الوقت_ باريس نمتسوف، يكي از رهبران برجسته مخالفان دولت روسيه، هنگامي كه به همراه يك زن اوكرايني از روي پلي در نزديكي ميدان سرخ مسكو عبور مي كرد، هدف گلوله سرنشينان مسلح يك خودروي عبوري قرار گرفت. ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه با محكوم كردن قتل بوريس نمتسوف، كميتهاي را براي تحقيق و پاسخگويي درباره اين اقدام تعيين كرده است. همچنين پوتين در پيامي به مادر آقاي نمتسوف مرگ او را تسليت گفته و قول داده است كه از هيچ تلاشي براي يافتن قاتل پسرش دريغ نكند. با اين حال هواداران نمتسوف اعتقاد دارند كه اين قتل با انگيزه سياسي صورت گرفته و با مخالفتهاي او با رئيس جمهوري روسيه و درگيريهاي اوكراين مرتبط بوده است .
به هر روي گروهي كه توسط پوتين تشكيل شده، در اولين بيانيهاش گفته است كه نمتسوف به هنگام عبور از پلي در نزديكي كرملين هدف چهار ضربه گلوله از ناحيه پشت قرار گرفت. به گزارش اين كميته، حمله با دقت برنامهريزي شده بود و قاتلان كه پس از تيراندازي با اتومبيل از صحنه گريختند، از برنامههاي نمتسوف آگاه بودند. اين كميته در بيانيه خود اعلام كرده كه تحقيقات آنها در چند زمينه از جمله احتمال انجام اين حمله توسط اسلامگرايان افراطي يا ارتباط اين قتل با درگيريها در اوكراين در حال بررسي است. با توجه به ابعاد داخلي و خارجي ترور نمتسوف، نوشتار حاضر ضمن نگاهي به زندگي سياسي و فعاليت هاي نمتسوف، به بررسي مظنونان اصلي قتل وي پرداخته است. همچنين چشم انداز و پيامدهاي ترور نمتسوف نيز مورد بحث و بررسي قرار گرفته اند .
درباره نمتسوف
نمتسوف كه در زمان كشته شدن ۵۵ سال داشت، مدتي فرماندار نيژني نوگورود بود و در اواخر سال ۱۹۹۰ در سال آخر رياست جمهوري يلتسين، به معاونت نخست وزيري ارتقا يافت. وي پس از انتخاب پوتين به مقام رياست جمهوري، به تدريج به يكي از مخالفان سرسخت وي تبديل شد و به عنوان رهبر «حزب همبستگي» به مخالفت با سياست هاي كرملين در عرصه هاي گوناگون پرداخت. باريس نمتسوف كه از اصلاح طلبان نسل اول روسيه بعد از فروپاشي شوروي به حساب مي آمد و گرايش كاملاً غربگرايانه داشت، بارها از سوي نيروهاي دولتي دستگير و روانه زندان شد .
وي حدود دو سال پيش دست به انتشار كتابي در فضاي مجازي زد كه به مذاق پوتين خوش نيامد. وي در كتاب خود، ولادمير پوتين را متهم كرده بود كه در زمان زمامداري او، وابستگي روسيه به انرژي بيشتر شده و افزايش تورم باعث اضطرابهاي شديد اجتماعي گشته است. نمتسوف در اثر خود از شيوه حكومتداري پوتين به انتقاد پرداخته و چنين برداشت كرده بود كه در زمان زمامداري وي، رشوه و فساد افزايش يافته و به امري متداول بدل گشته است.همچنين نمتسوف ادعا مي كرد دولت پوتين بجاي آنكه منابع مالي خود را صرف بهبود اوضاع زندگي مردم كند، در بخش هاي غيرضروري سرمايهگذاري مي كند .
به هر روي عليرغم آنكه پيش از نمتسوف نيز بارها مخالفان دولت روسيه به انحاء مختلف از سر راه برداشته شده اند، اما وي يكي از رده بالاترين مخالفان دولت ولاديمير پوتين است كه ترور ميشود. نكته جالب توجه اين است كه نمتسوف چند ساعت پيش از آن كه ترور شود، در يك گفتوگوي راديويي ساكنان مسكو را ترغيب كرد در گردهمايي روز يكشنبه، كه قرار بود در اعتراض به نقش روسيه در بحران اوكراين و بحران اقتصادي در داخل برگزار شود، شركت كنند .
