الوقت- روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با هند و پاکستان در طول هفت دهه گذشته تحولات چشمگیری داشته است. تنش اخیر نظامی میان دهلینو و اسلامآباد بر همگان آشکار کرد که تا چه میزان برای کشورهای شورای همکاری از وزن روابط استراتژیک با پاکستان، به عنوان متحدی قدیمی کم شده و بر وزن هند به عنوان متحد جدید افزوده شده است.
نکته جالب توجه آنکه حمله پاهلگام درست زمانی رخ داد که نارندرا مودی نخست وزیر هند به عربستان سعودی سفر کرده بود. واکنش فوری ریاض—محکومیت حمله و پیشنهاد کمک به هند—نشاندهنده عمق تغییر در روابط دو کشور بود. برای درک عمق این تغییر موضع، باید به سالهای پس از استقلال هند و پاکستان بازگردیم.
در جنگهای ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ میان هند و پاکستان، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی به صورت تمامقد از اسلامآباد حمایت کردند. این حمایت تنها به حوزه سیاسی محدود نبود. اسناد تاریخی نشان میدهد که ریاض در آن سالها کمکهای مالی قابل توجهی به پروژههای نظامی و حتی هستهای پاکستان ارائه میداد. در مقابل، روابط هند با جهان عرب به دلیل مواضع متفاوت در جنگ سرد و مسئله فلسطین همواره با چالش مواجه بود.
اما امروز هند میداند که در صورت اقدام تلافیجویانه — حتی نظامی — علیه پاکستان، بعید است روابطش با کشورهای خلیجفارس به خطر بیفتد.
نشانههای عینی تغییر استراتژیک
واکنش کشورهای خلیج فارس به درگیریهای اخیر کشمیر به خوبی نشاندهنده این تحول است. در حالی که در گذشته شاهد حمایت بیچون و چرای عربستان از مواضع پاکستان بودیم، امروز شاهدیم که:
- عربستان سعودی و امارات متحده به صراحت حملات تروریستی در کشمیر را محکوم کردهاند
- پیشنهاد همکاری امنیتی به هند ارائه شده است
- موضع گیریهای رسمی از مواضع پاکستان حمایت نکردهاند
عوامل کلیدی تغییر موازنه قدرت
۱. تحولات اقتصادی:
در دو دهه اخیر، شاهد رشد چشمگیر اقتصاد هند بودهایم. نقطه شروع تحول در روابط هند و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بر مبنای توجه به همکاریهای اقتصادی در زمان نخستوزیری مانموهان سینگ رخ داد. پیشنهاد هند ساده بود: اقتصاد عظیم و در حال رشدش میتوانست مقصدی سودآور برای سرمایهگذاری کشورهای عربی باشد. در ادامه تحت رهبری مودی، دهلینو با سفرهای مکرر نخستوزیر و افزایش چشمگیر همکاریهای انرژی و امنیتی، ارتباط با خلیجفارس را تقویت کرد.
امروز صندوقهای ذخیره ملی شورای همکاری خلیجفارس از سرمایهگذاران عمده در هند هستند و با شرطبندی که روی این کشور انجام دادهاند طبیعتاً نیازمند موفقیت اقتصاد آن هستند. این یعنی آنها به ثبات و امنیت هند نیاز دارند.
هند با جمعیت ۱.۴ میلیارد نفری و تولید ناخالص داخلی بیش از ۳ تریلیون دلار، به یکی از جذابترین بازارهای جهانی تبدیل شده است. در مقابل، اقتصاد پاکستان با بحرانهای پی درپی مواجه بوده است. این اختلاف فاحش اقتصادی، کشورهای خلیج فارس را به بازنگری در روابط تجاری خود واداشته است.
