الوقت- ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی در سفر دوره ای خود به 4 کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس که از امارات متحده عربی در روز ملی این کشور آغاز شد، بدنبال عملیاتی کردن طرح «اتحادیه کشورهای خلیج فارس » بخصوص تقویت بعد نظامی-دفاعی آن است که از سال 2013 زمزمه های تشکیل آن مطرح شد. این سفر که قطر، کویت و بحرین را نیز در بر می گیرد، علاوه بر بحث و گفت وگو بر سر نهایی کردن مکانیسم های دفاعی، بدنبال تقویت همکاری ها در دو بعد سیاسی و اقتصادی نیز می باشد.
استدلال اصلی و فلسفه تشکیل اتحادیه کشورهای خلیج فارس که به نوعی پاسخی به ناکارامدی شورای همکاری خلیج فارس است، عمدتا معطوف به فرآیندهای مهار تهدیدات ایران در نظام منطقه ای خاورمیانه، بخصوص زیرسیستم خلیج فارس است که در چارچوب راهبرد جدید آمریکا صورت می گیرد. سفرهای متعدد مقامات دفاعی- امنیتی واشنگتن به منطقه در دو سال اخیر نشان داد که این اتحادیه باید نقش جدیدی ایفا کند که مبتنی بر تامین هزینه ها و اقدامات و ابتکارات جدی تر و مستقل تر در چارچوب استراتژی آمریکا است، که بتواند نحوه مواجهه با تهدیدات منطقه ای بخصوص ایران را مهار کند. برگزاری مانورهای نظامی در سال های اخیر نیز عمدتا معطوف به این نقش در حال ترسیم بوده است.
در پیوند با این موضوع، باید به دیگر حلقه های در حال اتصال این زنجیره نیز اشاره کرد. تلاش برای بازگرداندن جزایر راهبردی تیران و صنافیر از مصر در دهانه خلیج عقبه و احداث پایگاه نظامی در جیبوتی در تنگه باب المندب نشان می دهد که گستره سیاسی ای که عربستان در دو سال اخیر از کشورهای عربی و اسلامی برای مانورهای نظامی، مبارزه با تروریسم و مقابله با ایران شکل داد، در ابعاد نظامی نیز در حال تکمیل است. اگرچه امروزه سطوح تهدید برای عربستان فراتر از ایران است و نباید صرفا، فعل و انفعالات سعودی ها در سطح منطقه را در متغیر آنچه تهدیدات ایران پنداشته می شود، خلاصه کرد.
اما فارغ از این موضوع مهم و حیاتی برای سعودی ها، تحکیم دایره نفوذ عربستان در خلیج فارس و رفع اختلافات با اعضا نیز اولویت دیگری است که می تواند در دو بعد تقویت همکاری های اقتصادی و مبادلات تجاری به عنوان پشتوانه و تحکیم بخش طرح تحول «2030» در عربستان جلوه گر و در راستای مشورت های دوره ای سیاسی تقویت گردد. اگرچه عمان به دلیل سیاست مبتنی بر دیپلماسی توازن در این راهبرد نقش بسیار کمی ایفا خواهد کرد، اما تلاش مقامات سعودی این است که در چارچوب تقویت همبستگی عربی و اسلامی، بازیگران این شورا را هر چه بیشتر در منظومه خود تعریف کنند.
در این میان مشخص است که تمرکز و تاکید دولت سعودی بر اعضای شورای همکاری خلیج فارس علیرغم اختلافات درونی میان اعضا است، چرا که عدم همراهی بازیگرانی چون مصر، ترکیه، مغرب، اردن و پاکستان و همچنین وضعیت آشفته یمن باعث شده تا عملا راهبرد فراگیر عربستان برای شکل دهی به یک ائتلاف وسیع و فراگیر علیه ایران و همچنین تهدیدات منطقه ای نتواند در عمل ایده ها و اهداف سعودی ها را محقق سازد. این وضعیت بویژه در رابطه با مصر صدق می کند که بر سر بحران های سوریه و یمن با ریاض دچار تنش های جدی شده است. مجموعه این شرایط در حالی است که آمریکا نیز از عربستان خواسته است تا نقش جدی تری را در تامین امنیت و منافعش بر عهده بگیرد و هزینه های تامین امنیت از سوی آمریکا را نیز بپردازد.
بنابراین شکل دهی به این خطوط واگرا و ناموازی که ناشی از پویایی های بحران خیز منطقه ای و ناپایداری منافع در تعریف و شکل دهی به اتحادهاست، باعث شده تا دولت های خلیج فارس نقش ثقل مرکزی را در این فرآیند ایفا کنند.
کامران کرمی (پژوهشگر مسائل خلیج فارس)