الوقت- حکومت عربستان برای پیشبرد اهداف خود در منطقه از حمایت کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده برخوردار است. شاید بتوان گفت بخشی از سیاستهای آمریکا در رابطه با موج تحولات جهان عرب در منطقه توسط عربستان سعودی اجرا میگردد. از سال 1979 که رژیم شاه در ایران سقوط کرد عربستان به نزدیکترین متحد ایالات متحده در منطقه تبدیل شد. این اتحاد نزدیک در زمینههای متنوع و گستردهای صورت گرفت از جمله: مقابله با تهدیدات ایران، حفظ وضع موجود در منطقه، افزایش منطقی سلطه گروههای سنی مذهب در لبنان و فشار به اوپک برای پایین نگهداشتن قیمت نفت. در نتیجه سیاست خارجی عربستان عموما عملگرایانه و مبتنی بر حفظ امنیت دولت و رژیم پادشاهی بوده است.
دولت عربستان سعودی بدلیل هراس از قدرت گرفتن مجدد ایران پس از سرنگونی حزب بعث صدام و برهم خوردن توازن قوا در خاورمیانه، سعی نمود برای موازنهسازی و کاهش قدرت رقبای خود در منطقه خلیجفارس و ناحیه خاورمیانه با تشکیل اتحاد و ائتلاف با برخی از کشورهای ناحیه و آمریکا به این اهداف نائل گردد. از دید سعودیها نفوذ ایران در عراق، سوریه و حزبالله لبنان که ایجاد هلال شیعی را بوجود آورده است موازنه قوا را در خاورمیانه تا حدودی به نفع ایران تغییر داده است. برای مقابله با تحولات جدید خاورمیانه، عربستان بنیادگرای وهابی به همراه قطر با حمایتهای مالی و تسلیحاتی خود خواهان تضعیف علویان (که از مذهب شیعی محسوب میشوند) و قدرت گرفتن بنیادگرایان سنی مذهب شدند تا تاثیر شگرفی در بحران سوریه به نفع خود ایجاد کنند و با از بین بردن نفوذ ایران در سوریه، کاهش قدرت ایران شیعی را در منطقه خاورمیانه رقم زند.
با توجه به مطالبی که آورده شد میتوان گفت که نظام مطلقه عربستان سعودی در رقابت شدید با جمهوری اسلامی در منطقه است و در پی کاهش قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه عمل میکند. تحولات اخیر سوریه دستاویزی شد تا عربستان سعودی با حمایت از مخالفین اسد ایران و متحدانش را در منطقه تحت فشار قرار دهد.
آغاز ورود عربستان به تحولات سوریه به بیانیه ملکعبدالله در 7 اوت 2012 برمیگردد. در این بیانیه که خطاب به دولت سوریه صادر شده، او از دولت میخواهد ضمن بازگشت عقلانیت به حوزه تصمیمگیری، به کشتار مردم سوریه پایان دهد. این بیانیه که در آن اصلاحاتی نیز به بشار اسد پیشنهاد میشود عربستان را در جایگاه اولین کشور عرب قرار میدهد که به صراحت و روشن از دولت اسد انتقاد میکند.
پادشاهی سعودی در نطقی که ازشبکههای تلویزیونی عربستان پخش میشد، بشار اسد را به توقف ماشین کشتار و خونریزی فراخواند و به اسد گوشزد نمود که هر عربی و هر مسلمانی میداند که با ریختن بیگناهان نمیتوان امیدوار بود. چنانکه در بخشهای قبلی بدان پرداخته شد این دوگانگی سیاست نشان از شومی کردارهای این کشور خبیث را در منطقه نمایان میکند که با زیر پا گذاشتن وجهه اسلامی خود به منافع خود دست پیدا میکند.
از آنجائی که عربستان، سوریه را به خاطر حمایت از حزبالله، باعث کاهش نفوذش در لبنان میدانست لذا تحولات سال 2011 سوریه این فرصت را در اختیار رژیم آلسعود قرار داد تا بتواند از سوریه انتقام بگیرد. لذا عربستان با تلاش برای تغییر رژیم در سوریه، و به خاطر رقابتش با ایران، شروع کننده جنگ نیابتی تمام عیار در تحولات این کشور شد. در دیگر سو، دستگاه دیپلماسی عربستان سعودی در چند کانال فعال بود؛ از یک طرف این کشور با ارسال درخواستهایی برای اتحادیه عرب، سازمان ملل متحد و شورای امنیت و همچنین با افتتاح کانالی در جهت ارتباط با شورشیان برآمد و از طرف دیگر با همکاری با محور غربی – عربی علیه سوریه تلاش زیادی کرد تا بر دولت اسد فشار وارد کند. اگرچه دولت عربستان در ایجاد بسیج بینالمللی برای مداخله در سوریه موفق نبود، اما توانست از این طریق ضمن تامین مالی و تسلیحاتی شورشیان این کشور به تضعیف دولت بشار اسد کمک نماید.
در 7 نوامبر 2013، گاردین گزارش داد که عربستان سعودی در پی ناکامیهای ارتش آزاد، برای شکست حکومت بشار اسد تلاشهایش را بر حمایت از جیشالاسلام و جبهه النصره متمرکز کرده است. جیش الاسلام که خود از تشکل 43 گروه خرد شورشی شکل گرفته است، دست کم 5 هزار نیروی شبه نظامی دارد که با حمایت عربستان و از طریق خاک اردن مسلح شدهاند. در مورد حمایت عربستان از جبهه النصره و داعش نیز هر از گاهی گزارشهایی در رسانهها منتشر میشود.
