الوقت- اخیراً، مقامات ایالات متحده بر اهمیت حفظ کنترل بر پایگاه هوایی بگرام در افغانستان تأکید کردهاند. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، روز پنجشنبه در کنفرانس مطبوعاتی با کییر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، گفت که ایالات متحده به دنبال بازپسگیری کنترل پایگاه هوایی بگرام در افغانستان است. ترامپ با اشاره به موقعیت استراتژیک بگرام در نزدیکی چین، گفت: «ما در تلاشیم آن را پس بگیریم. ما آن پایگاه را میخواهیم.»
این اولین بار نیست که ترامپ از علاقه اش برای به دست گرفتن کنترل پایگاه بگرام سخن گفته بود. او در نخستین جلسه کابینه پس از بازگشت به قدرت، درباره پیامدهای خروج از افغانستان و از دست دادن این پایگاه اظهار داشت: «در طرح اولیه خروج، قصد داشتیم بگرام را حفظ کنیم... نه برای افغانستان، بلکه به خاطر چین؛ چرا که این پایگاه تنها یک ساعت با مراکز ساخت موشکهای هستهای چین فاصله دارد.» او همچنین بگرام را یکی از بزرگترین پایگاههای هوایی جهان خواند که باندی عظیم و مستحکم از جنس بتن و فولاد دارد و با طولی معادل ۱۱۸۰۰ فوت، قابلیت خدماترسانی به بمبافکنها و هواپیماهای باری سنگین را داراست.
پایگاه هوایی بگرام به دلایل راهبردی، نظامی و ژئوپلیتیکی منحصربهفردی دارای اهمیت است و همین امر موجب شده تا رئیسجمهور آمریکا برای بازگرداندن کنترل آن به ایالات متحده تلاش کند.
این درخواستها تاکنون از سوی طالبان رد شده است. روز گذشته نیز ذاکر جلال، یکی از مقامات وزارت امور خارجه افغانستان، در وبسایت X نوشت: «افغانستان و ایالات متحده باید با یکدیگر تعامل داشته باشند... بدون اینکه ایالات متحده هیچ حضور نظامی در هیچ بخشی از افغانستان داشته باشد».
او افزود که دو ملت میتوانند روابط اقتصادی و سیاسی خود را بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک برقرار کنند.
در ادامه ۱۰ دلیل کلیدی در چارچوب رقابت قدرتهای بزرگ- از جمله چین، روسیه و منطقه وسیعتر آسیای مرکزی- که بر اهمیت بگرام تأکید دارند، آورده شده است:
1- بزرگترین مرکز نظامی ایالات متحده در افغانستان
بگرام تنها یک باند پرواز نبود، بلکه یک دژ عظیم با باندهایی طولانیتر از بسیاری از فرودگاههای بینالمللی، پناهگاههای مستحکم، بیمارستانها، انبارهای سوخت و امکان اسکان دهها هزار سرباز به شمار میرفت. این پایگاه در واقع مرکز فرماندهی عملیات آمریکا در منطقه بود.
در این شرایط، تصمیم اخیر ترامپ برای لغو جایزه برای دستگیری سه مقام ارشد طالبان، این سؤال را برانگیخته که آیا ایالات متحده قصد دارد بار دیگر با طالبان وارد تعامل شده و سفارت خود در کابل را بازگشایی کند؟
2- سکوی پرتاب در قلب آسیای مرکزی
ایالات متحده همواره از پایگاههای خارجی برای واکنش سریع به تهدیدات فرامرزی استفاده کرده است. حضور نظامی آمریکا در نقاط استراتژیک جهان، نه تنها برای پاسداری از منافع ملی، بلکه برای انتقال پیام به متحدان و رقبا ضروری است.
