حفظ مناسبات با ایالات تاحده یک وزنه مهم در برابر رقبای قطر محسوب می شود؛ در حالی که افزایش همکاری های با فرانسه هم، قدرت چانه زنی و سیاست خارجی چند بعدی این کشور را به رهبران سایر کشورهای عرب همسایه گوشزد می کند
الوقت؛ روز دوشنبه هفته جاری توافقی تحت عنوان "دیالوگ استراتژیک" میان وزرای خارجه فرانسه و قطر به امضا رسید. طبق اخبار منتشر شده محوریت این توافق امنیت منطقهای است اما گسترش روابط در سایر حوزه های اقتصادی، انرژی، فرهنگی و ورزشی نیز مدنظر دو کشور قرار دارد.
این توافق به دلیل قطع مناسبات عربستان، امارات متحده عربی، بحرین و مصر با قطر در یک سال و نیم گذشته از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زمینههای اتحاد دوحه با پاریس
فارغ از مسائل مربوط به لزوم تامین نیازهای یک کشور از طریق برقراری رابطه با دیگر بازیگران عرصه بین الملل، انتخاب فرانسه در شرایط کنونی از سوی مقامات قطری می تواند علل مختلفی داشته باشد.
تا پیش از شروع بحران سوریه در سال 2011، قطر علیرغم محدودیت ژئوپلتیک، همواره نقش بزرگی را به عنوان میانجی ایفا می کرد.
در نتیجه این روند دوحه توانست موقعیت خود را در میان تمام متحدین منطقه ای و بین المللی خاورمیانه حفظ کند. داشتن روابط متعادل با اسرائیل، ایران، سوریه، برقراری مناسبات با اسلام گرایانی از قبیل ترکیه، حماس و اخوان المسلمین مصر، در اختیار قرار دادن بزرگترین پایگاه نظامی به آمریکا در منطقه و میزبانی گفتگوهای نمایندگان ایالات متحده با طالبان نشان دهنده سیاست خارجی چندجانبه دوحه بود. اما این نقش فعال از سال 2011 تا 2016 کمی رنگ باخت. پشتیبانی قطر از مخالفان بشاراسد و حمایت همه جانبه از آنها در کنار عربستان، باعث شد تا موازنه سیاست خارجی این کشور بهم بریزد. اما به موازات آشکار شدن نشانه های شکست مخالفان در سوریه دوحه بر آن شد تا از موضع قبلی خود فاصله بگیرد.
این مساله همزمان با حمایت از توافق هستهای ایران منجر به آن شد تا ریاض نسبت به اقدامات قطر حساسیت بیشتری پیدا کند تا جایی که در ژوئن 2017 با ادعای حمایت دوحه از تروریسم روابط سیاسی خود را با این کشور قطع کرد. به دنبال این مساله بحرین، مصر، امارات و برخی دیگر از کشورها به تاسی از عربستان از جمله لیبی، یمن، مالدیو، سنگال، موریتانی، چاد، کومور، نیجرو گابن همین اقدام را صورت دادند. محاصره هوایی، زمینی و دریایی همزمان با تشدید جنگ روانی علیه قطر در دستور کار آنها قرار گرفت تا بلکه جهت گیری دوحه به سمت ریاض و اهدافش در منطقه تغییر کند.
در این راستا تغییر حکومت در آمریکا و گرایش وی به سوی حمایت بیشتر از عربستان موجب شد تا عرصه بر قطری ها تنگ شود. با این حال به نظر میآید رهبران دوحه کماکان به دنبال حفظ راهبرد چندجانبه گرایی خود در منطقه هستند تا فارغ از هزینه های که می توان جانبداری های سیاسی برای این کشور به همراه بیاورد، در مسیر توسعه گام بردارند. لذا تقویت همکاری های با فرانسه در دستور کار دوحه قرار گرفت.
در گام نخست، این تصمیم می تواند مانع افزایش تاثیر تحریم های کشورهای عرب منطقه بر قطر شود و از سویی نشان دهد که اقدامات عربستان و همپیمانانش نمی تواند به انزوای دوحه منتهی گردد. علاوه براین استفاده از توان تکنولوژیک فرانسه به ویژه در حوزه انرژی امکان دستیابی به منابع درآمدی بیشتر برای حرکت در جهت پیشرفت را فراهم می کند.
شرکت توتال فرانسه از سال 1936 و پیش از استقلال قطر، در میادین نفت و گاز این کشور حضور داشته است. این مساله با توجه به اینکه میادین گازی موسوم به "گنبد شمالی" در قطر با داشتن 21 درصد ذخایر گازی جهان که 99.9 درصد ذخایر این کشور را تشکیل می دهد، اهمیت تقویت همکاری های را دو چندان می کند. بازگشت تحریم های آمریکا علیه ایران و خروج شرکت های خارجی از بخش نفت و گاز این کشور فرصت لازم را برای افزایش توان بهرهبرداری از میادین مشترک را به وجود آورده است. بنابراین دوحه درصدد است تا در قالب "دیالوگ استراتژیک" به این مهم عینیت بخشد.