در مجموع نمتسوف طي سال هاي اخير دست كم در چند حوزه انتقادهاي اساسي به دولت پوتين داشت كه از جمله آنها مي توان به موارد زير اشاره نمود :
1 . عدم چرخش نخبگان در ساختار سياسي روسيه و تجميع قدرت در دستان پوتين؛
2 . مبارزه با فساد اقتصادي و متهم كردن دولت پوتين به دست داشتن در مفاسد و يا حمايت از فاسدان؛
3 . اعتراض به سياست هاي دولت پوتين در خصوص بحران اوكراين و متهم كردن كرملين به آتش افروزي .
به اين ترتيب نمتسوف با تاكيد بر موارد فوق سعي كرده بود از خود چهره اي غربگرا، دموكراسي خواه و ليبرال ترسيم كند .
مظنونان ترور
كميته اي كه از سوي دولت روسيه مسئول تحقيق درباره اين قتل شده است ميگويد مجموعه اي از انگيزههاي احتمالي قاتلان را در دست بررسي دارد كه از آن جمله مي توان به مخالفت نمتسوف با جنگ اوكراين، زندگي شخصي و سياسي او، بنيادگرايي اسلامي و يا تلاش مخالفان براي بيثباتسازي كشور اشاره نمود. در اين بين عليرغم آنكه برخي از چهرههاي نزديك به دولت روسيه، قتل نمتسوف را ناشي از درگيريهاي شخصي او در فعاليتهاي اقتصادي يا زندگي خصوصي توصيف كردهاند و يا برخي ديگر اعتقاد دارند با توجه به آنكه نمتسوف يهودي بود، احتمالا توسط افراط گرايان اسلامي كشته شده است، با اين حال به نظر مي رسد دست كم سه گمانه در خصوص مظنونان ترور نمتسوف به واقعيت نزديكتر باشد :
1. ترور توسط پوتين و دولت روسيه: اكثر هوادارن نمتسوف اعتقاد دارند كه اين قتل بدون هيچ ترديدي به دستور پوتين انجام گرفته است. بر اين اساس همانگونه كه پيشتر پوتين به انحاء مختلف، مخالفان خود را از سر راه برداشته، در حال حاضر نيز با ترور نمتسوف قصد دارد به مخالفان خود نشان دهد كه سرنوشت مخالفت با دولت چه خواهد بود. با اين حال دولت روسيه، بهشدت ادعاي گروههاي منتقد دولت مبني بر دست داشتن كرملين در قتل بوريس نمتسوف را رد كرده است. سخنگوي ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه نيز گفت كه اين قتل، نشانههاي يك ترور از برنامهريزي شده را دارد. او اين قتل را عملي تحريك آميز ناميد و گفت كرملين بر تحقيقات نظارت خواهد كرد .
در شرايط فعلي بعيد به نظر مي رسد كه دولت روسيه دست به چنين اقدامي زده باشد. زيرا نمتسوف به رغم نفوذي كه در بخشي از بدنه اجتماعي روسيه داشت، اما تهديدي عمده براي پوتين و سياست هاي كرملين محسوب نمي شد. ضمن آنكه راه هاي ديگر براي كنترل وي از سوي دولت وجود داشت. به عنوان مثال همانگونه كه الكسي ناوالني يكي ديگر از رهبران مخالف دولت روسيه به فساد اقتصادي متهم شد، دولت مي توانست از اين حربه براي كنترل نمتسوف نيز استفاده كند. بنابراين احتمال آنكه ترور نمتسوف توسط دولت صورت گرفته باشد، تا حد زيادي ضعيف است .
2. ترور توسط سرويس هاي اطلاعاتي ـ امنيتي غرب: برخي از چهرههاي سياسي هوادار حكومت روسيه، معقتند اين عمل براي مخدوش كردن چهره پوتين و تحريك افكار عمومي روسيه صورت گرفته است. برخي ديگر نيز قتل نمتسوف را اقدامي براي بيثبات نشان دادن اوضاع روسيه دانسته اند. به عنوان مثال، رمضان قديروف رهبر چچن معتقد است كه نهادهاي امنيتي غربي مسئول اين قتل هستند؛ زيرا آنها تلاش دارند در روسيه درگيري داخلي راه بيفتد .