برای بیش از دو دهه، بگرام به عنوان قلب عملیاتی ماموریتهای ایالات متحده در افغانستان، از عملیات رزمی، جمعآوری اطلاعات پشتیبانی میکرد. امروزه، اهمیت آن فراتر از درگیریهای گذشته است و به نقطه کانونی در بحث واشنگتن در مورد استراتژی منطقهای آمریکا تبدیل شده است.
دیدگاه ژئوپلتیکی معروفی وجود دارد که میگوید « کسی که آسیای مرکزی را کنترل میکند، اوراسیا را نیز کنترل میکند» - و اوراسیا جایی است که بزرگترین بازیگران جهان در آن گرد هم میآیند: روسیه با قدرت نظامی خود، چین با اقتصاد عظیم خود و هند با جمعیت عظیم و قدرت رو به رشد خود.
از زمان خروج از بگرام در جولای ۲۰۲۱، آمریکا فاقد هرگونه حضور نظامی در آسیای مرکزی یا حوالی آن است. پایگاه هوایی بگرام از اهمیت استراتژیک قابل توجهی در آسیای مرکزی برخوردار است. بگرام در یک چهارراه استراتژیک واقع شده است که آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و آسیای غربی را به هم متصل میکند و آن را به دروازهای حیاتی برای اعمال قدرت و فعالیتهای اطلاعاتی در منطقهای حساس تبدیل میکند. بگرام نه تنها به عنوان یک مرکز نظارتی علیه چین، بلکه علیه نفوذ روسیه و ایران در آسیای مرکزی نیز عمل میکند.
3- مجاورت با تأسیسات حساس چین
ترامپ بارها اشاره کرده که بگرام تنها «یک ساعت» با تأسیسات کلیدی هستهای و موشکی چین در سینکیانگ فاصله دارد. فارغ از دقت این ادعا، موقعیت مکانی بگرام، آن را به یکی از نزدیکترین نقاط برای نظارت آمریکا بر چین تبدیل میکند.
در حال حاضر، نزدیکترین پایگاههای آمریکا به چین در ژاپن و فیلیپین واقع شدهاند که بیش از ۳۰۰۰ مایل با سینکیانگ فاصله دارند. در مقابل، بگرام کمتر از ۵۰۰ مایل با مرز افغانستان و سینکیانگ و کمتر از ۱۵۰۰ مایل با تأسیسات موشکی «هامی» چین فاصله دارد. با توجه به گسترش روزافزون تأسیسات هستهای چین در غرب این کشور، دستیابی به یک پایگاه نزدیکتر مانند بگرام، برای واکنش به موقع به تهدیدات، اهمیتی حیاتی مییابد.
چین پس از ایالات متحده، دارای دومین بودجه دفاعی جهان است. بر اساس گزارش آژانس اطلاعات دفاعی در سال ۲۰۲۴، این کشور «سریعترین و بلندپروازانهترین برنامه گسترش و نوسازی زرادخانه هستهای خود در تاریخ» را در دست اجرا دارد که هدف آن به احتمال زیاد، رقابت استراتژیک با ایالات متحده است. این توسعه شامل ساخت سیلوهای جدید موشکهای بالستیک قارهپیما و گسترش توانمندیهای هستهای در سه بعد زمینی، هوایی و دریایی میشود. وزارت دفاع آمریکا برآورد کرده که تعداد کلاهکهای عملیاتی چین تا سال ۲۰۲۴ از مرز ۶۰۰ عدد گذشته و تا سال ۲۰۳۰ ممکن است به بیش از ۱۰۰۰ کلاهک برسد.
شواهد میدانی نیز این ادعا را تأیید میکند. تصاویر ماهوارهای در ژوئیه ۲۰۲۱، ساخت یک میدان عظیم سیلوی موشکی در استان سینکیانگ چین—که با افغانستان مرز مشترک دارد—را نشان داد. به طور خاص، ساخت ۱۲۰ سیلو در «یومن»، ۱۱۰ سیلو در «هامی» و ۱۲ سیلو در «جیلانتای» صورت گرفته که در مجموع بیانگر گسترش بیسابقه زرادخانه هستهای چین است. برآوردها حاکی از آن است که نیروی موشکی ارتش آزادیبخش خلق (PLARF) در حال ساخت نزدیک به ۲۵۰ سیلو جدید است—عددی که بیش از ده برابر تعداد سیلوهای فعال کنونی است.
