به گزارش الوقت به نقل از خبرگزاری آناتولی، منابع محلی اعلام کردند، طالبان امروز، چهارشنبه بر مرکز چهار شهرستان در ولایات مختلف از شب گذشته تسلط یافته است.
این اتفاق چند روز پس از اعلام سقوط ۱۳ شهرستان در سراسر این کشور به دست طالبان است.
در این راستا شبهنظامیان طالبان کنترل دو شهرستان از توابع استانهای سمنگان و بلخ در شمال افغانستان را به دست گرفتند.
عبدالمنیر رحیمی، سخنگوی پلیس ولایت سمنگان در شمال افغانستان در جمع خبرنگاران اعلام کرد: شبهنظامیان طالبان حمله مسلحانهای به شهرستان فیروز نخچیر ترتیب دادند.
وی در ادامه گفت: در پی این حمله، نیروهای امنیتی به سوی مرکز شهر عقبنشینی کردند، بزودی برای بازپسگیری شهر عملیاتی آغاز خواهد شد.
از سوی دیگر بنا به اعلام مقامات امنیتی بلخ، شبهنظامیان طالبان کنترل شهر مرزی کلدر را به دست گرفتند.
براساس این گزارش، نیروهای امنیتی مستقر در کلدر به سوی منطقه حیرتان در میانه گذرگاه مرزی افغانستان-ازبکستان عقبنشینی کردند.
این درحالیست که طالبان مدعی شده است که طی یک روز اخیر کنترل چهار شهرستان را به دست گرفته است.
شبکه طلوع نیوز محلی نیز به نقل از منابعی گزارش داد، از شب گذشته تا امروز چهار شهرستان به دست طالبان سقوط کرده که شامل آسای در ولایت کبیسا، گیلان در غزنی، کلدار در بلخ و فیروز در نخچیر در سمنگان هستند.
طالبان ۲۷ ژوئن جاری شهرستان شورتپه از توابع استان مرزی بلخ را تصرف کرد.
این در حالی است که وزارت دفاع افغانستان میگوید، شهرستان شینواری ولایت پروان از کنترل طالبان خارج شده است و عملیات برای بازپس گیری شهرستان سیاه گرد این ولایت، به شدت جریان دارد.
به گزارش اسپوتنیک وزارت دفاع اعلام کرد که در نتیجه عملیات نیروهای دفاعی و امنیتی و بسیج مردمی، به طالبان در شهرستان شینواری تلفات سنگین وارد شده و جنگجویان این گروه، از این منطقه فرار کردند.
وزارت دفاع میگوید که عملیات برای بازپس گیری شهرستان سیاه گرد به شدت ادامه دارد.
قابل ذکر است که چند روز قبل جنگجویان طالبان بهدنبال عقبنشینی نیروهای امنیتی از مراکز این دو شهرستان، کنترل آنها را بهدست گرفتند.
جنگ در افغانستان بیوقفه ادامه دارد و چشمانداز روشنی نیز برای ادامه مذاکرات صلح بینالافغانی در شرایط کنونی وجود ندارد.
جنگ و درگیری انگار با نام افغانستان گره خورده است. این کشور دهه ها است که در آتش جنگ و ناامنی می سوزد و سرزمینش طعمه تروریست ها و مهاجمان خارجی شده است.
از سال ۱۹۷۹ که ارتش سرخ شوروی وارد کابل پایتخت افغانستان شد، این کشور وارد دومینویی از درگیری های نیابتی و رقابتهای خارجی شد.
برای فهم بحران کنونی در افغانستان باید به تحولات چهار دهه پیش و آغاز شکل گیری جریانی به نام طالبانیسم رجوع کرد؛ جریانی که بر اساس برخی اسناد، در هماهنگی اطلاعاتی ارتش پاکستان و نهادهای اطلاعاتی این کشور، حمایت مالی برخی کشورهای عربی با تغذیه فکری وهابیسم در عربستان و تحت لوای حمایت غرب، برابر کمونیسم و ارتش سرخ شکل گرفت.
این جریان آن قدر در افغانستان به خصوص در بخشهای سنینشین این کشور قدرت گرفت که در کنار سایر مجاهدین ارتش سرخ را بیرون راند. اما این پایان کار نبود. خروج ارتش سرخ از افغانستان آغاز دوران جدید سیاسی در افغانستان بود و نیروهای طالبان دیگر به گوشه حیاط کتابخانه ها و مدارس بازنگشتند و سودای قدرت طلبی در سر میپروراندند.
طالبان که تجربه جنگ و درگیری را هم داشت این بار تلاشش را معطوف به کسب قدرت در افغانستان کرد و در سال های دهه های ۹۰ بخش مهمی از خاک افغانستان را به کنترل درآورد. با اینکه در دنیا به رسمیت شناخته نشد اما توانست سالها حاکمیت خود را در این کشور اعمال کند.
با تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ که به بهانه نابودی «القاعده» و تلافی حملات ۱۱سپتامبر انجام شد، دولت طالبان در کابل سقوط کرد و دولتی جدید در افغانستان با حمایت واشنگتن و کشورهای غربی بر سر کار آمد.
سقوط طالبان از قدرت منجر به حذف کامل از جغرافیای افغانستان نشد و این جریان با پناه گرفتن در دامنه کوه ها و مناطق صعب العبور حیات نظامی اش را ادامه داد و منتظر فرصت و زمان برای بازگشت بود.
پس از سالها تکاپوی ایدئولوژیک، تبلیغاتی، سیاسی و نظامی و در مواجهه با رقبایی چون داعشیها که بخشی از آنان پس از عراق و سوریه به افغانستان سرازیر شدند، طالبان حالا دوباره شروع به پیشروی کرده است.
بر اساس گزارشی که روزنامه وال استریت ژورنال چندی پیش منتشر ساخت و به نقل از ارزیابی یک موسسه اطلاعاتی آمریکا آمده است که با خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان، دولت محمد اشرف غنی در دوره ای از ۶ تا ۱۲ ماهه سقوط می کند.
از دید برخی ناظران چند احتمال را میتوان درباره آینده تحولات افغانستان در نظر گرفت. نخست اینکه شاید آمریکایی ها با خارج کردن نیروی نظامیشان به نوعی دنبال نشان دادن اهمیت حضور نظامی خود در خاک افغانستان نزد مردم این کشور و منطقه هستند. برای همین با تاکتیک نمایش خروج شاید به دنبال استراتژی بلندمدت تری در افغانستان باشند. به بیانی دیگر به حضور نظامی شان مشروعیت و اعتبار بیشتری می دهند.
از سوی دیگر این موضوع قابل طرح است که با توجه به افزایش تلفات و هزینه های سنگین نظامی آمریکا، واشنگتن دیگر تمایلی به حضور نظامی در خاک افغانستان ندارد. طبق آخرین گزارش ها از آغاز حضور نظامی آمریکا در افغانستان نزدیک به دو هزار نظامی و خدمه آمریکایی کشته شده و چندین تریلیون دلار هزینه نظامی بر دوش بودجه آمریکا گذاشته است. برای همین آمریکایی ها با رویکرد هزینه-فایده استراتژی خروج از افغانستان و تمرکز بر حوزه آسیا- پاسیفیک را اتخاذ کرده اند.
برآیند هر دو رویکرد این است که امروز افغانستان به صحنه آشوب داخلی و قدرتگیری طالبان تبدیل شده است.