الوقت- دولت- ملت بودن و یا با اغماض در مورد خاورمیانه صرف دولت بودن این توان را به دیگران می دهد که بر اساس نرم های مشخص، رفتار دولت را پیش بینی کنند. وقوع بحران در سوریه و عراق که موجب اختلافات داخلی و خارجی شده و ائتلاف های چندپاره ای را در کشورهای درگیر به وجود آورده است موجب می شود که کشورهای منطقه نتوانند به راحتی تشخیص دهند که با چه پدیده ای رو به رو هستند و در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد. از این رو برای حفظ منافع ملی در بحران ورود کرده و سعی در تاثیرگذاری برآن دارند. در این میان کشوری موفق است که بتواند در اثنای بحران برای خود فرصت سازی هم بکند. از این رو در این مجال به بحث از هزینه ها و فرصت های جمهوری اسلامی ایران در بحران عراق و سوریه می پردازیم.
هزینه های بحران برای ایران
وقوع هر بحران در نزدیکی مرزهای یک کشور، بزرگترین چالشی است که گریبانگیر آن کشور خواهد شد خاصه آنکه از نوع شدید و با بن مایه تروریسم و افراطی گرایی باشد. با این حساب مجموع چالش های پیش روی ایران را بدین ترتیب خلاصه می کنیم:
1. امنیت: حراست از امنیت مرزهای کشور بزرگترین چالش پیش روی ایران می باشد. این وضعیت به این دلیل است که کشورهای بحران زده نه تنها با جنگ داخلی بلکه با پدیده ای به نام داعش رو به رو هستند که دارای مشی افراطی و ایدئولوژی است که در آن شیعه به عنوان مسلمان جایی ندارد و کشتن آن جایز است. ایران به عنوان یک کشور شیعه باید هرگونه راه نفوذ افراطیون به مرزهای کشور را مسدود نماید. از سوی دیگر موضوع جمعیت کردنشین ایران در محدوده ای که کردهای سوریه و عراق در حال قدرت گرفتن هستند مستقیما به امنیت مرزهای کشور مرتبط است چرا که به شدت ممکن است از فراسوی مرزها متاثر شود. این موضوع می تواند به صورت برنامه ریزی شده از سوی دشمنان دنبال شود. بنابراین حراست از امنیت این منطقه نیز بسیار حیاتی است.
2. هزینه های نظامی و اقتصادی: حراست از امنیت و منافع ملی کشور، موجب شده تا نیاز باشد که هزینه های نظامی برای جنگیدن و دفاع از مرزها و مناطقی که برای ایران مهم است، در نظر گرفته شود.این هزینه ها با طولانی شدن بحران و نیز لزوم دفاع از متحدین ایران بیشتر می شود. هزینه های معنوی ناشی از شهادت نیروهای ایرانی را نیز باید به این هزینه ها افزود.
3. چالش های سیاست داخلی: دولت یازدهم در ایران از ابتدای روی کار آمدن به شدت درگیر در مسائل سیاست خارجی شد. اولین و مهمترین رویداد حل مسئله هسته ای ایران بود که که در یک روند نسبتا طولانی انجام شد. اما در حالی که ایران تازه می خواست از این حیث نفس راحت بکشد بحران در نزدیکی مرزها باعث شد تا تمرکز دوباره بر خارج از مرزها گذاشته شود. این الزام دولت ممکن است باعث غفلت از سیاست های داخلی و وضعیت مردم شده و میزان نارضایتی از دولت را بالا ببرد.
4. چالش های سیاست خارجی: حل مسئله هسته ای به خوبی نشانگر سیاست خارجی فعال و مثبت ایران بوده است اما وقوع بحران در منطقه سیاست خارجی ایران را با دشواری هایی رو به رو نموده است. از سویی حکومت اسد به عنوان یک متحد و بازوی اصلی سیاست خارجی ایران در منطقه مورد خطر است. از سوی دیگر اتحاد عربی- غربی هدف مشخصی برای مسدود کردن راه سیاست های منطقه ای ایران دارد. معضل دیگر نحوه کنترل آشوب های منطقه برای تسری نیافتن به مناطق دیگر مرزی ایران من جمله قفقاز و افغانستان و .. است که در این زمینه پتانسیل باروری افراطی گری را نیز دارا هستند.