بودجه دفاعی چین نیز گواه دیگری بر این هدف است؛ بودجه سال ۲۰۲۵ نسبت به سال قبل ۲/۷ درصد افزایش یافته که بخشی از آن به گسترش توان هستهای اختصاص دارد. همچنین، تصاویر ماهوارهای ژانویه ۲۰۲۵ از ساخت یک مرکز تحقیقات همجوشی هستهای در «میانیانگ» خبر داد.
4- گنجینهای برای نظارت و جمعآوری اطلاعات
در اختیار داشتن بگرام برای واشنگتن به معنای دسترسی به قابلیتهای پیشرفته نظارت هوایی و شنود سیگنال در بخش وسیعی از اوراسیا بود—از رصد فعالیتهای نظامی روسیه تا نظارت بر پروژههای زیرساختی چین در طرح «کمربند و جاده».
5- ابزاری برای موازنهقدرت در برابر روسیه و ایران
ایالات متحده از بگرام میتوانست بر نفوذ روسیه در آسیای مرکزی و تحرکات ایران در غرب نظارت داشته باشد. هم مسکو و هم تهران، این پایگاه را نمادی از حضور مداوم آمریکا در حیاط خلوت خود میدانستند.
6- کنترل بر زنجیره تأمین و مسیرهای تجاری
افغانستان هم از منابع معدنی دستنخورده برخوردار است و هم در مسیر کریدورهای تجاری نوظهور قرار دارد. کنترل بگرام، اهرم راهبردی قابلتوجهی بر مسیرهای اقتصادی که چین و روسیه خواهان امنسازی آن هستند، به دست میدهد.
7- مدیریت ناامنی در آسیای مرکزی
در دو دهه گذشته آمریکا از شعار مبارزه با ترویسم برای توسعه قدرت هژمونیک و پیشبرد اهداف ژئوپلتیکی در جهان استفاده کرده که اشغال افغانستان با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی منحصر به فرد آن جایگاه کلیدی در این استراتژی ایفا کرد. با خروج نظامی از افغانستان، واشنگتن همچنان مدیریت بیثباتی را برای به چالش کشیدن رقبا در دستور کار خود دارد و از این حیث حضور نظامی در افغانستان و در جوار مرزهای چین، روسیه و ایران قدرت مانور ویژهای به کاخ سفید برای پیشبرد این سیاست میدهد.
8- نماد اعتبار و پرستیژ آمریکا
خروج شتابزده از بگرام در سال ۲۰۲۱ از سوی بسیاری در جهان به عنوان یک شکست تفسیر شد. برای ترامپ، بازپسگیری آن پیامی قدرتمند مبنی بر بازگشت ایالات متحده به عرصه رقابت و عدم عقبنشینی از آسیای مرکزی ارسال میکند.
9- زیرساختی که چین مشتاق بهرهبرداری از آن است
مدتهاست گزارشها حاکی از آن است که چین برای گسترش حضور خود در طرح «کمربند و جاده» و دستیابی به یک پایگاه عملیاتی در نزدیکی هند، چشم به بگرام دوخته است. همین احتمال به تنهایی باعث نگرانی واشنگتن شده است.
10- صفحه شطرنج کلان اوراسیا
در نهایت، وسواس ترامپ بر سر بگرام بازتاب دیدگاه کلانتری است: آسیای مرکزی محور تعیینکننده است. کنترل آن به معنای توانایی تغییر موازنه قدرت بین سه بازیگر بزرگ—روسیه، چین و هند—است و رها کردن آن به معنای پر کردن این خلأ توسط رقبا است.
