الوقت- وجود جمعیتی از کردها در سوریه تا قبل از سال 2011 به شدت مورد بی توجهی محققان مسائل سیاسی خاورمیانه قرار گرفته بود. اساساً کردهای مقیم سوریه به عنوان اقلیتی 10 درصدی از جمعیت سوریه طی سالهای متمادی جایگاهی در عرصه پژوهشی محققان نداشته اند. اما شروع بحران داخلی در سوریه در سال 2011 وضعیت جدیدی را برای کردهای ساکن این کشور ایجاد کرده است که آنان علاوه بر تقاضا برای شناسایی (Recognition )، خواستار حق کنترل سیاسی و اداری در مناطق کردنشین شده اند و در حال حاضر این احتمال وجود دارد که در آینده خواهان خودمختاری و در مرحله بعد اعلام استقلال باشند.
پس از آغاز بحران داخلی در سوریه، اکثریت جریانات سیاسی کرد سوری در دو جناح عمده شورای ملی کردهای سوریه Kurdistan National Council of Syria) ) و شورای ملی غرب کردستان (National Council of West Kurdistan ) تشکل یافته اند. شورای ملی کردهای سوریه در اکتبر سال 2011 متشکل از 16 جریان (حزب) سیاسی کرد سوری شکل گرفت که در اساس مخالف حزب اتحاد دموکراتیک (PYD ) هستند. اکثر احزاب دارای نفوذ در این جریان به طور مستقیم احزاب خواهر اتحادیه میهنی کردستان طالبانی و دموکرات کردستان عراق بارزانی هستند. تا کنون این شورا بهدلیل عدم اجازه حزب اتحاد دموکراتیک جایگاه چندانی در میان کردهای سوریه نداشته اند. در مقابل، شورای ملی غرب کردستان در ابتدای جنگ سوریه از سوی حزب اتحاد دموکراتیک و چند جریان کوچک دیگر که همگی وابسته به حزب کارگران کردستان (PKK ) بودند تاسیس شد و در حال حاضر در قالب دو نیروی نظامی یگانهای مدافع خلق (YPG ) و یگانهای محافظ زنان (YPJ ) در قالب سیستم خودمختاری دموکراتیک نظامی، کانتونی را در شمال سوریه ایجاد نمودهاند. با این تفاسیر در مقاله حاضر برآنیم که پتانسیلها و موانع کردهای سوریه را جهت دست یافتن به خودمختاری و استقلال را مورد واکاوی قرار دهیم. در همین راستا، در این نوشتار به عنوان بخش اول از موضوع مورد بررسی مهمترین زمینهها و عوامل قدرت کردها جهت رسیدن به اهداف خود در ایجاد خودمختاری و نهایتا استقلال تببین میشود. عمدهترین نقاط قوت کردهای سوریه بعد از آغاز جنگ داخلی در مارس 2011 را میتوان عوامل ذیل دانست.
1. بحران سوریه و قدرت یابی کردها
با شروع بحران داخلی در سوریه در 15/3/2011 جامعه سوریه به دو بخش اساسی تقسیم شد. در یک طرف، نیروهای مخالف حکومت مرکزی و در طرف دیگر نیروهای طرفدار حکومت مرکزی. اما بعدها در سال 2013 داعش وارد عرصه شد و به نوعی یکهتاز عرصه میدان نبرد در سوریه شد.
دراین میان حزب اتحاد دموکراتیک (PYD ) مورد حمایت بی دریغ حکومت مرکزی قرار گرفت و سلاح و تجهیزات نظامی زیادی از سوی حکومت به این حزب داده شد. به عبارتی بعد از گذشت چند سال از ایجاد محدویت در برابر فعالیت حزب اتحاد دموکراتیک در مناطق کردنشین سوریه، حکومت مرکزی به این حزب اجازه داد تا فعالیت و تبلیغات خود را از سر گیرد. همچنین، در چند شهر کردنشین نیروهای ارتش سوریه با عقب نشینی از این مراکز شهری، حفاظت و اداره مراکز دولتی در این مناطق را به نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک سپردند. به طور کلی، ضعف حکومت مرکزی در نتیجه بحران داخلی در سطح کشور، زمینه ساز قدرت گیری کردها شده است و بعد از اینکه کردها کنترل «شهرهای عفرین کوبانی، سهریکانی و دیرک..... را به دست گرفتند و توانستند سیستم خودمختاری دموکراتیک را در قالب سه کانتون کوبانی، جزیره و عفرین در مناطق تحت کنترل خود ایجاد نمایند و تا کنون موفقیتهای چشمگیری را کسب نمودهاند.
2. همجواری با اقلیم کردستان عراق (KRG ): از میانجیگری تا پشتیبانی نظامی
جنگ عراق در سال 2003 و نتایج آن نسبت به امنیت و تعریف مجدد آن برای کشور، عمیق ترین تأثیرات را بر کردهای منطقه و از جمله کردهای سوریه داشته است... همچنانکه، در شرایط بحرانی موجود در سوریه، اقلیم کردستان نقشی مؤثر را در ایجاد اتحاد و حمایت از کردهای سوریه داشته است.
