الوقت- در مدت سه هفته (از 20/1 تا 9/2/95) چهار مقام اصلی سیاسی و نظامی آمریکا در سفرهایی جدا از یکدیگر به عراق آمدهاند. این اقدامات که حاکی از اهمیت و جایگاه ویژه عراق در سیاست خارجی این کشور است، سبب شده است که دیدگاهها و تحلیلهای مختلفی پیرامون راهبرد و سیاستهای آمریکا در عراق، ارائه شود.
یکی از موضوعات محوری «تصمیم و برنامهریزی آمریکا برای تجزیه عراق» است و بدیهی است که تجزیه عراق ـ در صورت وقوع ـ بر مبنای قومی ـ مذهبی و به مناطق کردی ـ شیعی و سنی خواهد بود.
یکی از نشانههایی که تا حدی میتواند به تبیین مسئله کمک کند، رفتن یا نرفتن مسئولان آمریکایی به اربیل، در سفرهای خود به عراق است. شایان ذکر است که صرف رفتن یا نرفتن به اربیل به تنهایی نمیتواند شاخص دقیقی باشد و میباید علت سفر یا عدم سفر و یا زمانبندی و دیگر برنامههای سفر نیز در نظر گرفته شود.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در سفر روز 2/1/95 خود به عراق، به اربیل نرفت و هیئت کرد به ریاست نیچروان بارزانی در بغداد با او دیدار کردند. در اینجا نرفتن به اربیل دارای معنای سیاسی خاص خود میباشد، از این رو که وزیر امور خارجه مقامی سیاسی است و رفتن او به اربیل میتوانست به معنای به رسمیت شناختن حکومت اقلیم کردی را القا نماید و ماندن در بغداد و فراخوانی هیئت کرد به بغداد به معنای لزوم پایبندی اقلیم کردی به تمایمت ارضی کشور عراق ـ از نگاه آمریکاـ تلقی میشود. این امر مورد تأکید مسئولان کرد نیز واقع شده است. در این باره «آریو عبدالله» عضو مجلس ملی عراق از اتحادیه میهنی کردستان در مصاحبه با سایت رسمی اتحادیه میهنی گفته است: «عدم دیدار وزیر خارجه آمریکا از اقلیم کردستان به معنای حمایت این کشور از یک عراق متحد و یکپارچه است». همچنین وی افزوده است که: «کری در دیدار هیئتهای اقلیم کردستان و دولت مرکزی در بغداد، بر ضرورت حل مشکلات بغداد ـ اربیل از طریق گفتوگو و تفاهم و مشارکت احزاب کرد در کابینه جدید عراق تأکید کرده است».
اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا در 30/1/95 به بغداد آمد و با نخستوزیر و وزیر دفاع دیدار و با مسعود بارزانی از طریق تلفن گفتوگو کرد.
برخلاف دو مقام یاد شده، دو مسئول دیگر آمریکا یعنی رئیس ستاد ارتش و معاون رئیس جمهور در سفر خود به عراق، به اربیل نیز رفتند. «جوزف دانفورد» رئیس ستاد ارتش آمریکا در 3/2/95 در اربیل با مسعود بارزانی دیدار کرد. وی پیش از آن در بغداد با مقامات دولت مرکزی نیز دیدار کرده بود. در تفسیر این سفر نیز باید گفت، سفر مقام نظامی به اربیل به معنای رسمیت بخشیدن سیاسی نیست و هدف کلی سفر به عراق نیز ایجاد هماهنگی برای آزادسازی موصل ـ به خصوص میان کردها و بغداد ـ بوده است. دانفورد گفته است: «همکاری دولت با کردها و داشتن برنامه برای نحوه اداره موصل پس از آزادی از جمله توافقات در مورد برنامه آزادسازی موصل است. به سؤالهایی مانند اینکه چه کسانی مناطق همجوار را کنترل کنند و چگونه از یک میلیون نفر مراقبت شود و چه کسی تضمین میکند که داعش برنگردد، باید پاسخ داده شوند. حقوق سنیها و منافع کردها در دولت بغداد نیز رعایت شود».
از نگاه این مقام آمریکایی نیز حقوق کردها باید در بغداد جستوجو شود.
تازهترین سفر آمریکاییها، آمدن جوزف بایدن ـ معاون رئیسجمهور آمریکا ـ به عراق است. وی در 9/2/95 وارد بغداد شد و با نخستوزیر و رئیسجمهور عراق دیدار کرد و سپس به اربیل رفته و با مسعود بارزانی دیدار نمود. در این سفر نیز موضوع اصلی همانا پیگیری همکاری و هماهنگی میان دولت مرکزی و کردها در جنگ با داعش است و در بیانیههای دفتر ریاست اقلیم کردستان و نیز کاخ سفید، هیچگاه قرائن و شواهدی درباره توجه به «جدایی اقلیم» دیده نمیشود. دفتر ریاست اقلیم در بیاینهای در 10/2/95 اعلام کرد که در دیدار پنجشنبه شب (9/2/95) دو طرف درباره مسائل نظامی و سیاسی عراق و سوریه و مرحله پس از نابودی داعش و پیامدهای این مرحله گفتوگو کردند. کاخ سفید نیز اعلام کرده است که سفر بایدن به عراق شاخص خوبی برای حمایت از العبادی در تلاشهایش برای یکپارچه کردن کشور است.
«تأکید کاخ سفید بر یکپارچگی کشور عراق» در ارتباط با این سفر قابل توجه و تأمل میباشد.