اگر چه اثبات اين سناريو به معناي تلاش غرب براي ايجاد اغتشاش در روسيه است، اما اثبات آن نيز مي تواند به معناي ناكارآمد بودن و زير سوال رفتن دستگاه هاي اطلاعاتي ـ امنيتي روسيه باشد و چنين امري نيز پيامدهاي خاص خود را براي كرملين در بر دارد. با اين حال، اين سناريو از قوت نسبتا بيشتري برخوردار است؛ به ويژه كه مقامات ارشد روسيه نظير پوتين نيز بارها در سخنراني هاي خود به اين نكته اشاره كرده اند كه غرب قصد دارد از طرق مختلف به ايجاد يك انقلاب رنگي در روسيه بپردازد. به نظر مي رسد با توجه به پيروزي روسيه در اوكراين و ناتواني غرب از مقابله با سخت با مسكو، اينك سرويس هاي اطلاعاتي ـ امنيتي غربي به شيوه هاي نرم جهت تهييج افكار عمومي روسيه عليه پوتين روي آورده اند و قتل نمتسوف مي تواند اقدامي در اين راستا باشد .
3. راست گرايان افراطي: طي هفته ها و ماه هاي اخير، باريس نمتسوف بارهاي از سوي راست گرايان افراطي روس تهديد شده بود. علت اصلي اين تهديدات نيز مواضع نمتسوف در خصوص بحران اوكراين بود. از نظر راست گرايان افراطي، نمتسوف فردي خائن بود و به عنوان ستون پنجم دولت اوكراين در روسيه عمل مي كرد .
راست گرايان افراطي يا نئونازيستها براي اولين بار در سالهاي دهه 90 در روسيه پديدار شدند كه در آن زمان تعداد آنها از دهها تن تجاوز نميكرد. در سالهاي 94-93 تعداد آنها به 200-150 نفر افزايش يافت و در شهرهاي بزرگ مانند مسكو، ولگاگراد و سنت پيتربورگ شروع به شكل گيري و ظهور نمودند كه در آن زمان زياد جدي گرفته نميشدند. با اين حال اخيرا فعاليت آنها افزايش پيدا كرده و دست به تاسيس سازمانها، اتحاديه ها، جنبشها و گروههاي نئونازيستي زده اند. اين سازمانهاي نژادپرستانه تلاش دارند تاحضوري فعالتر در پروسه هاي سياسي روسيه داشته باشند و تا حد امكان، خود را به منابع قدرت نزديك نمايند. اين گروه ها كه عملكردها و فعاليتهاي خشونتآميز و تروريستي را قبيح نميدانند، قصد دارند در صورت امكان، اهرم هاي قدرت را در دست گيرند. بر اين اساس روز به روز احساسات نژاد پرستانه و احساس تنفر از خارجيان در جامعه روسيه افزايش مي يابد. اين مسئله را مي توان از افزايش افراد با ظاهر فاشيستي و اصطلاحا كلهپوستي و همچنين نقاشي هاي زيادي كه از صليب فاشيستي هيتلر بر در و ديوار كوچه پس كوچه هاي شهرهاي مختلف روسيه كشيده مي شود، مشاهده نمود .
به هر روي به نظر مي رسد با توجه به مواضع نمتسوف در خصوص بحران اوكراين و تلاش وي براي افشاي اطلاعاتي درباره حضور نيروهاي روس در مناطق شرقي اوكراين، بهانه مناسب براي راست گرايان افراطي ايجاد شده باشد و آنها كه خواهان پيوستن و يكپارچگي تمام روس تبارها هستند، دست به ترور نمتسوف زده باشند .
چشم انداز و پيامدها
مرگ نمتسوف باعث شد راهپيمايي اعتراضي را كه قرار بود يكشنبه اول مارس در مسكو برگزار شود، لغو و به جاي آن مراسم بزرگذاشت بوريس نمتسوف برگزار گردد. همچنين به رغم آنكه قرار بود راهپيمايي صرفا در مسكو برگزار شود، اما عملا به چند شهر بزرگ ديگر در روسيه نظير سن پطرزبورگ هم گسترش يافت. علاوه بر اين مردم بسياري از كشورهاي استقلال يافته از شوروي نظير اوكراين، ليتوني، لتواني و ... نيز همراه با هوادارن نمتسوف در روسيه، به برگزاري تجمعاتي جهت بزرگذاشت وي پرداختند. اين مسئله نشان مي دهد كه مرگ نمتسوف داراي پيامدهايي فراتر از مرزهاي جغرافيايي روسيه است. علاوه بر اين، حمايت اكثر رهبران كشورهاي غربي از نمتسوف و محكوم نمودن ترور وي نيز بيانگر وجود طرحي مبني بر به انزوا كشاندن دولت روسيه در اين خصوص و همچنين به چالش كشيدن سياست هاي مسكو در قبال اوكراين است. زيرا اكثر آنها از نمتسوف به عنوان فردي كه خواهان برقراري صلح در اوكراين و مخالف سياست هاي پوتين در اين خصوص بود، ياد كردند .
