سال 2016 را باید برای داعش سال شکستها و عقب نشینیهای پی در پی دانست. این گروه تروریستی همزمان هم در عراق و هم در سوریه متحمل شکستهای راهبردی متعددی شد و بسیاری از مناطق اشغالی پیشین خود را از دست داد. درعراق در ماه ژوئن(خردادماه) فلوجه را بطور کامل از دست داد و در حال حاضر با تحمل شکستهای سنگین و عقب نشینی، برای حفظ مواضع خود در درون شهر موصل به شدت در تقلا است. داعش در اواخر سال 2014 نیز الرمادی را از دست داده بود. در سوریه نیز اوضاع داعش چندان مساعد نیست و در حالی که در کمتر از سه ماه پیش شهر راهبردی منبج از اشغال این گروه تروریستی آزاد شد، در حال حاضر نیز داعش از طرف نیروهای دموکرات سوریه در شهر رقه، که مرکز این گروه تروریستی در سوریه به شمار میرود، تحت فشار است.
داعش روش کار را تغییر میدهد
این مشخص و روشن است که عملیات موصل چندان زمان زیادی به طول نخواهد انجامید، و کمی زودتر یا دیرتر، به هر حال این شهر بزرگ عراق که زمانی پایتخت خلیفه خوانده میشد، از اشغال داعش آزاد خواهد شد. برهمین اساس است که به نظر میرسد، فرماندهان داعش در رویکرد خود نسبت به فعالیتهای تروریستی در خاورمیانه تجدید نظر کردهاند. در تازهترین تحولات از این دست مرکز دیدهبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن خبر داده است که اطلاعاتی از منابعی مطمئن به دست آمده، که نشان میدهد "سران گروهک الدولة الاسلامیة در عراق از سران دیگر مانند فرماندهی «ولایت رقه» در سوریه و «فرمانده ارتش شام» (جیش الشام) خواسته است به عراق بیایند." این منابع در بیان علت این فراخوان گفتهاند که داعش در پی برگزاری نشستی جهت انتخاب جانشین ابوبکر البغدادی «برای خلافت مسلمین» است. با این حال واقع بینانه نیست اگر تلاش برای تعیین جانشین ابوبکر بغدادی را به عنوان تنها واکنش داعش به شکستهایش در عراق و سوریه قلمداد کنیم. در واقع براساس تجارب قبلی به نظر میرسد با شکست داعش و از دست دادن مناطق تحت اشغالش در عراق و سوریه، تحرکات این گروه تروریستی نیز در دیگر مناطق از جمله شمال آفریقا افزایش یابد. به احتمال بیشتری اعضای وابسته به این گروه تروریستی حال تلاش خواهند کرد تا با استفاده از اوضاع نابسامان حاکم بر لیبی، مالی و سومالی پایگاهها و مواضع جدیدی برای خود در قاره آفریقا ایجاد کنند.
پیشتر قرار بر آن بود، داعش که زمانی پیش از اشغال مناطقی در عراق و سوریه، گروه "خلیفه جهان اسلام" نامیده میشد، خلافت خود را پس از مرگ سرکرده نخستینش ابوعمر بغدادی و با روی کارآمدن ابوبکر بغدادی جهانی کند. بحرانهای سیاسی متاثر از تحولات انقلابی خاورمیانه از سال 2011 به بعد این فرصت را برای تروریستهای جدا شده از القاعده فراهم کرد و طرح تاسیس امپراتوری داعش که ابوبکر بغدادی و سازمان تروریستی "داعش" در سر می پروراند، با اشغال موصل به نظر عملی میآمد. اما آن چه در ادامه راه؛ علی رغم پیشرفتهای اولیه، سد راه داعش شد، ورود دولتهای منطقه به مبارزه با داعش بود. داعش تهدیدات خود را تنها متوجه عراق و سوریه نمیدانست و طبیعی بود علاوه بر بغداد و دمشق، از تهران تا مسکو نیز به جنگ علیه داعش وارد شوند. مضاف براین تروریستهای داعش علاوه بر دشمنان خارجی از میان هم مسلکان خود نیز مخالفان سرسختی داشتند و تقابل گروههای تروریستی وابسته القاعده و سایر گروههای تروریستی بخش قابل توجهی از فرصت توسعه و پیشرفت را از داعش گرفت. القاعده بیشتر بدنبال طرحریزی برای انجام عملیات تروریستی بود؛ حال آنکه، رویکرد اشغال و تصرف این منطقه یا آن منطقه، بخشی از استراتژی اصلی "داعش" است. رویکردی که چندان در برنامه های القاعده جای نداشت. القاعده کسب نفوذ را از طریق جذب اعضا و طرفداران بیشتر دنبال میکرد و داعش در مقابل جذب اعضای بیشتر را از طریق تصرف زمین پی میگرفت.