سعودیها متعهد شدهاند که ۱۰۰ میلیارد دلار در هند سرمایهگذاری کنند، جایی که فضای سرمایهگذاری پایدار و امنی وجود دارد. بیش از ۴۰ شرکت هندی دفتر مرکزی خود را در عربستان سعودی تأسیس کردهاند و پیشبینی میشود تولید مشترک بیشتری در بخش دفاعی انجام شود. جمعیت هندیهای مقیم عربستان سعودی به ۲.۷ میلیون نفر رسیده است. هند ۱۴ درصد از صادرات نفت خام عربستان سعودی و ۱۸ درصد از صادرات گاز طبیعی مایع آن را وارد میکند.
۲. ژئوپلتیک جدید منطقه و تغییر نگرش امنیتی:
در دوره اشغال افغانستان به دست ارتش سرخ، هند از حمله شوروی به افغانستان حمایت کرد، درحالی که عربستان و پاکستان با تجهیز و تأمین مالی مجاهدین، مخالف این حمله بودند. در آن برهه با وجود اینکه میلیونها هندی در کشورهای خلیجفارس زندگی و کار میکردند، اما کشورهای عربی این منطقه بهویژه تحت رهبری عربستان، بیش از آنکه با هند همراه باشند، به پاکستان گرایش داشتند.
امروز اما ریاض و ابوظبی به خوبی دریافتهاند که سیاستهای گذشته در قبال تروریسم چه هزینههای سنگینی برای آنان داشته است. این تغییر نگرش، موجب همکاریهای امنیتی ببشتر با هند شده است.
سعودیها سالهای طولانی از توافق دفاعی و امنیتی نزدیکی با پاکستان برخوردار بودند. پاکستان تحت لوای برادری اسلامی، خدمات نظامی و انتظامی و حتی پوشش هستهای به خاندان سعودی ارائه میداد. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تا ۱۵۰۰۰ سرباز پاکستانی در پادشاهی عربستان مستقر بودند. پاکستان پشتیبانی آموزشی گستردهای برای ارتش عربستان سعودی فراهم کرده و حتی به آنها سلاحهای سبک فروخته است.
در عوض، پاکستان میلیاردها دلار کمک اقتصادی از ریاض دریافت میکرد. در دوران مقابله افغانها با اشغالگری اتحاد جماهیر شوروی، سعودیها میلیاردها دلار به پاکستان، به عنوان یک کشور خط مقدم جنگ، سرازیر کرده بودند.
این همکاری به دلیل دو رویداد خدشهدار شد: ظهور القاعده در شبه جزیره عربستان و بعدها تبدیل آن به داعش که مستقیماً سعودیها را تهدید میکرد. پاکستان در طول این سالها به مکانی جذاب برای حضور سازمانهای تروریستی تبدیل شد که البته نقش دلارهای نفتی شیخ نشینان خلیج فارس در این زمینه بسیار ملموس بود. دوم، امتناع پاکستان از مداخله به نمایندگی از سعودیها در جنگ داخلی یمن در سال ۲۰۱۵.
متقابلا در این سالها روابط نظامی و امنیتی هند و اعراب در حال گسترش بود. در سال ۲۰۱۰ هند و عربستان سعودی پیمان استرداد مجرمین را امضا کردند. در سال ۲۰۱۲، وزیر دفاع، ای. کی. آنتونی، به عنوان اولین وزیر دفاع هند، از پادشاهی عربستان سعودی بازدید کرد که همه این سفرها، روابط دفاعی بین دو کشور را به طرز چشمگیری افزایش داد. به طور مثال ریاض چهرههای مطرحی مانند ابو جندال، رهبر مجاهدین هندی، مورد حمایت لشکر طیبه مستقر در پاکستان، را که در زمان تبعیدش در سال ۲۰۱۲ در عربستان سعودی زندگی میکرد، به هند مسترد کرد. از آن زمان، سعودیها مرتباً افراد تحت تعقیب هند به دلیل تروریسم را مسترد کردهاند. همکاریهای ضد تروریسم با هند تشدید شده است که نتیجه طبیعی توسعه سریع همکاری تجاری و سرمایهگذاری با هند است.