دلیل دیگر قطری ها برای افزایش روابط با فرانسه یافتن یک منبع جدید نظامی در عرصه بین الملل است. مناسبات ریاض و واشنگتن در ماه های اخیر به علت نگاه مشترکشان به ایران، سوریه و عراق، این نگرانی ها را برای دوحه ایجاد کرده است که شاید در ادامه تحولات خلیج فارس واشنگتن از تضمینهای امنیتی خود برای قطر بکاهد. این در حالی است که فرانسه به عنوان سومین کشور جهان در حوزه صادرات سلاح و حق وتو در شورای امنیت می تواند این خلاء احتمالی را پر کند. عقد قرارداد خرید 36 فروند جنگنده رافائل در ماه های گذشته در همین رابطه قابل تحلیل است.
انگیزه های فرانسه برای افزایش مناسبات با قطر
کشور قطر برای فرانسوی ها یک منبع ثروت به شمار می رود. درآمدهای سرشار این کشور در سالهای اخیر و میل رهبران دوحه به تقویت انبارهای تسلیحاتی خود را باید یکی از مهمترین انگیزه های پاریس برای مستحکم کردن روابطش با این کشور دانست.
فرانسه که حتی تحت فشار دیگر رهبران اروپا حاضر نشد به استناد گزارش های سازمان های حقوق بشری در مورد یمن، روند ارسال سلاح به عربستان را متوقف کند، بدون شک از فرصت مذکور در قطر نیز به راحتی نمی گذرد.
بحث حضور در بخش میادین نفت و گاز قطر نیز دلیل دیگر فرانسه به شمار می رود. پیشینه بیش از 80 ساله فعالیت توتال در این حوزه پاریس را در موقعیت ممتازی برای بهره مندی از موقعیت قرار داده است. این در حالی است که شرکت توتال چندی قبل ایران را نیز ترک کرد و حال فرصت مذکور می تواند جبران کننده منافع از دست رفته در همان حوزه باشد.
علت دیگر فرانسه برای تقویت پیوندها با قطر به برنامه رهبران این کشور برای افزایش نقش خاورمیانهای آنها مرتبط است. اگرچه برخلاف راهبرد کوچ شرقی اوباما، ایالات متحده تصمیمی برای ترک منطقه ندارد اما استفاده از روزنههای اینچنینی می تواند دورنمای روشنی برای ارتقا توان تاثیرگذاری فرانسه در خلیج فارس باشد.
چالش های پیشرو
تقویت همکاریهای پاریس و دوحه در حوزه های تسلیحاتی، امنیتی و انرژی می تواند با چالش هایی مواجه شود. در حال حاضر عربستان بزرگترین خریدار تسلیحاتی فرانسه به شمار می رود. فروش تجهیزات نظامی فرانسه به قطر در صورتی که خاطر سعودی ها را مکدر سازد، می تواند بر حجم سفارشات آتی آنها اثر منفی بگذارد. لذا فرانسه باید توازنی در این مساله ایجاد کند.
همچنین به دلیل فعالیت شرکت های آمریکایی در حوزه انرژی قطر، افزایش دایره فعالیت توتال و دیگر شرکت های فرانسوی در این زمینه ممکن است با واکنش منفی ایالات متحده روبرو شود. در حال حاضر شرکت های آمریکا در 14 پروژه عمده نفت و گاز قطر فعال هستند و نکته مهم آنکه دوحه و واشنگتن نیز سرمایهگذاری های مشترکی نیز در بخش سوخت های فسیلی از جمله در آرژانتین دارند.
چالش دیگر به واکنش کاخ سفید در قبال تلاش پاریس برای افزایش نفوذ در این منطقه استراتژیک برمی گردد. خلیج فارس در حال حاضر مهمترین منبع تامین کننده سوخت های فسیلی به شمار می رود و تسلط قدرت ها بر این منطقه در کنار جایگاه ژئواستراتژیک آن، اهمیت مساله را دوچندان می کند.
از سویی قطری ها به دلیل موافقت نامه رسمی همکاری دفاعی که از سال 1992 با آمریکا منعقد کرده اند، کماکان به این کشور به عنوان ضامن امنیتی خلیج فارس می نگرند. بنابراین به نظر نمی رسد میزبان بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در منطقه، تمایلی به مخاطره انداختن موقعیت سیاسی-امنیتی خود داشته باشد. حفظ مناسبات با ایالات تاحده یک وزنه مهم در برابر رقبای قطر محسوب می شود؛ در حالی که افزایش همکاری های با فرانسه هم، قدرت چانه زنی و سیاست خارجی چند بعدی این کشور را به رهبران سایر کشورهای عرب همسایه گوشزد می کند.