اتحادیه عرب در تاریخ 27 نوامبر 2011 در اقدامی هماهنگ، دولت سوریه را توسط 19 کشور عرب، مورد تحریم مالی و بانکی قرار داد که ارزش پول سوریه را تا میزان زیادی کاهش داد.
به نظر میرسد این کشور خصمانهترین سیاستها را نسبت به بحران سوریه داشته است. چنانکه اجلاسی که در ژنو، در فوریه 2012 تحت عنوان دوستان سوریه برگزار شد، این کشور با طرحهای کوفی عنان مخالفت کرد و عنوان کرد که صلح با اسد امکانپذیر نیست و او باید از قدرت کنارهگیری کند و همکاریهای زیادی با ترکیه در این موارد دارد. اقدامات آنکارا و ریاض نگرانی مقامات آمریکایی را برانگیخته است، چرا که واشنگتن تمایلی به همکاری با گروههای شورشی ندارد به این خاطر که فکر میکند بعد از سقوط اسد این گروهها میتوانند به خطرناکترین حکومتها در منطقه تبدیل شوند. آنکارا و ریاض ادعا میکنند که دولت اسد برای آنها تهدید فراگیرتر از گروههای افراطی مثل النصره است در کنار این تحرکات دیپلماتیک، عربستان سعودی اقدام به کمکهای مالی و تسلیحاتی زیادی به شورشیان تروریست سوریه نمود؛ به طوری که در 24 فوریه 2012 بعد از ارسال سلاح به شورشیان، وزیر امور خارجه عربستان این اقدامات را رضایتبخش خواند و آن را در جهت حفاظت از شورشیان در مقابل دولت اسد حیاتی دانست و در ماه مه 2012 بنا بر گزارشهای تایید شده از سوی خبرنگار گاردین، عربستان سعودی اقدام به ارسال سلاح به ارتش آزاد سوریه از طریق جنوب ترکیه میکند.
عربستان با حمایت از معارضین سوری و ایفای نقش فعال در کنترل و هدایت بحران سوریه سعی دارد جایگاه خود را در این کشور ارتقاء دهد و با اعمال نفوذ در میان جمعیت سنی و بهخصوص سلفیها به آنان کمک کند تا قدرت را در این کشور به دست گیرند. عربستان به شدت نگران نفوذ منطقهای ایران بهخصوص در میان شیعیان است و تلاش میکند تا نقش و نفوذ آن را کاهش دهد. این کشور سعی دارد درگیری در سوریه را نوعی نزاع بین شیعه و سنی نشان دهد و از این طریق رهبری و ریاست اهل سنت را بر عهده گیرد. رهبران سعودی در واقع اینگونه وانمود مینمایند که حمایت از مخالفان بشار وظیفه عربستان است و تصور میکنند با معرفی حکومت سوریه به عنوان نماد شیعیان، دولت این کشور را در مقابل سنیهای سوریه که 70% از جمعیت کشور را شکل میدهند قرار بدهد و بتواند جنگ مذهبی به وجود آورد و خود را از موج اعتراضات مصون دارد.
از جمله سیاستهای عربستان برای سقوط رژیم بشار اسد، تجهیز مخالفان به سلاحهای مختلف است که میتواند قدرت مخالفان مسلح را در رویارویی با ارتش سوریه افزایش دهد. اقدام عربستان برای در اختیار گذاشتن سلاحهای جدید به مخالفان مسلح در سوریه، نشان دهنده نگرانیهای ریاض از وضعیت سوریه است. عربستان از ابتدای بحران سوریه به حمایت مالی و تسلیحاتی از تروریستها پرداخته است و در حال حاضر رهبری ائتلاف برای جنگ علیه سوریه را بر عهده دارد.
در تازهترین اقدامات در این زمینه عربستان پس از فراخواندن رئیس جدید ائتلاف ملی مخالفان سوریه یعنی خالد خوجه در اوایل ماه آوریل، بلافاصله با دعوت از زهران علوش رهبر سابق جیشالاسلام (گروه اصلی نزدیک به عربستان در سوریه که مقر اصلی فعالیتهایش در جنوب سوریه است) از او میخواهد با احرارالشام روابط حسنه برقرار کنند، سپس در همین راستا علوش در آخر ماه آوریل به ترکیه سفر میکند و با مقامات احرارالشام ملاقات میکند. عربستان به خوبی میداند بدون همکاری با ترکیه نمیتواند در شمال سوریه کاری از پیش ببرد. چرا که ترکیه مرزهای زمینی گستردهای با سوریه دارد و این امر در انتقال ادوات، آموزش تروریستها و... را مهم به نظر میرسد و باعث پیشروی نیروهای تکفیری در جبهههای میدانی میشود.
در واقع عربستان با کمکهای مالی و رسانهای خود برای ترویج افکار سلفی در بین مردم سوریه زمینهساز شروع بحران در سوریه بوده است. عربستان از طریق ارسال سلاح به مخالفان نقش به سزایی در شعلهور شدن بحران داشته است. آلسعود از طریق رسانههای منتسب به خود چون العربیه با بزرگنمایی برخی اقدامات باعث تحریک هر چه بیشتر مردم شده و بر آتش بحران دمید. در ادامه با گسترش درگیریها و تبدیل شدن بحران به جنگ داخلی، عربستان با حمایت گسترده مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از مخالفین و همچنین تربیت و ارسال هزاران تروریست خارجی سعی در تداوم بحران در سوریه داشت.