مسئله دیگر که از اهمیت بسزایی برخوردار است تغییر نگاه بازیگران شورای همکاری به نقشه امنیتی منطقه غرب آسیا از چشمانداز حرکت به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و ایجاد ائتلاف منطقهای با این رژیم است. امارات و بحرین اولین کشورهای شورای همکاری بودند که با توافق ابراهیم در سال 2019 به این جریان پیوستند و عربستان سعودی نیز سیگنالهای گرایش به سمت و سو را در دوران زمامداری محمد بن سلمان از خود نشان داده است. در چارچوب این نگاه، آمریکا در دوران ریاست جمهوری جو بایدن طرح کریدور آیمک ( IMEC ) با مشارکت هند، عربستان سعودی و امارات و رژیم صهیونیستی را رونمایی کرد که اروپا را از طریق اسرائیل و اردن و سپس خلیج فارس به بنادر هند وصل میکرد. این در حالی است که مواضع رسمی پاکستان همواره در رد عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و همکاریهای اقتصادی و امنیتی و نظامی با آن بوده است و اسرائیل نیز همواره به عنوان یکی از حامیان تسلیحاتی هند علیه اسلامآباد عمل کرده است..
چالشهای پیشرو و سناریوهای محتمل
باید توجه داشت که این روابط نوپا با چالشهایی نیز مواجه است:
۱. حساسیتهای مذهبی: برخی جریانهای سنتی در جهان عرب هنوز به روابط با پاکستان به عنوان یک کشور اسلامی وفادار هستند بویژه اینکه اقدامات تحریکآمیز ضداسلامی و فشار بر جامعه پرشمار مسلمانان هند در دولت راستگرای مودی نسیت به قبل رشد داشته و این احساسات افکار عمومی شهروندان مسلمان در کشورهای عربی را جریحه دار میکند.
برای مثال در ژوئن ۲۰۲۲، پس از اظهارات توهینآمیز نوبور شارما، سخنگوی حزب حاکم بهاراتیا جاناتا (BJP)، درباره پیامبر اسلام (ص)، وزارت خارجه هند با موجی از خشم و محکومیت از سوی متحدان خلیجفارسی مواجه شد و حتی سالها رابطهسازی دقیق میتوانست در یک لحظه نابود شود.
تبعات این رویداد موجب شد مودی و حزب متبوع او با عذرخواهیهای فراوان، شارما را برکنار کرده تا بهزحمت از بحران عبور کنند.
اما سه سال بعد، درحالی که هند خشمگین با پیامدهای حمله پاهلگام دستوپنجه نرم میکند، موج جدید اقدامات ضداسلامی به راه افتاده و منتقدان دولت مودی را در تحریکات فرقهای و خشونتهای ضد مسلمانان مقصر میدانند.
در سراسر هند، گزارشهایی از حملات به دانشجویان کشمیری، آزار مسلمانان و سخنان نفرتانگیز اسلامستیزانه در حال افزایش است. این نفرت، علاوه بر تهدید وحدت ملی، ممکن است حسننیتی را که هند اکنون در کشورهای خلیجفارس دارد، نیز تضعیف کند.
۲. وابستگیهای باقیمانده: بخشی از اقتصاد پاکستان هنوز به کمکهای کشورهای خلیج وابسته است. در واقع توسعه روابط کشورهای عربی با هند به معنای قطع حمایت آنها از پاکستان نیست و عربستان سعودی و امارات همچنان حامیان اقتصادی اصلی پاکستان هستند. سعودیها سال گذشته وام ۳ میلیارد دلاری به پاکستان اعطا کردهاند و انتظار میرود امسال ۵ میلیارد دلار دیگر نیز به این کشور پرداخت کنند. علاوه بر این، سعودیها موافقت کردهاند که پرداخت ۱.۲ میلیارد دلار از بدهی پاکستان به واردات نفت از عربستان را به مدت یک سال به تعویق بیندازند.
در مجموع، به نظر میرسد ما شاهد شکلگیری نظم جدیدی در روابط منطقهای هستیم که در آن هند جایگاه بیسابقهای در معادلات خلیج فارس به دست آورده است. این تحول میتواند در بلندمدت به تغییر موازنه قدرت در جنوب آسیا بینجامد.