الوقت- فلسطینیها که زمانی تنها سلاحشان در برابر ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی، سنگ و کلوخ و تیر و کمان بود اکنون به مرحلهای از قدرت دست پیدا کردهاند که برای دشمن خط و نشان میکشند. رژیم صهیونیستی تا چند سال پیش برای ورود به جنگ با گروههای فلسطینی در غزه مشکلی نداشت و هر گاه احساس خطر میکرد با اطینان خاطر و بدون ترس از هر گونه تقابلی، همه نقاط این منطقه را بمباران میکرد اما اکنون برای درگیری با گروههای مقاومت غزه بیگدار به آب نمیزند. مرور سیر جنگهای رژیم صهیونیستی با گروههای مقاومت، نشان میدهد که مدت آنها کوتاهتر شده است. اینکه چرا رژیم اشغالگر برای جنگ طولانی با مقاومت فلسطین آمادگی ندارد، از جنبههای زیادی قابل بررسی است که از تحولات داخلی و بیرونی سرزمینهای اشغالی نشأت میگیرد.
ایجاد بازدارندگی مقاومت
رژیم صهیونیستی مدعی است که قدرتمندترین ارتش منطقه را در اختیار دارد اما وقتی زمان عمل فرا میرسد، ثابت میشود که این ارتش چیزی جز یک پوسته توخالی نیست. مقامات تلآویو گفته بودند که حملات گسترده به غزه را برای چند روز ادامه خواهند کرد اما به محض شلیک صدها راکت به سمت سرزمینهای اشغالی مثل همیشه نظرشان برگشت و دست به دامن میانجیهای منطقهای شدند تا بلکه به آتش بس تن داده و خود را از مهلکه نجات دهند. تقلای صهیونیستها برای آتش بس با گروههای مقاومت، به خاطر قدرت نظامی گروههای مقاومت غزه است که در سالهای اخیر دستاوردهای زیادی در عرصه موشکی داشتهاند و اکنون با ایجاد بازدارندگی در برابر دشمن، نشان دادهاند که دوران بزن در رو تمام شده است.
گروههای فلسطینی که در همه درگیریها با رژیم اشغالگر همیشه یک شگفتانه برای صهیونیستها دارند، این بار هم بخشی از توانمندیهای بومی خود را به رخ دشمن کشیدهاند. آنگونه که فرماندهان مقاومت گفتهاند در درگیریهای اخیر از موشکهای جدید با فناوری و قابلیت بالا رونمایی کردهاند که توانسته از سامانه گنبد آهنین هم عبور کند. قدرت این سلاح که خارج از حد و توان گنبد آهنین بود، مقامات تلآویو را مجبور کرد تا برای اولین بار از سامانه «فلاخن داوود» استفاده کنند که برای رهگیری موشکهای قدرتمند و پیشرفته ساخته شده است. مقامات صهیونیستی هم بارها به قدرت بازدارندگی مقاومت فلسطین اعتراف کردهاند و این رژیم در هر گونه تنش با فلسطینیها باید همه جوانب را بسنجد.
دستیابی مقاومت به این نوع سلاحها و موشکهای با برد صدها کیلومتری ترس و وحشت را در اراضی اشغالی ایجاد کرده است. همه جنگها را رژیم صهیونیستی شروع میکند اما این گروههای مقاومت فلسطین هستند که سرنوشت آنرا تعیین میکنند و تن دادن به آتش بس در کوتاه ترین زمان از سوی تلآویو هم به خوبی این واقعیت را بازگو میکند که ادامه جنگ به نفع اشغالگران نیست. همانگونه که سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان هم در سخنرانی روز جمعه خود به این مسئله اشاره کرد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل میخواست با حمله به غزه موازنه بازدارندگی را برگرداند اما این رژیم در همه حوزهها بازدارندگی را از دست داده است.
شکاف در داخل سرزمینهای اشغالی
نکته دیگری که سبب شده تا صهیونیستها نتوانند بیش از چند روز در برابر فلسطینیها مقاومت کنند، به شرایط داخلی سرزمینهای اشغالی هم مربوط میشود. در گذشته وقتی جنگی بین رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت رخ میداد همه صهیونیستها برای دفع تهدید مشترک اختلافات را کنار میگذاشتند و متحد میشدند اما اکنون شرایط تغییر یافته و این یکدست بودن بین صهیونیستها از میان رفته است. از زمان روی کار آمدن تندروها در تلآویو، رهبران اپوزیسیون در واکنش به طرحهای جنجالی دولت نتانیاهو، اعتراضات سراسری را علیه دولت ترتیب دادند و این مسئله به تشدید تنشهای سیاسی و بروز شکافهای اجتماعی در جامعه صهیونیستی منجر شده است و به همین دلیل نتانیاهو برای ادامه جنگ با فلسطینیها نمیتواند به حمایتهای داخلی اتکا کند. زیرا فشار از جبهه داخلی در زمان درگیری در بیرون مرزها، نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. مخالفان دولت با اینکه دشمن فلسطینیها هستند اما در شرایط کنونی نگاه مشترکی بین آنها با دولت در برابر مقاومت وجود ندارد و حمایتی از تلآویو نمیکنند و اخیرا هم خواستار پایان دادن به جنگ در غزه شدهاند و ادامه آنرا به صلاح نمیدانند و شرایط برای نتانیاهو سخت شده است.
