه مقاومت در می آیند سرزمین متعلق به سوریه از لوث آنان پاکسازی می شود؛ صدای این جبهه امریکایی در می آید. زارعی افزود اگر مبارزه با تروریسم و خشونت به عنوان گفتمان مشترک با امریکا قابل پیگیری و پیروی است باید در این آزادسازی حلب، به درستی خود را نشان دهد. آزادسازی حلب یکی از بارزترین وجوه مبارزه با تروریسم است و ما چه به عنوان جبهه مقاومت، چه به عنوان جمهوری اسلامی ایران و یا هر عنوان دیگری کاری در حلب انجام میدهیم که مصداق بارز مبارزه با تروریسم است اما میبینیم که سازمان ملل که چندین سال در مورد سوریه سکوت کرده بود در روزهایی منتهی به آزادی حلب و قطعی شدن آن، برای نجات تروریست ها نشست ویژه برگزار کرد. آقای دمیستورا که ظاهرا مسئولیت حل بحران را برعهده دارد و مسئول است که از آلام مردم سوریه بکاهد در گزارشی وضع حلب در حال آزادی را فاجعه آمیز خوانده و اظهار کرده است که باید برای نجات کسانی که در محاصره قرار گرفتند – یعنی تروریستها- به میدان آمد و کاری کرد و این مسئولیت جهانی است که باید به فوریت به آن عمل شود. وی قبل از آن نیز طرحی داده بود که این منطقه بایستی تحت اداره بینالمللی یا زیر نظر شورای امنیت یا نماینده دبیرکل دربیاید. وی در آن طرح که با آزادی حلب شکست خورد رسما گفته است که سازمان ملل یا شورای امنیت باید به تجزیه سوریه بپردازند. یعنی در واقع کسی که ماموریت اصلاحی دارد فرمان تخریب صادر میکند. استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت ناتو که تاکنون در این قضیه سکوت کرده بود و تقریبا حالت انزوا و انفعال در بحران سوریه داشت نیز به میدان آمد و اعلام کرد که حاضر است با تمام تجهیزات تحت نظر شورای امنیت سازمان ملل در سوریه ایفای نقش کند. آمریکاییها نیز موضوع آتشبس را مطرح و با این ابزار، سوریه را تحت فشار قرار دادند و در کنار آن عوامل منطقه ای آنها نیز به شدت فعال شدند، ترکیه وارد ماجرا شد و حرکت زرهی و تجهیزات ترکیه به سمت «الباب» در شمال غرب حلب یک اقدام جدی و در نوع خود بیسابقه از طرف این کشور بود. سعودیها، قطریها، امارات و دیگرانی نیز وارد میدان شدند و جبههای که به تصور بعضی در ایران، ادبیات مبارزه با تروریسم و خشونت آن ها را از هم جدا می کند، به هم پیوستند! و دیدیم که آنها در مقولهای که پای انقلاب اسلامی در میان باشد تمام اختلافات و ادبیات و کلمات گلایهآمیز علیه یکدیگر را کنار گذاشتند و در مقابل آزادی حلب توسط جبهه مقاومت ایستادند.
بنابراین، مشخص است که از نظر غرب و متحدان مسلماننما و غیرمسلماننما مسئله اصلی در نظر آنها همان انقلاب اسلامی است. بر این اساس کیسینجر گفت این تروریستها به مانند لکههای سیاهی هستند که در شرایطی در آسمان ظاهر میشوند و با نسیمی عبور میکنند و از منطقهای به منطقه دیگر منتقل میشوند یعنی غرب حتی اگر تروریسم را مشکل بداند آن را یک مشکل موقتی به حساب آورده و مشکل اصلی، پایدار و سخت خود را انقلاب اسلامی که ماندگار بوده و به این آسانی میدان را خالی نمیکند، می داند. زارعی اضافه کرد: موضع گیری غرب و عوامل آن علیه آزادسازی حلب همان صحنهای بود که واقعیت را از تخیل جدا کرد و آنچه که در قامت یک ایدئولوژی خدشهناپذیر و حتمی و غیرقابل بحث درآمده و محیطهایی از جمهوری اسلامی را آلوده کرده بود و هنوز هم این آلودگی ادامه دارد و باطل کرد، مشخص نمود که راه همانی است که حضرت امام در مواجهه با اینها ترسیم کردند. مسئول موسسه اندیشه سازان نور افزود راه امام راهی نیست که بنبست داشته باشد و مسئله مهم اینجاست. ما می بینیم که انسان هایی که بعضا مومن و متدین هم هستند در جاهای مختلف بیان میکنند که ما به درستی راه امام، درستی آیات قرآن و درستی بیانات حضرت آقا در این خصوص اذعان داریم و مذهب، دین و وجدان تاریخی ما این مسائل را تایید میکند اما لایلکف الله نفسا الا وسعها؛ و نتیجه می گیرند که ما در حال حاضر توانایی تحقق و عملیاتی کردن این بیانات را نداریم. پیروزی بزرگ جبهه مقاومت در حلب و آنچه در اینجا و در این صحنهها مشاهد شد ثابت کرد که توانایی تحقق آنچه امام می فرمود وجود دارد و این حرفها درست نیست.
