الوقت- در حالی که طی یک دهه اخیر ظهور پدیدههای جدید در تعریف امنیت و ماهیت ناامنی، سیالیت تحولات منطقهای و رقابتها و منازعات ژئوپلتیکی نیابتی، روندهای جهانی بویژه رقابت ابرقدرتها و تأثیرات آن بر محیط منطقهای خلیج فارس، ظهور بازیگران جدید (دولتی و غیردولتی)، تغییرات ساختاری در هندسه سنتی قدرت در منطقه، تغییر و تحولات اجتماعی در کشورهای منطقه و ... چالشهای امنیتی متعدد و دگرگون یافته ای را پیش روی مجموعه شورای همکاری قرار داده است، اعضا این سازمان منطقهای همچنان در تلاش برای حفظ زمینههای مشترک همکاری، ارائه تعریفهای جدید و به روز شده از منافع و اهداف و تهدیدات امنیتی مشترک، و ایجاد سازوکارهای اجرایی تشکیل ائتلافهای نظامی و امنیتی هستند.
در همین ارتباط روز یکشنبه نشست کمیته عالی نظامی روسای ستادکل نیروهای مسلح کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مسقط پایتخت عمان به پایان رسید.
در این نشست تعدادی از موضوعات مرتبط با تقویت روند موجود همکاری مشترک بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در زمینه های مختلف نظامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در بیانیهای که در این نشست منتشر شد، آمده است: «این نشست بهعنوان ادامه روند اقدام نظامی مشترک و تقویت جنبههای همکاری سازنده در هر موضوعی است که جنبههای وابستگی و یکپارچگی متقابل بین نیروهای مسلح کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را توسعه دهد». حاضران این نشست همچنین بر تعهد به تعمیق دانش و تخصص در مطالعات استراتژیک و امنیتی برای رسیدگی موثر به چالشهای در حال تحول تاکید کردند.
بیانیه پایانی بر این امر تأکید دارد که این نشست به عنوان شاهدی بر تلاش های جمعی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای تقویت رویکردی واحد به امنیت منطقه ای و همکاری استراتژیک میباشد.
این ادعا در حالی مطرح میشود که نشست مسقط تنها چند روز پس از نشست مشترک سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب در پایتخت عربستان سعودی برای همکاری و هماهنگی اعضا این دو سازمان در جهت توقف جنگ و بحران در غزه برگزار شده است؛ یعنی جایی که مجموع کشورهای عربی و اسلامی و از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس بیانیه ای را امضا کردند که در آن جنگ در غزه به عنوان یک تهدید امنیتی بزرگ برای صلح و ثبات منطقه ای درنظر گرفته شد و از شورای امنیت به عنوان مهمترین مرجع امنیتی نظام بین الملل برای توقف حملات و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه درخواست اقدام فوری میکند.
در واقع رویتناپذیری مواضع سیاسی سران کشورهای شورای همکاری در تدوین استراتژی همکاری دفاعی و امنیتی و درک از تهدیدات مشترک محیط منطقهای در موافقت نامه های شورای همکاری خلیج فارس تنها می تواند نشاندهنده تفاوت در موضع اعلامی و اعمالی این ائتلاف باشد. واقعیتی که خود را در عقیم ماندگی دو سازمان اتحادیه عرب و شورای همکاری اسلامی در برداشتن گامی عملی برای حمایت از فلسطینیان و توقف جنگ در نشست ریاض به منصه ظهور رسانید.
موافقت نامههای شورای همکاری خلیج فارس معمولاً بر روی هماهنگی امنیتی یا اقتصادی تمرکز دارند و در این میان زیربنای اولیه تأسیس این نهاد موازنهسازی در پاسخ به خلأ امنیتی در خلیج فارس در دوران تنش های نظامی بزرگ و چالش های امنیتی اوایل دهه 80 میلادی بود. معاهده صلح مصر با اسرائیل در سال 1979 و انقلاب ایران که منجر به جنگ عراق و ایران شد، نگرانیهای امنیتی را در میان کشورهای خلیج فارس ایجاد کرد و در این میان آمریکا برای حفظ منافع خود در منطقه و مقابله با انقلاب اسلامی نقش مهمی در شکلگیری آن داشت.
