الوقت- در طول 6 سال جنگ غیرقاونی ائتلاف تحت رهبری عربستان در یمن، مسئله فروش تسلیحات نظامی به کشورهای متجاوز به عنوان یکی از عوامل اصلی تداوم جنگ و عدم تمایل سعودیها به متوقف کردن حملات خود علیه غیرنظامیان یمنی مطرح بوده است. سازمانها و نهادهای مختلف بین المللی مدافع حقوق بشر همواره نسبت به مواضع دوگانه دولتهای غربی در دادن شعارهای عوامفریبانه در مورد لزوم توقف جنگ یمن و همزمان تداوم حمایت تسلیحاتی از ائتلاف متجاوز سعودی- اماراتی انتقاد داشتهاند.
اکنون نیز دولت جو بایدن در اقدامی خلاف با شعارهای انتخاباتی خود در لزوم توقف فروش تسلیحات نظامی به عربستان، که به منظور پاسخ به انتقادات گسترده داخلی از تداوم حمایت آمریکا از جنگ یمن و برای بهبود چهره کاملاً مخدوش شده حقوق بشری این کشور در دوران ترامپ مطرح شد، از شروع فروش تسلیحات نظامی به ریاض خبر داده است.
پنتاگون اعلام کرده است که وزارت خارجه آمریکا فروش موشک آمریکایی « هوا به هوا» بالغ بر 650 میلیون دلار به عربستان سعودی را به تصویب رساند که بر اساس آن ریاض 280 موشک و حدود 600 پایگاه های پرتاب ریلی و تجهیزات کمکی دریافت میکند.
در حالی که این واقعیت برای همه روشن است که بدون وجود حمایتهای واشنگتن عربستان توان شروع و تداوم جنگ یمن دارا نبوده و نیست، در ماههای گذشته تحرکات وزارت خارجه آمریکا در موضوع یمن بر مبنای ژست کمک به تسهیل آمدن ریاض بر پای میز مذاکره بود است؛ اما اکنون این پرسش مطرح است که آیا فروش تسلیحاتی اخیر را باید به معنای تغییر نگرشی جدی از سوی واشنگتن در موضوع جنگ یمن به حساب آورد؟ از طرف دیگر این پرسش نیز مطرح است که آیا فروش تسلیحاتی اخیر قادر خواهد بود تا ورق معادلات جنگ را به سوی ریاض برگرداند یا خیر؟
مولفههای کلیدی سیاست خارجی بایدن در جنگ یمن
مولفهها و متغیرهای متعددی در تبین سیاست خارجی دولت بایدن درباره جنگ یمن وجود دارد که برای تحلیل وضعیت تصمیم اخیر برای بازنگری در فروش تسلیحاتی به ریاض باید مد نظر قرار گیرد.
یکی از مولفههای اساسی تأثیرگذار در تصمیم تیم بایدن برای فروش تسلیحاتی جدید به عربستان به تلاش آمریکا برای اطمینان خاطر دادن به ریاض و دیگر متحدان منطقهای آمریکا، در اعلام پایبندی به حمایت از امنیت و منافع متحدانش بر اساس حفظ روابط استراتژیک میباشد. بدون تردید خروج نظامی آمریکا از افغانستان همزمان با تقویت تحلیلهای مربوط به کاهش اهمیت منطقه خاورمیانه به عنوان کانون سیاست خارجی آمریکا در چند دهه گذشته، و همچنین تمایل بایدن به احیای توافق هستهای با ایران و نگرانی عربستان از امکان رفع تحریمهای اقتصادی علیه تهران، موجب نگرانی سران خاندان سعودی در مورد تأمین منافع امنیتی خود شده است. البته پبشتر این موضوع در دوران ترامپ نیز، بویژه با انفعال کاخ سفید در برابر حمله بیسابقه سال 2018 به تأسیسات نفتی آرامکو، برای سعودیها مسجل شده بود که دوران اتکای امنیتی صرف به واشنگتن سپری شده است.