هزینههای سرسام آور جنگ
هزینههای گسترده جنگ با مقاومت هم دلیل دیگری است که مقامات تلآویو را از ادامه نبرد باز میدارد. سامانه گنبد آهنین که وظیفه اصلی دفاع از امنیت شهرک نشینان را برعهده دارد، برای مقابله با راکتهای مقاومت هزینههای زیادی را روی دوش تلآویو گذاشته است. هر فروند موشک گنبد آهنین 50 هزار دلار هزینه دارد و با شلیک روزانه صدها راکت از غزه، دهها میلیون دلار به این رژیم تحمیل میشود و در صورت جنگ طولانی مدت، رقم گزافی را روی دست نتانیاهو و دوستانش خواهد گذاشت. همچنین هزینه هر موشک فلاخن داوود یک میلیون دلار است که در نبردهای اخیر بکار گرفته شده است. تنها جنگ 51 روزه غزه در سال 2014، بیش از 2 میلیارد دلار برای اسرائیل هزینه داشت.
علاوه براین، اگر هزینه موشکها و جنگندههای مورد استفاده در جنگ با مقاومت فلسطین را هم به این ارقام اضافه کنیم، هزینهها سر به فلک خواهد کشید و در شرایطی که وضعیت اقتصادی سرزمینهای اشغالی هم چندان مناسب نیست، میتواند برای تندروها گران تمام شود.
گنبد آهنین هم که صهیونیستها به آن فخر میفروختند در جنگهای اخیر در غزه ناکارآمدی آن به اثبات رسیده است و به اعتراف صهیونیستها، فقط یک سوم از راکتهای مقاومت را توانسته رهگیری کند. این درحالی است که در درگیریها اخیر بیش از 1000 موشک از غزه به اراضی اشغالی شلیک شده که گنبد آهنین فقط یک سوم آنها را رهگیری کرده است. به همین خاطر است که دست به دامن فلاخن داوود شدهاند تا ناکامی گنبد آهنین را تا حدی جبران کنند اما علی الظاهر این سامانه موشکی هم موفق عمل نکرده است.
از سوی دیگر، نبرد طولانی مدت تلفات انسانی زیادی هم برای صهیونیستها در پی دارد. شلیک هزاران موشک به سرزمینهای اشغالی از سوی غزه سبب میشود تا تعداد کشته و زخمیهای صهیونیستها هم افزایش یابد و تلفات انسانی برای مقامات صهیونیستی بسیار نگران کننده است و برای کاستن از بار تلفات خود سعی دارند تا زودتر به جنگ پایان دهند. بر اساس گزارشها، از زمان شلیک موشک از غزه تا رسیدن آن به نزدیکترین منطقه صهیونیستنشین یعنی «سدیروت» فقط 20 ثانیه فرصت وجود دارد تا صهیونیستها خود را نجات دهند که زمان کمی است و در صورت شلیک صدها موشک به طور همزمان، صهیونیستها در رفتن به پناهگاه هم با مشکل جدی مواجه خواهند شد و حجم تلفات انسانی بالا خواهد رفت.
ترس از گسترش محدوده جفرافیایی جنگ
مقامات تلآویو زمانی که وارد جنگ با غزه میشوند سعی دارند فقط با یکی از اضلاع مقاومت یعنی جهاد اسلامی و حماس، وارد جنگ شوند و این بار هم فکر میکردند که اگر فرماندهان جهاد اسلامی را ترور کنند، حماس وارد نخواهد شد و به راحتی میتوانند ضربات سختی را به جهاد اسلامی وارد کنند اما برخلاف تصور صهیونیستها، اکنون گروههای مقاومت در برابر دشمن یکپارچه و متحد هستند و رهبران حماس هم در روزهای اخیر بارها به این مسئله اشاره کردهاند که عملیات را با هماهنگی اتاق مشترک مقاومت به پیش میبرند و فرقی میان حماس و جهاد اسلامی وجود ندارد. از اینرو، درگیر شدن همزمان با حماس و جهاد اسلامی، صهیونیستها را در وضعیت دشواری قرار خواهد داد.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی پیش از این فقط از جانب غزه احساس خطر میکرد و در زمان جنگ همه تمرکزش برای مقابله با حماس و جهاد اسلامی بود اما اکنون کرانه باختری هم جبهه به عنوان دوم تشکیل شده است که با گسترش دامنه جنگ، برای صهیونیستها هزینهزا خواهد بود و باید در دو جبهه با مقاومت مقابله کنند. گروههای مقاومت کرانه باختری هم با عملیات ایذایی و عملیات شهادت طلبانه در شهرکهای صهیونیستی، ضربات مهلکی را به صهیونیستها وارد کردهاند و اکنون کرانه باختری بزرگترین تهدید برای احزاب راست افراطی به شمار میرود و نمیتوانند با این گروههایی که به صورت قارچ گونه در حال رشد هستند مقابله کنند.