زارعی گفت زمانی که عراق به اشغال تروریستها درآمد، داعیه داران مبارزه با تروریسم از آنها با احترام یاد میکردند و آنها را گروههایی میدانستند که «بر اساس یک نیاز عدالتخواهانه به مبارزه میپردازند و قابل سرزنش نیستند» و در گام بعدی می گفتند کسی نمی تواند بر آنها غلبه کند. همین مسئلهای که در ظاهر امکان حل آن وجود نداشت، امروز به اعتراف خود اینها توسط انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت مهار شده است و دیگر کسی نمیگوید که تروریسم فراگیر شده و منطقه در سیطره تروریسم واقع خواهد شد و دیگر کسی از شکستناپذیر بودن داعش و النصره سخن نمیگوید.
آزادی حلب هیجان جهانی بی سابقه ای را در جبهه استکباری ایجاد کرده است
زارعی افزود فرض آنکه آمریکاییها و هم پیمانانش در مقوله مبارزه با تروریسم بدانیم، بر اساس آنچه که در صحنه عمل اتفاق افتاده است و نه بر اساس جمعبندی ذهنی، امکان نداشت که اینها به انفراد یا اجتماع بتوانند بر این تروریست ها مسلط شده و مسئله تروریسم را حل کنند. آمریکاییها از سال 2003 که وارد عراق شدند تا سال 2011 که این کشور را ترک کردند با تروریزمی در حدود یک هفتم آنچه که در سالهای اخیر در این منطقه به وجود آمد، درگیر بودند.مگر گروه توحید و جهاد به رهبری ابومصعب زرقاوی چه تعداد بودند و چه میزان جغرافیا را در اختیار داشتند و چه میزان تجهیزات داشتند و تا چه حد پشتیبانی میشدند مسلما بارها و بارها کمتر از داعش و النصره، ولی آمریکاییها نتوانستند بر جریان ابومصعب زرقاوی غلبه کنند و با اعتراف به شکست، زیر برگه توافقنامه امنیتی با عراق را امضا کردند و از عراق رفتند و هنوز هم در خود نمی بینند که بار دیگر به شکل سابق به منطقه بازگردند.
وی در مقایسه بین توانایی امریکا و توانایی جبهه مقاومت گفت منطقه جرفالصخر که در شمال استان بابل قرار دارد، قتلگاه نظامیان آمریکایی بود، این همان منطقهای است که آمریکاییها اعلام کردند برای غلبه برآن بیش از دو هزار کشته دادند. یعنی دو هزار نیروی ورزیده آمریکایی در این منطقه کشته شد اما آمریکا نتوانست این منطقه را در اختیار بگیرد و بدون دستاورد آنجا را ترک کرد. در واقع جرفالصخر کمر آمریکا را شکست. اما همین جرفالصخر را نیروهای سپاه و نیروهای عراقی از جمله حشدالشعبی و بدر در یک دوره زمانی کمتر از دو ماه آزاد کردند و کل مسیر رودخانه را از پایین تا بالا پاکسازی کردند. کل این منطقه پاکسازی شد. در همین حلب نیز که به مجمع حضور تمام ظرفیت انسانی و نظامی غرب و عوامل آن تبدیل شده بود، تصوری برای آزادی آن وجود نداشت؛ چرا که حلب به طور گسترده آلوده به سیستم تروریستی بود و باید دانست که که النصره ای ها در کار خود بسیار قوی بودند – به طور حتم یکی از اینها با 20-30 نفر از سربازان آمریکایی یا اسرائیلی برابری میکند- اما با محوریت نیروهای انقلاب اسلامی این شهر آزاد شد. این آزادی با محوریت انقلاب اسلامی درواقع جزئی از افسانههاست یعنی آنقدر عظمت دارد که به افسانه می ماند بنابراین، آنچه که در این صحنه اتفاق افتاد این بود که نظر حضرت امام و حضرت آقا که برخاسته از نظر قرآن است، یک نظر دقیق و بهترین و ممکنترین نظر در پیروزی بر جریانات تروریستی و استکباری است.