با این حال شکست و از دست دادن کوتاه مدت مناطقی که داعش طی دو سال گذشته از طریق اشغال سرزمینی بدست آورده بود، به احتمال زیادی باعث خواهد شد تا این گروه تروریستی نیز راه القاعده را برای اهداف خود دنبال کند. براین اساس میتوان انتظار داشت از این پس تلاش داعش به جای تمرکز بر عملیات قهری اشغال زمین به طور صرف بر انجام عملیات تروریستی متمرکز شود.
انصاربیتالمقدس، شاخه ضعیف داعش در مصر
یک نمونه مشخص از این تغییر رویکرد داعش را در تحرکات گروه انصار بیتالمقدس وابسته به داعش در مصر میتوان عنوان کرد. گروه تروریستی انصار بیتالمقدس از سال ۲۰۱۴ به عنوان شاخه مصری "داعش" فعالیت خود را آغاز کرد، اما این گروه از آن زمان تا کنون تنها دست به حملات تروریستی در خاک مصر زده است و هیچگاه اعلامیه و یا موضعی برای اشغال مناطقی از مصر عنوان نکره است. بدیهی است که هدف از این حملات، بیثباتی سیاسی و ایجاد بحران سیاسی در مصر از طریق ایجاد ناامنی و وحشت بوده است. بیثباتی سیاسی در مصر، میتواند همچون وضعیتی که در لیبی حاکم است، زمینههای مساعد برای فعالیتهای تروریستی را فراهم سازد. تا کنون بیشترین عملیاتهای تروریستی انصار بیت المقدس متوجه ارتش مصر و نیروهای نظامی و انتظامی این کشور بهویژه در شمال شبه جزیره سینا بوده است. علاوه براین بمبگذاری در هواپیمای روسی که منجر به مرگ ۲۲۴ نفر گشت نیز یکی دیگر از خونینبارترین اقدامات تررویستی انصالر بیت المقدس به شمار میرود.
دشواریهای داعش در یمن، پاکستان و افغانستان
با این حال داعش در همه مناطق قادر نخواهد بود اهداف خود را به آسانی آن چه که تا کنون در شمال مصر انجام داده، دنبال کند. به عنوان نمونه در یمن گاه انتشار اخباری از اقدامات تروریستی داعش منتشر میشود، اما این اقدامات عمدتا نتوانسته چندان گسترده و مداوم باشد. در پایتخت یمن، صنعا کمیتههای مردمی و ارتش این کشور قدرت را بطور کامل در دست دارند و در برقراری امنیت و جلوگیری از نفوذ داعش به نظر میرسد تا کنون به نسبت موفق عمل کرده باشند. در مناطق تحت اشغال نظامیان عربستان در جنوب یمن نیز، عمده تحرکات از جانب القاعده دنبال میشود و براین اساس جای تنفسی برای تحرکات داعش در یمن باقی نخواهد ماند.
در پاکستان و افغانستان نیز که محتمل ترین مقاصد داعش پس از عراق و سوریه به نظر میرسید، داعش چندان موفق نبوده است. با وجود این که داعش در افغانستان بیشترین عملیات خود را متوجه شیعیان این کشور کرده است، اما در دیگر مناطق افغانستان نیز با مخالفان سرسختی بنام طالبان روبرو است که در عمل پیشروی و اشغال زمین را برای داعش بسیار با دشواری روبرو میکند. عمده فعالیت داعش در افغانستان تنها منحصر به دو ولایت از مجموع ۳۴ است و حداکثر موفقیت داعش در افغانستان تنها ایجاد سیاست وحشت و ناامنی میباشد که این سیاست نیز با گذشت زمان اهمیت خود را از دست خواهد داد. صرفنظر از رقابت شدید با طالبان، ظرف ماههای گذشته، حملات ارتش افغانستان علیه "داعش" تشدید شده است. نیروهای وابسته به ارتش افغانستان بارها به مواضع داعش در شرق کشور و بویژه در ایالت ننگرهار حمله کردهاند.
در پاکستان نیز به نظر میرسد ارتش این کشور بدلیل وجود طالبان، به شدت در تلاش برای حذف و جلوگیری از حضور داعش حتی در مناطق مرزی و حاشیهای میباشد. چندین گزارش پلیس پاکستان از موفقیت این نیروها در کشف و متلاشی کردن هستههای مرزی وابسته به داعش در سال جاری خبر میدهد.