اعلام صریح موضع آمریکا:
در کنار مواضع غیرمستقیم مسئولان آمریکایی، سرکنسول این کشور در اربیل «ماتیاس میتمن» به صراحت اعلام کرده است که آمریکا مخالف برگزاری همهپرسی استقلال در اقلیم کردستان است.
واکنش سران احزاب کردی در برابر موضع مخالف آمریکا:
در میان احزاب کردی عراق، حزب دمکرات کردستان و رئیس اقلیم، مسعود بارزانی بانی و پیگیر موضوع «برگزاری همهپرسی استقلال» هستند و بارها بر تصمیم و خود برای اجرای آن تأکید ورزیدهاند. سران اتحادیه میهنی نیز تاکنون ضمن تأیید حقانیت کردها در «تعیین سرنوشت» و دستیابی به استقلال، هرچند تنها زمان کنونی را مناسب جدایی از عراق نمیدانند، اما در تازهترین اظهار، «ملابختیار» مسئول امور اجرایی دفتر سیاسی اتحادیه میهنی، در این باره گفت: «اگر مشکلات بغداد ـ اربیل، ادامه یابد، کردها حق دارند سرنوشت خود را از طریق برگزاری همهپرسی تعیین کنند». وی همچنین از رسیدن به توافق میان اتحادیه میهنی، حزب دمکرات و دیگر احزاب کردستانی خبر داد.
از نگاه سران احزاب کردی از یکسو، کسب موافقت آمریکا ضروری است و از سوی دیگر نیز امکان دستیابی به هدف بدون موافقت آمریکا هم وجود ندارد.
مسعود بارزانی در مصاحبه با «المانیتور» ضمن اعلام قطعی بودن برگزاری رفراندوم قبل از اکتبر 2016 (پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) گفته است: «تضمین امنیتی آمریکا حیاتی است. اگر آمریکا مخالف نباشد ممنون خواهیم بود.»
با وجود حیاتی دانستن تضمین امنیتی آمریکا، نجات حسن، عضو شورای رهبری حزب دمکرات اعلام نموده است که حتی اگر آمریکا مخالف باشد، رفراندوم برگزار میشود. «فاضل میرانی» عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات نیز گفته است که آمریکا مسائل منطقه را درک نمیکند.
در مجموع و با در نظرین همه زوایا باید گفت که وضعیت کنونی و درگیریهای داخلی عراق پیامد اشغال نظامی این کشور از سوی آمریکاست، با این حال بسیاری از نتایج این اشغال مطلوب آمریکاییها نبوده است. از سال 2003 تاکنون آمریکا خواهان ماندن کردستان در چارچوب عراق بوده است و اقدامات آن نیز در راستای همین سیاست شکل گرفته است. فدرالیسم قومی نتیجه خواست و توافق خود عراقیها بود. در حالی که آمریکا در زمان حکوت پل برمر حامی فدرالیسم اداری بود. در طی حضور نظامی نه ساله در عراق، هیچیک از پایگاههای اصلی ارتش آمریکا در کردستان نبود، علیرغم آنکه احزاب کرد در این زمینه درخواست رسمی داشتند. وام بانک جهانی به کردستان از طریق بغداد پرداخت میشود. زیرا پیامدهای جنگ عراق این تصمیم را به آنها تحمیل کرد که دیگر در کشورهای خارج، مداخله گسترده زمینی نکرده و مسئولیت اداره امنیت یک کشور را برعهده نگیرند و این امر در «راهبرد دفاع ملی 2012» آمریکا به ثبت رسید.
آمریکا با «استقلال کردستان عراق» موافق نیست، اما این مخالفت ممکن است به «ممانعت» منجر نشود. سرنوشت اختلاف اربیل ـ بغداد بر سر «نفت» ممکن است الگویی برای رفتار احزاب کرد باشد. در موضوع «فروش نفت اقلیم» موضع ثابت آمریکا، حمایت از حقوق دولت مرکزی بود، اما روند تحولات به گونهای بود که اقلیم کردستان «فروش مستقل نفت» را ـ با وجود مخالفت آمریکا ـ عملی ساخت.
حزب دمکرات کردستان برای رسیدن به استقلال، بیش از آمریکا، چشم امید به ترکیه دارد و برای جلب موافقت آن کشور، هر امتیازی را واگذار میکند. بمباران مستمر خاک کردستان عراق از سوی ارتش ترکیه، موجب هیچ اعتراضی نمیشود.
بنابراین باید گفت که آمریکا دیگر «پلیس جهان» نیست و نمیتواند در همه تحولات دنیا تعیین کننده باشد. احزاب کردی در برابر موافقت و همراهی آمریکا آمادهاند هرگونه شرط و خواسته آن کشور را بپذیرند، از جمله از استقرار دائمی نظامی آمریکا را با اشتیاق میپذیرند، اما آمریکا از این موضوع استقبال نمیکند. باوجود آنکه حضور نظامی در مناطق استراتژیک دنیا، بخشی از راهبرد امنیت ملی و نظامی آمریکا است، از آنجا که مناطق کردی محصور در خشکی بوده و از نقاط استراتژیک دنیا محسوب نمیشوند، ارتش آمریکا نیازی به استقرار پایگاه دائمی نظامی در این مناطق، احساس نمیکند.
سخن آخر این است که موضوع کردها، موضوع رقابت قدرتهای جهانی نیست، بلکه موضوع رقابت کشورهای منطقه است و عوامل اصلی مؤثر در قضیه جدایی یا عدم جدایی نیز، در درجه نخست، روابط نیروهای سیاسی داخلی عراق با هم و سپس نقش کشورهای همسایه میباشد.