در مجموع، مقامات سیاسی اقلیم کردستان در دو بعدِ میانجیگری میان نیروهای سیاسی کرد سوریه و آموزش نظامی جوانان کرد سوری برای حفاظت از مناطق کردنشین نقشی مهم را در حمایت از کردهای سوریه داشته اند. بعد از تسلط کردها بر مناطق کردنشین سوریه، میان شورای ملی کردهای سوریه (Kurdistan National Council of Syria ) و شورای خلق غرب کردستان اختلافات جدی به وجود آمد. شورای ملی کردهای سوریه به شدت مخالف سلطه حزب اتحاد دموکراتیک بر مناطق تحت کنترل کردها بود. با بالا گرفتن عمق منازعات میان این دو گروه، مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان به میانجیگری میان دو جریان پرداخت و با فراخواندن آن ها به اربیل در طی نشستی با حضور هر دو جناح، نقشی اساسی را در امضاء توافقنامها ی میان آنان ایفاء نمود. بر اساس این توافقنامه، «کمیتهای عالی» مشترک از هر دو گروه برای حفاظت از منافع حیاتی کردها در سوریه تشکیل شد.
دومین بعد حمایتی اقلیم کردستان عراق در ارتباط با آموزش تعدادی از جوانان کرد سوری در درون مرزهای این اقلیم و نیز حمایت نظامی از کردهای سوریه مییاشد.
3. کسب حمایت و مشروعیت بینالمللی مبارزان کرد سوری: بدون تردید بعد از مبارزه کوبانی و تمرکز جهانی بر مقاومت کردهای سوریه که در قالب آن نوع جدیدی از مبارزه بهویژه با حضور زنان به جهانیان عرضه شد، مبارزات کردها مورد حمایت گفتمان مسلط بینالمللی قرار گرفت. بر عکس ادعاهای ترکیه که مبارزان کرد سوری عضو حزب اتحاد دموکراتیک را تروریست مینامد؛ در شرایط کنونی نه تنها مبارزان کرد تروریست شناخته نمیشوند، بلکه بسیاری از محافل بینالمللی آنان را مدافعان دموکراسی و حقوق بشر در برابر تروریستهای داعش معرفی مینمایند. آخرین اظهارت دیمیستورا نماینده سازمان ملل در بحران سوریه، در رتباط با عدم قرار گرفتن نیروهای کرد سوری در لیست ترور سازمان ملل موید مشروعیت بینالمللی کردها است. در سایه مشروعیتبخشی گفتمان مسلط بینالمللی با روند مبارزه کردها میتوان هر نوع حمایت جدی از کردها را برای گسترش مناطق تحت کنترل خود محتمل دانست.
4. توانمندی چشمگیر نظامی: یکی دیگر از نقاط قوت کردها در ارتباط با توان نظامی آنان در مبارزات فرسایشی و حملات غافلگیرانه است. اکنون یگانهای مدافع خلق و یگانهای محافظ زنان بهعنوان مهمترین نیروهای سوری شناخته میشوند که توانایی مقابله و پیروزی بر نیروهای داعش را دارند. حمایت نظامی نیروهای ائتلاف ضد داعش با ارسال حدود 50 تن تسلیحات نظامی پیشرفته برای این نیروها در استان حسکه همگی نشانگر این امر هستند که اکنون توان نظامی مبارزان کرد سوری بهطور خاص مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفته است. در همین راستا، تلاشهای کرملین برای نزدیک کردن کردها به خود را میتوان ارزیابی کرد. در نهایت میتوان گفت بدون تردید کردها بهواسطه توانایی در عرصه نبرد مورد توجه جهانی قرار گرفتهاند و در شرایط کنونی بر خلاف خواستههای دولت ترکیه، آمریکا برنامهای برای محدود کردن قدرت نظامی آنان ندارد و بسیاری از مشاوران نظامی آمریکا نقش کردها را در سوریه همانند پیاده نظام ارتش این کشور معرفی مینمایند.
5. ورود مستقیم روسیه به میدان نبرد سوریه: یکی از متغیرها و رویدادهای بسیار مهم در عرصه جنگ داخلی سوریه را می توان حضور نظامی مسکو در این کشور درنظر گرفت که عملاً راه را برای تقویت و انسجام هرچه بیشتر کردها فراهم کرده است. مسکو درچهارچوب بنیادی که میتوان آن را به مثابه ستون سیاست خاورمیانه محسوب کرد یعنی دشمن دشمن من دوست من است به تحکیم روابط با کردها پرداخته است. مسکو و محور او در هیچ حالتی نمی خواهند شمال سوریه و شهرهای مهمی همچون حلب به کنترل داعش و یا اپوزیسیون وابسته به کشورهای مخالف بشار اسد درآید، به همین دلیل در چند ماه گذشته تمام اقدامات کردها با استقبال مقامات مسکو مواجه شده است و حتی در طول این مدت روابط سیاسی و دیپلماتیک کردها با مسکو به اوج خود رسیده است.
آرمان سلیمی (پژوهشگر مسائل خاورمیانه (