آفریقا، منطقه مطلوب داعش
با وجود این شرایط به نظر میرسد برای داعش پس از شکست در خاورمیانه، مناطقی از آفریقا مطلوب خواهد بود که با بحرانهای امنیتی دست یه گریبان هستند. اگر برخی کشورهای شمالی آفریقا مانند مصر، تونس و مغرب را بدلیل حضور به نسبت قدرتمند دولت، از این قاعده مستثنی کنیم، در دیگر کشورها بویژه در منطقه ساحل و شاخ آفریقا خلا امنیتی مطلوب داعش وجود دارد. سومالی، اریتره، جیبوتی و به نسبت کمتری اتیوپی، بستر مناسب داعش برای ادامه حیات خواهد بود. با این حال در این کشورها نیز داعش مجبور به رقابت و شاید مبارزه با گروههای موازی مانند خود از جمله القاعده، الشباب و بوکوحرام خواهد بود. هم داعش و هم القاعده در سومالی فعال هستند. اوضاع سومالی حتی از وضعیت حاکم بر جیبوتی در شرایطی نیز وخیمتر است. سازمان ملل متحد مدعی است که ۲۰ هزار سرباز حافظ صلح را مامور مقابله با گروههای تروریستی در سومالی کرده است، اما این مبارزه تا کنون نتیجهای در بر نداشته است و وضعیت امنیت در این منطقه همچنان وخیم است.
از طرف دیگر در سومالی در حال حاضر علاوه بر القاعده، گروه تروریستی الشباب نیز به فعالیت مشغول است که در سال ۲۰۱۲ رسما با القاعده پیمان اتحاد امضا کرد. ئاعش، الشباب و القاعده در کنار هم به احتمال زیادی ترکیب سختی از رقابت و جنگهای خونین را خواهند داشت. براساس تحقیقات "مرکز پژوهشهای ساهان" که در نایروبی مستقر است، "داعش" بهرغم نفوذ گسترده گروه الشباب سعی به جذب نیرو دارد. تحقیقات این مرکز نشان میدهد که بسیاری از جوانان سومالی که در شمار نیروهای بالقوه گروه تروریستی الشباب قرار دارند، به گروه "داعش " پیوستهاند.
حملات واحدهای نظامی اتحادیه آفریقا و همچنین حملات هوایی که توسط پهپادهای آمریکا به مواضع الشباب در سومالی صورت گرفته باعث تضعیف جدی این گروه نشده است و کارشناسان "مرکز پژوهشهای ساهان" حتی از احتمال جدی گسترش فعالیتهای گروه الشباب در کشور همسایه، یعنی کنیا خبر میدهند.
در مالی نیز با وجود حضور نیروهای حافظ صلح سازمان ملل با استعداد ۱۳۰۰۰نفر برای مقابله با جنگ داخلی، اما ارتش مالی برای مقابله با این گروههای تروریستی با دشواری جدی روبرو است. از یکسو نیروهای حافظ صلح، که آلمان هم در آن مشارکت دارد، ماموریتی برای مقابله با نیروهای تروریستی در مالی ندارند، و از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی مالی به تروریستها امکان میدهد پس از انجام حملات به دل بیابانها و صحراها پناه برده و خود را برای حمله بعدی آماده کنند. از طرف دیگر فعالیت و تحرکات القاعده در مالی نیز بسیار گسترده و منسجم است. گروههایی چون انصار دین و المرابطون از جمله گروههای تروریستی فعال در مالی هستند که مستقیما با شبکه القاعده همکاری میکنند. این گروهها همراه با گروه القاعده مغرب اسلامی ظرف سه سال گذشته دست به عملیات تروریستی متعددی در مالی و کشورهای منطقه ساحل زدهاند. در این صورت، داعش برای حضور در مالی نیز با محدودیت حضور القاعده روبرو خواهد بود.
در نیجریه، برخلاف دیگر کشورهای منطقه ساحل، که عرصه تاخت و تاز گروه القاعده و گروههای وابسته به آن هستند، داعش از نفوذ زیادی برخوردار است. وحشتناکترین گروه فعال تروریستی در آفریقا بوکو حرام است که در شمال شرقی نیجریه فعالیت میکند. رهبر گروه تروریستی بوکو حرام، ابوبکر شیکاو در مارس سال ۲۰۱۵ با "خلیفه" گروه تروریستی "داعش"، ابوبکر بغدادی، پیمان مودت امضا کرد. اما این پیمان چندان دوامی نداشت و در اوت سال جاری، راه این دو از هم جدا شد و "داعش" فرد دیگری به نام ابومصعب البرناوی را به عنوان "شیخ" و رهبر جدید "استان آفریقای غربی" در خلافت خود تعیین کرد. گفته شده در اثر حملاتی که از سال ۲۰۰۹ تا کنون توسط گروه بوکو حرام صورت گرفته، حداقل ۱۴ هزار نفر کشته شدهاند. دو میلیون نفر نیز در اثر حملات بوکو حرام ناگزیر به فرار از خانه و کاشانه خود شدهاند. در مناطق تحت کنترل بوکو حرام، کمبود و فقر حاکم است. حداقل ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر به کمکهای بینالمللی برای تامین خوراک خود نیاز دارند.