ویژگیهای منحصربهفرد بگرام: وسعت و جغرافیا
بگرام با یک پایگاه نظامی معمولی تفاوت بنیادین دارد. این پایگاه در اوج خود، با وسعتی بیش از ۱۱ مایل مربع، بزرگترین پایگاه ایالات متحده در افغانستان بود. واقعشدن در تنها ۴۰ کیلومتری شمال کابل، آن را در چهارراه راهبردی آسیای مرکزی و جنوبی قرار داده است. از بگرام، هواپیماهای آمریکایی میتوانند در عرض چند ساعت به ایران در غرب، پاکستان در شرق و مرزهای چین و آسیای مرکزی در شمال برسند که دسترسی عملیاتی بیمانندی را برای آمریکا فراهم میکند.
این پایگاه دارای دو باند اصلی، از جمله یک باند به طول حدود ۱۲٬۰۰۰ فوت (3.7 کیلومتر) است که قابلیت پذیرش بمبافکنهای سنگینی مانند B-52 و هواپیماهای باری عظیم را دارد. تعداد کمی از فرودگاههای منطقه از چنین ظرفیتی برخوردارند. درههای اطراف نیز امکان خط دید واضحی برای نظارت بر غرب چین فراهم میکنند؛ نکتهای که ترامپ بارها بر آن تأکید کرده است.
چگونه بگرام به یک شهر نظامی مستقل تبدیل شد؟
اهمیت بگرام تنها به بزرگی آن محدود نمیشد. این پایگاه در طول دو دهه به یک شهرک نظامی خودکفا تبدیل شد که متشکل از بیش از ۱۱۰ پناهگاه هواپیما، سنگرهای مستحکم، یک بیمارستان ۵۰ تختخوابی مجهز، انبارهای سوخت، مراکز اطلاعاتی و هزاران واحد مسکونی بود. در اوج خود، میزبان بیش از ۳۰٬۰۰۰ نیروی آمریکایی و ائتلاف، پیمانکاران و کارکنان افغان بود.
بگرام همچنین محل استقرار زندان پروان بود که چهرههای برجسته طالبان و القاعده در آن نگهداری میشدند. عملیات جمعآوری اطلاعات، پرواز پهپادها و مأموریتهای ویژه از این پایگاه هماهنگی میشد. برخلاف پایگاههای کوچکتر، بگرام قابلیت انجام عملیات بلندمدت به صورت مستقل را داشت و تحلیلگران از آن به عنوان «جواهر تاج پنتاگون در افغانستان» یاد میکنند.
وزن سیاسی بگرام چیست و چه معنایی برای آینده میتواند داشته باشد؟
خروج نیروهای آمریکایی از بگرام در ژوئیه ۲۰۲۱ —که در ساعات تاریک شب و به صورت ناگهانی انجام شد— موجی از انتقادات را به دنبال داشت. نیروهای افغان تنها برای مدت کوتاهی کنترل آن را در دست داشتند و طالبان چند هفته بعد این پایگاه را به تصرف خود درآوردند. برای بسیاری از کهنهسربازان و سیاستگذاران، از دست دادن بگرام هم نماد پایان طولانیترین جنگ آمریکا و هم از دست دادن یک دارایی راهبردی کلیدی در منطقهای بیثبات بود.
از نظر ترامپ بگرام میتواند به عنوان یک پایگاه پیشتاز برای نظارت بر چین و روسیه عمل کند. منتقدان هشدار میدهند که بازپسگیری آن میتواند به درگیری جدیدی با طالبان، فشار بر منابع آمریکا و چالشهای دیپلماتیک بینجامد. هرچند طالبان هرگونه علاقهچین به بگرام را رد میکنند، گمانهزنیها در واشنگتن درباره احتمال دخالت پکن در زیرساختهای این پایگاه همچنان ادامه دارد.