با اين حال اوضاع در داخل روسيه تا حدي متفاوت است. در آخرين نظرسنجي صورت گرفته در روسيه، محبوبيت پوتين به حدود 86 درصد افزايش يافته و اين در حاليست كه محبوبيت نمتسوف حدود 3 درصد بود. اگر چه به نظر مي رسد ترور وي باعث ايجاد انسجام در جبهه مخالفان پوتين شود و بهانه مناسبي براي رسانه ها و سران كشورهاي غربي جهت ايجاد تشويش اذهان عمومي عليه دولت روسيه ايجاد كند، اما چنين اقداماتي نمي تواند تاثيري جدي بر فضاي سياسي و اجتماعي روسيه داشته باشد .
در واقع تصويري كه كشورهاي غربي از پوتين ارائه مي دهند، تصويري مطابق با تمام واقعيت ها نيست. زيرا واقعيت آن است كه تعداد هوادارن پوتين بسيار بيشتر از تعداد مخالفان وي است. همچنين در حالي كه شعار اصلي مخالفان ولاديمير پوتين، «روسيه بدون پوتين» است و اين شعار در برخي از تظاهرات هاي روسيه از جمله تجمعاتي كه به مناسبت بزرگداشت نمتسوف برگزار گشت، سر داده شد، اما به نظر مي رسد كه شعاري پوچ و توخالي باشد. زيرا تمام افرادي كه اين شعار را سر مي دهند، به خوبي مي دانند كه روسيه بدون پوتين چه سرنوشتي خواهد داشت. ضمن آنكه هيچ جانشين قدرتمندي نيز براي پوتين وجود ندارد. در واقع نكته اي كه نبايد ناديده گرفته شود، ضعف مفرط مخالفان داخلي پوتين است. مخالفان پوتين در سطح نخبگان، هيچ وزنه و عنصر قابل اتكايي ندارند. اكثر نخبگان مخالف پوتين، وابسته به طيف هاي سياسي مختلفي از منتهياليه چپ تا راست هستند. به همين دليل نيز نه مي توانند به تنهايي اثرگذار باشند و نه قابليت اتحاد با يكديگر را دارند .
واقعيت آن است كه تعداد هوادارن پوتين بسيار بيشتر از تعداد مخالفان وي است. بسياري از مردم روسيه، پوتين را مردي قدرتمند مي دانند كه ثبات و آرامش را به آنان بازگردانده است. پوتين مردي است كه همه مي توانند با اعتماد و اطمينان كامل به او تكيه كنند و مصالح كشور خود را به وي بسپارند. از اين رو نزد بسياري از مردم، روسيهي بدون پوتين، روسيه اي خواهد بود كه ديگر روي ثبات و آرامش را نخواهد ديد. روسيهي بدون پوتين، روسيه اي خواهد بود كه احتمالا درگير انقلابي خونين و يا جنگي داخلي مي شود و به كشورهاي كوچك تجزيه مي گردد. بنابراين پوتين كه نماد ثبات و آرامش در كشور است، بهتر از هر فرد ديگري مي تواند هدايت و رهبري روسيه را بر عهده گيرد .
نبايد از ياد برد كه هنوز ويراني ها و ميراث ناخوشايند انقلاب 1917 و فروپاشي شوروي در اذهان اكثر مردم روسيه باقي مانده است. به همين دليل نيز اگر از شهروندان روسيه پرسيده شود كه از ميان «ثبات و امنيت» و «آزادي و دموكراسي»، كدام يك را انتخاب مي كنند، بي گمان پاسخ اكثر مردم، «ثبات و امنيت» خواهد بود. البته چنين امري به معناي وجود ناامني اجتماعي در روسيه نيست، بلكه به آن معناست كه مردم از وقوع رويدادي نظير انقلاب يا جنگ داخلي و حتي تجزيه كشور خود، بيمناك هستند .
در نتيجه پوتين كه توانسته با اقدامات خود، روسيه را از ورشكستگي دهه 1990، رهايي بخشد و ثبات سياسي و اجتماعي را به اين كشور بازگرداند، نزد اكثر مردم روسيه همچون يك ناجي و قهرمان نگريسته مي شود. در مجموع مي توان سه مقوله «ضديت با غرب»، «بازگرداندن ثبات و آرامش به كشور» و «احياي قدرت روسيه در سطح جهان» را دليل اصلي محبوبيت پوتين در داخل روسيه محسوب نمود .
شعيب بهمن