علاوه بر نیجریه، در لیبی نیز کار برای داعش بدلیل وجود بی ثباتیهای سیاسی و وضعیت دو دولتی شرایط به نظر برای داعش سهل الوصولتر خواهد بود. با این حال علی رغم آن که در اوایل سال ۲۰۱۶ نیروهای وابسته به "داعش" توانستند یک منطقه بسیار بزرگ در لیبی را تحت کنترل خود درآورند. اما واحدهای نظامی تحت فرماندهی دولت وحدت ملی لیبی موفق به شکست این نیروها شده و تقریبا کل این منطقه را از کنترل آنها خارج کردند. در همین ارتباط نیزمارتین کولبر، مامور ویژه سازمان ملل برای حل بحران سیاسی لیبی، گفته است که نیروهای "داعش" از خلیج سیرت کاملا پاکسازی شدهاند. اما هستههای تروریستی "داعش" هنوز در سراسر لیبی فعال است. در واقعیت امر "داعش" بهرغم شکستهای خود کماکان یک جریان خطرناک در لیبی به شمار میرود. مارتین کوبلر در گفتوگو با خبرگزاری آلمان گفته است که بسیاری از تروریستهای "داعش" در کل کشور لیبی هستههای تروریستی ایجاد کردهاند. هستههایی که هر لحظه میتوانند مجددا فعال شوند. حتی این احتمال که "داعش" در بخش دیگری از لیبی منطقهای را تحت اشغال خود درآورد، منتفی نیست. مبارزه با تروریسم در لیبی و بهویژه مبارزه با هستههای فعال "داعش" در این کشور به واسطه بحران سیاسی حاکم بر این کشور بسیار دشوار است. دولت وحدت لیبی عملا بر کل لیبی حاکمیت ندارد و لیبی یکپارچگی خود را از دست داده و دوپاره شده است. تنها راه چاره برای مشکلات بزرگ این کشور وحدت مجدد آن است. و این همان چیزی است که سازمان ملل تا کنون قادر به اجرای آن نشده است. لیبی برای غلبه بر داعش نیاز به یک نیروی قهر دولتی دارد، یعنی نیاز به یک ارتش سراسری و همچنین نیاز به پلیس و نیروی انتظامی واحد. اما شرط اصلی ایجاد یک ارتش واحد، وحدت لیبی است و این کشور از وحدت خود بسیار فاصله دارد. اوایل سال ۲۰۱۶ نیروهای سازمان ملل در طرابلس و غرب کشور کار خود را شروع کردند. حدود یک سال از آغاز فعالیت سازمان ملل در طرابلس میگذرد، اما نیروهای وابسته به این سازمان نتوانستهاند دامنه کار خود را از پایتخت لیبی به سایر نقاط گسترش دهند. بنابراین وضعیت لیبی بسیار حساس است. برای مقابله با "داعش" به ارتش واحد و سراسری نیاز است. تنها یک دولت واحد و مرکزی میتواند چنین ارتشی را ایجاد کند. خصومت موجود میان دو بخش لیبی، امکان تاسیس یک دولت واحد را بهشدت کاهش داده است.
در مجموع آن چه قطعی به نظر میرسد، وضعیت دشوار داعش پس از شکستها در عراق و سوریه خواهد بود. با توجه به آن چه گفته شد، اگرچه بیثباتی سیاسی و امنیتی در برخی کشورهای شمال آفریقا ممکن است بصورت مقطعی شرایطی را برای فعال شدن داعش در آن مناطق ایجاد کند، اما داعش در آن صورت نیز با رقبای سرسختی همچون القاعده روبرو خواهد بود که بدنبال تضیف هرچه بیشتر داعش میباشند. از طرف دیگر وضعیت بیثباتی در کشورهایی مانند لیبی همیشگی نیست و با حل مساله دولت در لیبی، داعش در این منطقه نیز با محدودیتهای مضاعف دچار خواهد شد. این شرایط به احتمال بیشتری سرنوشت داعش را به مانند دیگر جریانهای تروریستی، به انجام اقدامات تروریستی مقطعی و تضعیف بیشتر سوق خواهد داد و حداقل رویای خلافت را برای این گروه تروریستی برای همیشه دست نیافتنیتر میسازد.