همچنین اگر دامنه جنگ گسترش یابد، این احتمال وجود دارد که گروههای فلسطینی ساکن در جنوب لبنان و دیگر مناطق هم واردعمل شوند همانگونه که ماه گذشته در واکنش به جنایات صهیونیستها در مسجدالاقصی، دهها راکت را از جنوب لبنان به اراضی اشغالی شلیک کردند. گشوده شدن جبهههای متعدد، ابتکارعمل را از صهیونیستها میگیرد، و این مسئله به کابوسی مرگبار برای نتانیاهو تبدیل شده است.
طولانی شدن جنگ با مقاومت، تبعات منفی دیگری هم برای رژیم صهیونیستی دارد و میتواند به خروج سرمایه از سرزمینهای اشغالی منجر شود. زیرا سرمایهداران یهود که دنبال سود هستند، در جایی سرمایهگذازی میکنند که امنیت و ثبات داشته باشد اما جنگهای مکرر در سرزمینهای اشغالی، امنیت سرمایهگذاری را به خطر انداخته است و این مسئله به خروج میلیاردها دلار از این منطقه خواهد شد. گفته میشود با شروع اعتراضات در سرزمینهای اشغالی، بیش از 80 میلیارد دلار سرمایه از این منطقه خارج شده و 255 میلیارد یهود هم هشدار دادهاند که در صورت اصرار تندروها به اجرای طرح اصلاح سیستم قضایی سرمایههای خود را از اسرائیل خارج خواهند کرد.
همچنین، جنگهای مکرر با فلسطنیها، روند مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی را تشدید خواهد کرد. در یک دهه گذشته نزدیک به 500 هزار نفر از از اسرائیل به آمریکا و اروپا مهاجرت کردهاند و طبق گزارش رسانههای عبری، 90 درصد صهیونیستها به فکر مهاجرت هستند و تداوم ناامنیها این روند را تسریع خواهد کرد و شاید روزی برسد که سرزمینهای اشغالی خالی از صهیونیستها باشد.
مختل شدن روند عادی سازی روابط با اعراب
افزایش جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و کرانه باختری، موجی از خشم و نفرت را در کشورهای اسلامی به راه انداخته است. کشتار فلسطینیها در زمانی که نتانیاهو به دنبال عادی سازی روابط با اعراب است، میتواند این پروژه را مختل کند و در ماههای اخیر هم عربستان سعودی و دیگر سران عرب که در مسیر عادی سازی قدم برمیداشتند، از اقدامات تندروهای تلآویو به شدت خشمگین هستند و حتی سران سازشکار امارات و بحرین هم به این مسئله واکنش تندی نشان دادهاند. کشورهای عربی این روزها در ظاهر نشان دادهاند که در کنار گروههای فلسطینی هستند و بهبود روابط حماس با عربستان در هفتههای اخیر هم در این راستا بود و این تهدید جدی برای اسرائیل است و با مختومه شدن پرونده عادی سازی، حلقه محاصره این رژیم تنگتر خواهد شد.
از سوی دیگر، تقابل با گروههای مقاومت، مقامات تلآویو را سردرگم کرده است و ابتکار عمل را از دست دادهاند. زیرا همیشه با این تصور که میتوانند فلسطینیها را در زمان کوتاهی نابود کنند وارد جنگ میشوند اما در نهایت دست از پا درازتر و با چهرهای مغموم و درهم شکسته برمیگردند. نتانیاهو مدعی است که زیرساختهای حماس و جهاد اسلامی را نابود کرده است، اما شلیک صدها موشک در عرض یک روز به سرزمینهای اشغالی خلاف این مسئله را ثابت میکند و بیانگر این است که رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهدافش که نابودی مقاومت بود، ناکام مانده است. برعکس، هر چه فشار صهیونیستها بیشتر میشود، گروههای مقاومت هم قدرت بیشتری برای عرض اندام در برابر دشمن پیدا میکنند و پیشرفت در عرصه موشکی و پهپادی هم حکایت از این دارد که دشمن قاعده بازی را باخته است.