مسئول موسسه اندیشه سازان نور گفت آزادی حلب آنقدر استراتژیک است که فضایی را در سطح بینالمللی ایجاد کند و دراقع سروصداها و هیاهوهای این چنینی که از غرب مشاهده کردیم و بیسابقه است. در این 10-15 سال در موضوع دیگری مشاهده نشد که به اندازه آزادی حلب، اینهمه هیجان جهانی در جبهه استکباری ایجاد کرده باشد. غرب به میدان آمد برای اینکه اولا، مانع آزادی شوند و ثانیا از قیمت اتفاق عظیمی که رخ داده، بکاهند. این مسئله اهمیت آنچه که در حلب رخ داده است را نشان میدهد. زارعی گفت در این فضا، عدهای در کشور ایران در جلسات و نشستهای مختلف می گویند آزادی حلب بسیار مهم و بزرگ بوده است اما شما انگشت در چشم ترکیه و عربستان و ... کردهاید و یک دنیا خشم و غضب را برای کشور و مقاومت خریدید و توصیه می کنند که اکنون بیایید این مسئله را مدیریت کنیم. راهکارشان این است حال حلب آزاد شده است اما سرنوشت سوریه قابل مذاکره است. اینها می گویند ما قبول باید کنیم که سوریه راه حل نظامی ندارد و باید با راهحل سیاسی مشکل حل شود؛ و برای به نتیجه رساندن راه حل سیاسی هم باید با عربستان و ترکیه وارد بازی و مذاکره شویم و از طرفی دیگر به آمریکاییها و روسها هم اعلام کنیم که حضور ما در بازیهای بینالمللی به این شرط است که یک کنسرت پنججانبهای تنظیم شود و در آن علاوه بر آمریکا، روسیه و ایران، ترکیه و عربستان نیز در آن شرکت داشته باشند و با آنها بر سر سوریه مذاکره می کنیم، این ها اضافه می کنند که البته ما قبول داریم که بگوییم اسد خط قرمز و مادون اسد قابل مذاکره است. و اشاره می کنند که مادون اسد یعنی دولت هم باید مقتدر بوده و نباید الزاما مشروعیت و اختیارات خود را از اسد یعنی رئیس جمهور بگیرد این دولت باید دارای اختیاراتی ذاتی باشد و قدرت اصلی اجرایی هم در دست دولت قرار گیرد. زارعی افزود اینها نتیجه می گیرند که اگر در یک کنسرت پنججانبه این توافق حاصل شود؛ هم در صحنه نظامی سوریه پیروز شده ایم و هم خشم منطقهای که علیه ایران تحریک شده و منافع ملی ما را تهدید میکند، خنثی میکنیم. وی افزود این حرفها این روزها در برخی از دستگاهها که از سر آرزو حرف میزنند و در مسائل منطقه ای دارای قدرت لازم در سیستم برای پیش بردن این حرفها نیستند. اینها در قامت دلسوزان نظام حرف میزنند و میگویند تا اینجا در سوریه و عراق خوب آمدیم اما در همینجا متوقف شویم و بر سر باقی مسائل با عربستان و ترکیه توافق کنیم. زارعی افزود حال راه توافق را از آنها جویا میشویم. می پرسیم آیا شما واقعا خیال میکنید که اگر توافق کردید و در سوریه دو یا سه نکته را به عنوان خط قرمز خود اعلام کردید -که همان تمامیت ارضی، حفظ دولت و حفظ رابطه ایران و سوریه است- ا این سه خط قرمز از سوی آنها پذیرفته شد، آیا تضمینی وجود دارد که چنین توافقی از سوی آنها تامین هم بشود؟ و آنها در حالی که سرپلهایی مطمئن و تعیینکنندهای مانند دولت را در اختیار خود میگیرند، به نگرانیهای ما نیز پایبند بمانند؟ و چگونه میتوان ترکیه را از شمال حلب خارج کرد و به حضور نظامی آن در گسترهای که بیش از 200 الی 300 کیلومتر در عمق 45 کیلومتری سوریه را شامل میشود و علاوه بر آن به تهدیدی دوباره برای حلب نیز تبدیل شده است پایان داد؟
استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: کاملا واضح است که راهحلهای مبتنی بر «میشود اعتماد کرد» و اینکه «میتوان توافق کرد» و یا «باید ادامه کار را به عقلا سپرد»، دستاوردهای ما را تهدید میکند. ولذا نمیتوانیم بر مبنای سروصداها و هیاهوهای جهانی، علیه خود تصمیمگیری کنیم. اگر قرار بود که بر اساس این هیاهوها سیاست خود را تنظیم کنیم که باید در اصل انقلاب اسلامی وارد نمی شدیم چون همه این سروصداها ناشی از مغایرت انقلاب اسلامی با آنان است. وی افزود این مسئله در کشور ما وجود دارد که تفکری که ما را به در پیش گرفتن ادبیات مشترک با امریکا در عرصه گفتمانی هدایت میکند، در این گمان است که در عرصه اجرا می تواند با این روش منافع ملی کشور تامین کند.
دکتر زارعی در پایان گفت نقش پژوهشگر و مجموعههای پژوهشی در این عرصهها بسیار تعیینکننده است. و لذا در هر جمعی از این مجموعهها که ذکر کردیم زمانی که یک دو عنصر ازپژوهشگران معتقد به تفکر حضرت امام حضور دارند ، مانع شکل گیری تفکر انحرافی شده و این نشان میدهد که اگر یک جمع پژوهشی کارآزمودهای بر صراط مستقیم تفکر امام استوار باشد، میتواند روندهایی که مبتنی بر نوعی سوءذهن و سوءتفاهم است را به راه درست هدایت کند.