الوقت- در سالهای گذشته روسیه تلاش های راهبردی سازمان یافتهای کرده است تا حضور خود را در خاورمیانه افزایش دهد. روسیه از همه ابزارهای قدرتی که در اختیار داشته، از جمله خرید و فروش اسلحه و انرژی یا تلاش های دیپلماتیک در این راستا بهره برده است تا موقعیت پایداری پیدا کند. روسیه در پی آن است که با استفاده از این موقعیت، خاورمیانه را تحت تاثیر قرار دهد، اما در همین حال هیچ مسئولیتی بابت تحکیم واقعی صلح نداشته باشد. در این راستا حتی نگرش روسیه به تروریسم هم ماهیت فرصتطلبانه دارد.
از لحاظ تاریخی، تسلط بر اوکراین و دریای سیاه همواره پیش شرط تأثیر روسیه بر مدیترانه و خاورمیانه بوده است. اکنون نیز نباید نتیجه گیری متفاوتی از شرایط کرد، مگر آنکه تجاوز روسیه بر اوکراین پایان پذیرد .
در واقع، اظهار نظر مقامات روسی حاکی از آن است که آنها آمریکا را در خاورمیانه ضعیف تصور می کنند و با افزودن بیعرضگی و درگیریهای منطقهای در تحلیل خود، جایگاه دولت خود را در خاورمیانه بسیار بالا می دانند. بنابراین، اینکه خاورمیانه بعد از آسیای جنوب شرقی بزرگترین خریدار تسلیحات از روسیه است یا آنکه مسکو بلافاصله بعد از الحاق کریمه شروع به نوسازی ناوگان خود در دریای سیاه کرده است تا توانایی عمومی خود را بالا ببرد، هیچکدام اتفاقی نیست. به عبارت دیگر، برخی اقدامهای اخیر روسیه در دریای سیاه هر چند نشانگر اهمیت تسلط بر آن دریا به عنوان یکی از راهبردهاست، اما برخی از آنها صرفا در مقابله با ناتو و آمریکا در منطقه انجام شده است. مثل آنکه روسیه گروه ناوگان خود را در مدیترانه در واکنش به کاهش نیروهای ناتو در آن منطقه مستقر ساخت .
با این حال، افزایش نیروهای نظامی روسیه و تجاوز ارضی آن می تواند سبب تنش های دریایی در منطقه شود. نیروهای دریایی آمریکا در حال حاضر هم به دریای سیاه و هم به کل مدیترانه اعزام می شوند. در نتیجه، راهبرد کلی در مدیترانه در حال تغییر بیشتر و ممکن است سبب حضور دائمی آمریکا یا نیروهای دریایی ناتو در آنجا شود .
افزایش حضور نیروهای روسیه در خاورمیانه نسبتاً پدیده جدیدی است. تا سال 2013 روسیه نقش محدودی در منطقه بازی می کرد. اما از آن زمان آمریکا راهبرد عقبنشینی را پیش گرفته است. تاکنون، تحلیلگران اندکی دریافتهاند که دستاوردهای روسیه تنها از فرصتطلبی و بهرهبرداری از شکستهای آمریکا نشات نمیگیرد، بلکه نتیجه تفکر واقعی راهبردی است .
تا سال 2014 روسیه چند هدف را پیگیری کرد و به سرانجام رساند. اگرچه کاملاً از دولت سوریه با کمک های اقتصادی، تسلیحاتی و پشتیبانی اطلاعاتی حمایت کرد، اما همراه با آمریکا ریاست مشترک کنفرانس نافرجام ژنو دوم را بر عهده گرفت که به منظور حل و فصل سیاسی جنگ داخلی سوریه برگزار شد. در واقع این حمایت خدشهناپذیر مسکو از سوریه دراین کنفرانس و اصرار بر تسلیم مخالفان به عنوان پیش شرط بود که سبب نافرجامی کنفرانس شد.