فرصت های بحران برای ایران
درگیر شدن ایران در بحران سوریه و عراق دو نوع فرصت خلق می کند. اول فرصتهای بالفعل که با ایفای نقش ایران به صورت خود به خود ایجاد شده اند. و دوم فرصتهای بالقوه که باید از دل بحران بیرون کشید. فرصتهای بالفعل را می توان چنین برشمرد:
1. پذیرش نقش ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای که می تواند در حل بحران موثر باشد و برگزاری نشست در مورد موضوعات منطقه بدون حضور ایران ناقص است. نشست های برگزار شده در این مورد تا کنون گویای بحث می باشد.
2. پذیرش مسئولیت پذیری ایران در افکار عمومی علیرغم تبلیغات سوء ائتلاف ضد ایرانی به دلیل نقش مثبت ایران در جلوگیری از گسترش بحران داعش در مناطقی از عراق و نبرد متقابل با آنان.
3. اتحاد با روسیه بر سر موضع در برابر ائتلاف غربی- عربی که خود می تواند نشان از پذیرش سیاست های منطقه ای ایران توسط این کشور باشد.
4. حضور مستقیم در مناطق مورد نظر و توان رصد و تاثیرگذاری بر اوضاع و در ادامه توان تصمیم گیری برای آینده منطقه در کنار دیگر قدرت ها
اما فرصت های بالقوه را می توان به عنوان یک نتیجه گیری از بحث عنوان نمود. ایران در شرایط کنونی که در جوار خود منطقه ای آشوب زده را دارد الزاما باید هزینه های این چالش را بپردازد تا امنیت یعنی این مهمترین کالای سیاسی را حراست نماید.حال که گریز از این بحران ممکن نیست باید کوشید تا در کنار هزینه ها بتوان از آن امتیاز نیز گرفت. می توان موارد زیر را بازگفت:
1. ایجاد روابط مناسب با گروه های داخلی به ویژه کردها: ایران هم اکنون پایگاه محکمی نزد شیعیان عراق به عنوان اکثریت این کشور دارد. ریشه های قومی با کردها که در حال حاضر بیش از پیش قدرتمند شده اند و وجهه بین المللی کسب نموده اند می تواند راه را برای ایجاد روابط مناسب تر با آنان بگشاید. این مورد امتیازی است که اعراب و ترک ها از آن بی بهره اند. حمایت از کردها علاوه بر شیعیان، می تواند دوبازوی قدرتمند مذهبی و قومیتی به ایران بدهد که در صورت هر اتفاق اعم از تجزیه و یا خودمختاری در این مناطق دست ایران برای پیگیری سیاست هایش را باز نگه دارد. روابط خوب با کردها می تواند محبوبیت دولت را در نزد کردهای داخلی نیز افزایش دهد.
2. ایجاد روابط محکم تر با روسیه: در شرایط کنونی نزدیکی دیدگاه دو کشور در مسائل منطقه باعث شده با یکدیگر همکاری نمایند. صرف نظر از نیت روسیه، ایران می تواند از نیاز کنونی روسیه برای داشتن متحدی همچون ایران در برابر ائتلاف غربی و عربی، برای ایجاد روابط مستحکم تر خصوصا در بخش نظامی و اقتصادی بهره گیرد.
3. پررنگ نمودن نقش خود میان دیگر همسایگان: ترس از تروریسم داعشی باعث شده تا کشورهای شمالی ایران از قفقاز گرفته تا ماوراءالنهر و افغانستان و... با وحشت از نفوذ افراط گرایی سعی در توسل به قدرت های جهانی و منطقه ای کنند. در این میان ایران با عملکرد مناسب در تقابل با داعش و دیگر تروریست ها، می تواند مستمسک خوبی برای این کشورها باشد که در عین حال حوزه مانور و تاثیرگذاری کشور را بالا خواهد برد.
4. خنثی کردن اقدامات ضد ایرانی کشورهای منطقه: علاوه بر عملیات نظامی مسلما آینده سیاسی سوریه با مذاکره و دیپلماسی تعیین خواهد شد. حضور ایران در چنین مذاکراتی توان دفاع از منافع ملی خویش و خنثی نمودن اقدامات سوء علیه این کشور را ایجاد خواهد کرد که باید بتوان به بهترین نحو از آن بهره برد.
سعیده السادات احمدی (پژوهشگر مسائل بین الملل)