الوقت- خاورمیانه و شمال آفریقا، بار دیگر مانند دورههای تاریخی صد سال اخیر از آغاز شکلگیری دولت مدرن تا به امروز، به عنوان یک منطقهی منازعه و تنش و چندپاره به لحاظ قدرتها، دیده میشود. وضعیت ناکامیابی یا شکنندگی آن، به سرعت از مسیر تونس و مصر گذشته و به بیشتر کشورهای عربی دیگر نیز رسیده است. در سالها پس از بهار عربی که دامان سوریه را به شکل جدی گرفت، و خلا قدرت در یمن نیز زمینه را برای ظهور افراطگرایی آماده نمود، موجبات استفاده داعش و نیروهای فرو و فراملی را از این وضعیت؛ برای ظهور و گسترش خود در فضایی منازعه آلود، فراهم نمود.
خیزشهای مردمی در کشورهای عربی منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا، بیشازپیش وضعیت شکننده دولتها و نیز استبدادی بودن آنها را به نمایش گذاشت. دولتهایی که برای ماندن در قدرت نه تنها حاضر به پافشاری بر موضع خود بودند که در همین راستا از ریختن خون مردمان خود هیچ ابایی نداشتند. اما در کنار این وضعیت منطقهای و بومی خاورمیانه، یکی از نکات کلیدی؛ بازی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای حاضر در خاورمیانه و شمال آفریقا است، که در حال ایفای نقش بازیگردانی در آن هستند. تلاش میشود تا با مطالعهی موردی دو کشور سوریه و یمن، درکی از این چندپارگی قدرت، فضای منازعهآلود، مداخلهی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ارائه دهیم، تا به جای ماندن در فضای ذهنی، درکی عینی از وضعیت امروز منطقه و به خصوص این دو کشور داشته باشیم.
سوریه؛ گرانیگاه قدرت، آوردگاه نیروها
سوریه کشوری تاریخی است که فضایی تاریخی و مدنی چند هزار سالهی آن، امروز به آوردگاه دهها نیرو بدل شده است. یکی از کشورهایی که متعاقب سال 2011 و همزمان با گسترش دامنهی اعتراضات مردمی بر علیه حکومت خود با موج اعتراضات مواجه شد. در حال حاضر بیش از 4 سال از این اعتراضها میگذرد و امروز سوریه به یکی از مهمترین کانونهای منازعهی قدرتها بدل شده است. ائتلافهای شکنندهی مختلفی با حمایت از نیروهای بومی و غیر بومی سوریه در دولایهی مخالفان و حامیان رژیم شکل گرفته، که این کشور را به صحنهی یک نبرد تمامعیار و گاها جنگهای نیابتی میان قدرتهای منطقهای بدل نموده است.
دو کشور بسیار تاثیر گذار که به ایفای نقش در سوریه به شکل حامی و مخالف اسد میپردازند، ایران و عربستان هستند. عربستان که در ابتدای اعتراضها با خود میاندیشید که به راحتی میتواند یکی دیگر از کشورهای اصلی حامی و دوست قدرتِ رقیب یعنی ایران را با حمایت از مخالفان آن از میان بردارد، به تقویت لایههای افراطی و تروریستی حاضر در سوریه پرداخت. حال آنکه خود عربستان دچار تحول و تغییراتی در داخل به واسطهی مرگ پاداشاه سابق شد و در جبههی نبرد نیز با حضور داعش و نیز تندرویهای جبههالنصره تحت حمایت عربستان، این کشور با حضور ائتلاف ایرانی و سوری در موضع ضعف قرار گرفت. ایران که سوریه را از دوران حافظ اسد پدر بشار به عنوان کشور دوست میداند، و به این کشور همچون کریدور امن دسترسی به نیروهای تحت حمایت مانند حزبالله مینگرد، در بازی قدرت سوریه با تقویت نیروهای دولت این کشور و کشاندن روسیه به جنگ بر علیه مخالفان اسد و تقویت جایگاه او در کشور، دستبالا را کسب نمود. ایالات متحده به عنوان بازیگر فرامنطقهای حاضر در بحران سوریه، از گرفتن تصمیمی قاطع در سوریه فرومانده است. این کشور که به حمایت از مخالفان میانهرو همت گماشته بود، اما طرحهای آموزشی آن با شکست مواجه شد. در این میان آمریکا با دیدن مبارزهی مثبت کردها، ائتلافی با نام نیروهای دموکراتیک سوریه شکل داد که کردها در آن حضور داشتند، و تلاش مینماید با حمایت از این نیرو موازنه را بر علیه داعش تغییر داده و پس از آن زمینه را برای انتقال آرام قدرت فراهم نماید. ظهور داعش به بیشتر قدرتهای درگیر در سوریه لزوم ماندن اسد در قدرت را ثابت نمود. با دعوت ایران در نشست وین 2 ایران از ماندن موقت اسد در قدرت دفاع کرد، که با قدرت بازیگری و موازنهسازی هوشمند در سوریه به نفع اسد، توانسته بیشتر کشورهای درگیر در این منازعه مثل ترکیه، بیشتر کشورهای غربی را به ماندن موقت اسد راضی نماید.