حال به نظر میرسد در شرایطی که سعودیها بیشتر از هر زمان دیگری طی 6 سال گذشته در برابر حملات یمنیها عاجر و درمانده شدهاند و پیشرویهای انصارالله در جبهه مأرب به سمت نابودی کامل اهداف عربستان از شروع جنگ پیش میرود، اعلام فروش تسلیحاتی اخیر گامی از سوی کاخ سفید برای تقویت روحیه جبهه سعودی و دادن پیامی به دولت صنعا مبنی بر ضرورت توقف پیشروی در مأرب صورت میگیرد.
در طول 1 سال گذشته پروندههای حقوق بشری و جنگ یمن در ظاهر دو مولفه روی میز مذاکره در روابط ریاض- واشنگتن بوده است اما واقعیت آن است که متغیر بسیار تعیین کننده تری در دهههای گذشته یکی از سکانداران سیاست منطقهای آمریکا بوده است و آن لابی تولیدکندگان سلاح میباشد. جنگ یمن برای تولیدکنندگان غربی سلاح بویژه شرکتهای آمریکایی یکی از منابع مهم کسب سود طی 6 سال گذشته بوده است.
در همین راستا پایگاه خبری شبکه سیانان، روز جمعه، به نقل از انستیتوی بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم موسوم به «SIPRI» خبر داد که با توجه به حجم تبادل تسلیحات نظامی میان آمریکا و عربستان سعودی در پنج سال گذشته ، ریاض رتبه نخست واردات تسلیحات آمریکایی را به خود اختصاص داده است. بر اساس این گزارش در میان سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، عربستان سعودی واردکننده اصلی تسلیحات آمریکایی بوده که میزان ۲۴% از تسلیحات آمریکایی را خریداری کرده است.
بنا بر این گزارش، میان سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ نیز آمریکا با ۷۹% اولین صادرکننده تسلیحات به عربستان سعودی بوده است که پس از این کشور، به ترتیب انگلیس با ۹.۳% و فرانسه با ۴% در مراحل بعدی قرار گرفتهاند.
انستیتوی بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم همچنین گزارش داد که میزان صادرات تسلیحاتی آمریکا در میان سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ و سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ به میزان پانزده درصد رشد داشته به نحوی که سهم این کشور از صادرات جهانی از ۳۲% به ۳۷% رسیده است.
مطابق با این گزارش، حدود نیمی از صادرات تسلیحاتی آمریکا در میان سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ (۴۷%) به خاورمیانه بوده است که به میزان ۲۸ % در مقایسه با پنج سال گذشته یعنی از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ شاهد افزایش بوده است.
ناتوانی حمایتای نظامی از ریاض در تغییر معادلات جنگ
در فهم تأثیرات فروش تسلیحاتی اخیر به ریاض، واقعیت سیاسی بودن اهداف آن و ناتوانی حمایتهای نظامی اینچنینی برای تغییر شگرف در معادلات میدانی و یا حتی بازداشتن صنعا از حق حاکمیت سرزمینی و بیرون کردن اشغالگران و ترویستهای القاعده و داعش از مأرب کاملاً نمایان است.
اولاً حمایت های نظامی گذشته از عربستان به مراتب قوی تر و با تسلیحات بسیار پیشرفتهتر صورت گرفته است به نحوی که تقریباً از میان جنگ افزارهای متعارف موجود در بازارهای تسلیحاتی و حتی سیستمهای استراتژیکی که آمریکا تنها به متحدن نزدیک خود میفروشد (همانند پاتریوت)، ریاض قبلاً به تمامی آنها دسترسی پیدا کرده است.
از طرف دیگر بمبهای جدید فروخته شده به عربستان در جنگهای هوایی کاربرد دارد که به غیر از حملات پهبادی یمن عملاً توان جنگ هوایی نداشته است. قدرت اصلی یمنیها در عرصه نبردهای زمینی است که توان هوایی ائتلاف برای متوقف کردن پیشرویهای انصارلله از کمترین تأثیر برخوردار بوده است. لذا باید گفت دست و پا زدنهای ائتلاف فروپاشیده عربستان و حامیان غربی آن برای جلوگیری از فتح مأرب توسط انصارالله کاری عبث و بی نتیجه بوده و به زودی با کنترل مأرب ضربه مهلکی بر ائتلاف سعودی وارد خواهد آمد.