شورای همکاری خلیج فارس با ایجاد نیروی سپر جزیره در سال 1984 به عنوان هسته اصلی همکاریهای نظامی مشترک میان این کشورها، به مفهوم امنیت جمعی پرداخت و اولین عملیات قابل توجه نیروهای سپرجزیره در سال 2011 برای سرکوب انقلاب مردم بحرین بود. این در حالی است که از زمان تأسیس این نیرو تا امروز، غرب آسیا با جنگها و درگیری های متعددی همراه بوده و در راس این جنگها مسئله فلسطین و اشغالگری رژیم صهیونیستی جرقه بحرانها قرار داشته است؛ مانند جنگ شش روزه در سال 1967، جنگ یوم کیپور در سال 1973 و رویدادهای دیگر مانند انتفاضه اول و دوم به ترتیب در سال 1987 و 2000، جنگ 33 روزه سال 2006 لبنان، و جنگهای غزه در سالهای 2008 و 2014 و 2021.
بسیاری از این جنگ ها پیامدهای جغرافیایی عمیقی داشتند. جنگ شش روزه به ویژه شاهد به دست گرفتن کنترل اسرائیل بر کرانه باختری، نوار غزه، بلندی های جولان و شبه جزیره سینا بود. حتی پس از امضای معاهده سازش میان مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1979 همچنان بخشهایی از صحرای سینا، بلندیهای جولان سوریه و بخشهایی از اردن در تصرف صهیونیستها باقی مانده است.
اما کشورهای عضو شورای همکاری در وضعیت «سکوت استراتژیک»، از تلقی سیاستهای اشغالگرانه رژیم صهیونیستی به عنوان تهدید امنیتی برای صلح و ثبات منطقه ای خودداری کردهاند و حتی این کشورها با برقراری روابط پنهانی و سپس آشکار کردن این روابط در توافقات و مذاکرات عادی سازی تهدید تل آویو را از چارچوب خطوط اصلی دکترین امنیتی و نظامی خود خارج و حتی بخشی از ائتلاف منطقه ای آینده حساب کردهاند.
اولویت زدایی از تهدید رژیم صهیونیستی در سیاستهای امنیتی و دفاعی کشورهای شورای همکاری را نباید به انزواگرایی و تمرکز این مجموعه بر محیط داخلی تقلیل داد زیرا اولاً به دلیل دشمنی راهبردی جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی، هرگونه ائتلاف سازی عربی- اسرائیلی پای چالشهای امنیتی را به خلیج فارس باز میکند؛ ثانیاً تجربه بحرانهای داخلی در شبه جزیره همانند جنگ یمن و یا محاصره قطر در سال 2017 و ناتوانی شورای همکاری در اتخاذ سیاست مشترک، نیز ثابت کرده که این کشورها حتی در تعریف تهدیدات و منافع امنیت داخلی مشترک شبه جزیره ناکام بوده اند. ثالثاً دخالت گسترده و رقابت ژئوپلتیکی کشورهای عضو شورا طی یک دهه اخیر در مناطق مختلف جغرافیای عربی شامل سوریه، سودان، یمن، صحرای تیگرای و لبنان را میتوان مشاهده کرد.
بنابراین به نظر میرسد پرداختن به راهبردهای امنیتی و دفاعی در نشست مسقط بدون در نظر گرفتن تهدید امنیتی رژیم صهیونیستی در کوران جنگ غزه که احتمال تسری آن به یک نزاع گسترده منطقه ای هم رد نشده است نشان دهنده تفاوت زیاد حرف و عمل و یا همان سیاست اعلامی و اعمالی شورای همکاری خلیج فارس میباشد؛ رویدادی که بسیار زود دست سران شیخ نشین خلیج فارس را در پشت کردن به مردم فلسطین رو کرد.