چشمانداز منازعهی قدرتها در سوریهی فعلی از عدم انسجام ائتلاف آمریکا و شریک منطقهایاش یعنی عربستان خبر میدهد، ایالات متحده در بحران سوریه، دچار عدم قاطعیت در تصمیمگیری است. عربستان نیز که با روی کارآمدن ملک سلمان تلاش به بازی مستقل در عرصهی منطقهای دارد، تا به امروز یکی از قدرتها فرومانده در بحران سوریه بوده و از پیشبردن هرگونه طرح مورد نظر خود در سوریه شکست خورده است. چشمانداز بحران سوریه هنوز هم در هالهای از ابهام باقی مانده است. اما در بازی قدرت باید گفت تا به امروز ائتلاف 4+1 (ایران، روسیه، عراق و سوریه و حزبالله) عملکرد بهتری داشته، که این خود بواسطهی حمایت عربستان از جریانهای افراطی و تروریستی و تندرو بوده که نه تنها خطر امروز منطقه، که آیندهای آن را هم با وجود حمایت عربستان از آنها، تهدید میکند. در این بازی آمریکا اهمیت قدرت منطقهای ایران را و لزوم حضور دیپلماتیک آن را به رسمیت شناخته، اما عربستان به عنوان شریک منطقهای آمریکا از آیندهی روابط ایران و ایالات متحده و نیز نفوذ آتی ایران در کشورهای منطقه بیمناک است. در نهایت باید گفت؛ این کشور با وجود حضور مسالهی بحرانیاش در شورای امنیت و تصویب قطعنامهی 2170، برای مقابله با داعش و پایان جنگ در آن، کماکان از وضعیت ابهام و تداوم کشتارها رنج میبرد.
یمن؛ دگردیسی در رفتار قدرتها
یکی دیگر از کانونهای منازعهی قدرتهای سهگانه در خاورمیانه، یمن است. کشوری که در تحولات بهار عربی به سمت اعتراض، آشوب، منازعه و نهایتاً جنگ داخلی کشیده شد. عربستان، یمن را همچون یکی از مناطق اصلی و قدیمی نفوذ خود میداند. با دامن گرفتن اعتراضات میان طرفداران منصور هادی و شیعیان حوثی، عربستان در دستان ملک سلمان و وزیر دفاع که محمد بن سلمان است، ائتلافی را به حمایت از منصور برای سرکوب و کشتار حوثیهای شکل داد. این ائتلاف با بمباران مناطق تحت نفوذ انصارالله، به کشتار افراد مدنی بیشماری دست زده که موجبات اعتراضات جهانی را فراهم نمود.
ایران در این میان با حمایت از انصارالله، توپ بازی را به میدان عربستان انداخته، و در نزدیکترین منطقهی حیات خلوت عربستان بازی را به جریان انداخته است. تلاش ایران انجام یک بازی رئالیستی برای بستن مرزهای استراتژیک خود در ورای مرزهای سرزمینی است که از سوریه، عراق به سمت یمن نیز کشیده شده است. ایران تلاش دارد تا بتواند رقابتهای منطقهای با قدرتهای موجود در آن را نه در اطراف مرزهای خود که در نزدیکترین بخشهای به این قدرتها انجام دهد. حال آنکه باید توجه داشت که عربستان از دیرباز یمن را حیات خلوت خود میداند و نفوذ ایران به این کشور را تهدید سرزمین و منافع خود میداند، اما در عرصهی روابط بینالملل، بازی قدرت و توانایی نفوذ، میتواند دستبالا را به قدرت منطقهای بدهد.
نقش آمریکا در منازعهی یمن نیز حمایت از ائتلاف عربی است. مقامات آمریکایی میگویند؛ ایالات متحده تلاش دارد که اطلاعات بیشتری را با سعودیها مبادله کند تا در تعیین اهداف خاص در حملات هوایی علیه انصارالله به کار گرفته شود. این حملات گاها با پهبادهای آمریکایی انجام میشود. مقامات آمریکایی بر این باوراند که توسعه کمکهای اطلاعاتی و ارتباطی آمریکا در قالب اطلاعاتی حساس، به سعودیها اجازه میدهد تا درباره اهداف خود در یمن بازنگری کرده و به گونهای دست به اقدام بزنند که خسارتهای جانی کمتری در پی داشته باشد. اما در این میان، یکی از فرضها این است که ایالات متحده تلاش دارد تا با استفاده از وضعیت سوریه و بهویژه یمن، به منازعهی شیعه و سنی به رهبری ایران و عربستان دامن بزند تا این دو قدرت را در یک نبرد فرسایشی درگیر نماید، حال آنکه ایران تلاش دارد تا یک بازی در زمین حریف، بر علیه عربستان به راه اندازد، هدف ایران از این مهم را باید در حمایت عربستان از جریان تروریستی جیشالعدل در مرزهای ایران دانست که ایران ضروری دید تا بازی را به زمین عربستان بکشاند و قدرت خود را با ناتوان نشان دادن این کشور در یمن نمایان کند. اگرچه شاید در یمن ایران هیچ منافع ملموس و مستقیمی نداشته باشد، اما بازی در زمین حریف را باید مهمترین دستاورد منازعهی این کشور در یمن دانست. اینک عربستان در یمن، دچار یک جنگ فرسایشی شده که خروج از آن به معنای پذیرش اشتباه استراتژیک این کشور است، و ادامهی جنگ نیز به معنای سردرگمی این کشور خواهد بود.
یحیی زریننرگس (پژوهشگر مسائل خاورمیانه)