از سوی دیگر روسیه روابط اقتصادی قابل توجهی با ایران، ترکیه، قبرس و اسرائیل داشته و به تازگی تفاهمنامهای با ایران امضا کرده است که میتواند به صورت موثر سبب از میان رفتن تحریمها شود. این در حالی است که مسکو یکی از مهم ترین طرف های مذاکرات هسته ای 1+5 با ایران است. روسیه به احتمال زیاد به ایران برای دور زدن تحریم های جدید غرب کمک خواهد کرد. صادرات ایران به روسیه نیز 20 درصد افزایش یافته است که توافق های اقتصادی دوجانبه را میان دو کشور افزایش خواهد داد. به این فهرست باید قراردادهای انرژی روسیه با ترکیه، اسرائیل، لبنان، عراق و دولت اقلیم کردستان عراق و مذاکرات جاریاش درباره این مسئله با ایران را هم افزود .
بدین ترتیب، اینگونه قراردادها و دستاوردهای روسیه، مهر تأییدی بر آن است از نظر آن دولت، قدرت ژئوپولیتیکی بیشتر به معنی دسترسی و کنترل منابع و زیرساخت هاست و قدرت نظامی اهمیت کمتری از آنها دارد .
اهداف راهبردی روسیه
از اظهارنظر مقامات روسی چنین بر میآید که مسکو دفاع موشکی ناتو را تهدید عمیقی میداند و اگر درگیری با سوریه را بسیار محتمل نداند، باز هم روی دادن جنگی در خاورمیانه را پیش بینی می کند. بیاعتمادی روسیه به سیاست آمریکا سبب ترس آن کشور از از شروع یک جنگ طولانی و مهاجرت تروریسم از سوریه به شمال قفقاز است. بنابراین شگفت آور نیست که برخی کارشناسان روسی با ارزیابی این مسائل، نیاز به تهیه یا استفاده از سلاح هستهای می بینند .
بدین ترتیب برای تحلیل چرایی افزایش نیروی نظامی مسکو و راهبرد منطقهای آن، باید دریافت که روسیه چگونه جنگ محلی و خطر بالقوه افزایش آن را به هم مرتبط می داند.
در همین میان، در تعیین اهداف کلیدی روسیه باید به سه ابزار این کشور هم توجه داشت که عبارتند از دیپلماسی سرسختانه، معاملات انرژی و فروش اسلحه در مقیاس وسیع. جدا از اقدامات مخفیانه روسیه، تنها ابزارهای سیاست روسیه به این مجموعه محدود شده است که به تازگی هم آنها را با مهارت به کار برده است.
ارتباط قوی معامله انرژی، فروش اسلحه و تلاش برای استقرار پایگاه هوایی یا دریایی پیش از این در ویتنام، سوریه، قبرس و لیبی قابل مشاهده است. بنابراین از آنجا که روسیه علاقه خود را به ارسال سلاح به کردستان عراق نشان داده، استقرار پایگاه هوایی یا زمینی به زودی در آنجا قابل پیش بینی است.
همچنین، روسیه در خاورمیانه اهداف زیر را پیگیری می کند. نخست آنکه همگان بدانند که روسیه قدرت بزرگ حقیقی است و می تواند مقابل طرح های آمریکا بایستد و آن کشور را حتی از طریق قدرت وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل مجبور کند که در راستای منافع مسکو گام بردارد. همینطور روسیه تلاش می کند که ایران، عراق و سوریه را متحد خود و برضد آمریکا نگه دارد که این امر منجر به طرفداری از این دولتها در برابر عربستان می شود .
با این حال روسیه این اهداف را با نهایت انعطافپذیری تاکنیکی انجام می دهد و به هیچ کشوری به صورت دائمی متعهد نمی ماند و به دنبال نفوذ در همه جاست. یک نمونه از استانداردهای دوگانه که روسیه اتخاد کرده، بهرهمندی از روابط پررونق اقتصادی با اسرائیل و در عین حال اعطای سلاح به حماس است. در واقع، روسیه حماس را در رده گروههای تروریستی نمیداند.
مجله تخصصی منافع سیاست خارجی آمریکا